در این گفتار سعی می نمایم ادله اقناع کننده به خوانندگان محترم جهت صحّت سنجی ادعاهایم ارائه نمایم:
بیش از دوازده سال پیش وقایعی ماورایی برایم روی داد. شدّت آنها به حدی بود که تصمیم گرفتم در سال 1390 با ایجاد وبلاگی در سایت بلاگفا، و سپس انتقال به میهن بلاگ ، آنها را گزارش نمایم. عکس بعد، عکس اولین پست در وبلاگم می باشد.
تصویر اولین پست از اولین وبلاگ فارسی ایجاد شده در بلاگر بلاگفا. دقت نمایید تاریخ اولین پست مربوط به آذرماه 1390 یا December 2011 می باشد. ( گفته بودم که دارای بیماری جمع هراسی بودم)
به هنگام ساخت وبلاگ، تصورم به موجودات ماورایی به هیچ وجه نمی رفت. تصور میکردم تله پات شده ام و انسان هایی از راه دور ارتباط باهام برقرار نموده اند و به آزارم اقدام می نمایند. در آن زمان در گوش هایم فقط صدایی چون تیک ثانیه شمار ساعت سنکرون و معنادار با افکارم، از گوش چپ یا راست می شنیدم. به همین دلیل اسم وبلاگ را telepathist گذاشتم!
سایت میهن بلاگ بکل از میان رفته ست و طبعا وبلاگ بنده هم. یک کپی از وبلاگم را سایت نیلوبلاگ اتوماتیک در سال 1396 برداشته است، آدرس آن https://telepathist.niloblog.com می باشد. لطفا چک نمایید. عکس های زیر، عکس یک پست در این سایت می باشد.
عکس اول: عکس از یکی از پست های کپی وبلاگم در niloblog
عکس دوم: ادامه پست قبل در عکس اول، از کپی وبلاگم در بلاگر niloblog
یک کپی دیگر از وبلاگ میهن بلاگ، توسط خودم برداشته شده که در آدرس https://biodolphinpersian.blogspot.com/ موجود هست.
اهمیت وقایع آنقدر برایم اهمیت داشت که در ماه ژولای 2015 در سایت انگلیسی https://www.unexplained-mysteries.com هم شرحی از وقایع آنرمال اتفاق افتاده برایم گذاشتم. گزارش دقیق نیست، خطا دارد، تصورم هنوز تله پات بودن می باشد. سالها زمان برد تا متوجه گردم کاملا اسیر اجنه شیطانی گردیده ام. این گزارش هنوز هم موجود هست و آدرس آن:
https://www.unexplained-mysteries.com/forum/topic/283316-uncontrollable-telepathy
لطفا آن را مطالعه فرمایید. عکس پست اول آن در ادامه آمده ست:
تصویر اولین پست انگلیسی
بنابراین اگر تحقیق نمایید، دفعتا وقایع روی نداده ست، دارای یک روند بوده ست، ابتدا اسیر شیاطین بودم و کم کم نجات یافته ام و قُرب پروردگار را دریافته ام. دچار توهم نشوید که یک مخالف جمهوری اسلامی هستم حاصل انقلاب بعد از فوت مهسا امینی. درین وبلاگ ها، حتی یک نظر سیاسی هم موجود نمی باشد.
منتظر صیحه آسمانی می باشم. یک اعجازست. آیا فعل باطلی در فعالیت بنده مشاهده می نمایید؟
پس از نگارش مقالات، انتشار آنها آغاز گردید، این روند بگونه ای ادامه یافت که کتاب "پیوند دوباره دین و خرد" بیش از نهصد صفحه گردیده، آسان نیست، بسیار زمان برده ست، با چه انگیزه ای انجام گرفته؟ چه منفعت طلبی دنیوی، مادّی پشت آن نهفته ست؟
این تصور می تواند ایجاد گردد که اجنه یا شیاطین مرا سرکار نهاده اند!! چرا باید چنین کنند؟ دو قطب وجود دارد، خیر و شر، ملکوت یا شیطان، به احکام بروز شده بنگرید، با مقتضیات زمان بهنگام گردیده اند، بسیار پیشرفته هستند اما رواج بی بند و باری، قتل نفس، دروغگویی و بی اخلاقی و امثالهم نیستند، مرزها کماکان حفظ گردیده اند، حتی بعضی احکام پیشین در اسلام حفظ و مجدد صادر گشته اند، وحدت رویه با احکام گذشته چون حدود الهی حفظ گشته ست.
آیا واقعا مهدی موعود هستم؟ اسم مهم نیست. شاید شعیب بن صالح شاید فقط یک آدم.. ادعای بسیار بزرگی ست اما احکام بروز شده ای از اسلام در اختیارم نهادند و این زنده کردن دوباره اسلام، به مهدی موعود نسبت داده شده. در آخر الزمان توفیق یافته ام ملکوت با بنده در ارتباط ست و وحی دریافت می نمایم. آیا همین ها نشانه تایید نیست؟ سخن مرا اکنون امام مهدی اسم نهاده اند اما قائم آل محمد(ع) هنوز نگردیده ام
دارای کرامت یا معجزه ای نیستم اما اگر در توییتر فعالانه همراهی ام نمایید، تجربه ای معنوی همراه با آیات الهی خواهید داشت. بنده همانم که در توئیتر می نمایم. خشک مقدس نیستم. اهل خرافه نیستم، اهل شعار هم نیستم! به عمل نیک در خفا اعتقاد دارم!! در روزگاری که همه چیز سطحی، شعاری، خالی از روح و باطن چون طبل توخالی گردیده ست!
منتظر صیحه آسمانی هستم، امید آنکه این اعجاز بیّنه ادعای بنده گردد!
در احادیث گفته شده قائم آل محمّد نشانه هایی به همراه دارد، زره نبی (ص)، ذوالفقار امیرالمومنین (ع) و ....، از ملکوت می فرمایند حامل معنای آن می باشم. تمام. والسلام.
اینها اکنون پوسیده اند، واقع از جعل قابل شناسایی نیست، بعضی مواقع بعضی توئیت هایم را ذوالفقار امیرالمومنین (ع) می دانند و ...
ملکوت آنگونه که می پندارید نیست!! عجیبند و غریب!! شیعه تصوری و پنداری غلو گونه از امام ساخته ست، چنان تقدس بر آن ایجاد نموده ست که نام امام بر هیچ انسان خاکی فی الحال یا در گذشته نتوان نهاد!!!
مدعیان ارتباط با عالم غیب و کسانی که مدعی هستند در گوش خود می شنوند از نظر پزشکی امروز جزء بیماران اسکیزوفرنی محسوب می گردند. اینجانب دارای ارتباط روزانه و دایمی و پیوسته با عالم غیب می باشم،
مطابق مرجع [1] یا ویکی پدیا، علائم اصلی اسکیزوفرنی شامل توهم (غالبا توهم شنیداری)، هذیان و اختلال تفکر می باشد. مطابق تحقیقات بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دارای سایر اختلالات روانی نیز هستند، به ویژه اختلالات سوء مصرف مواد، اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی و اختلالات وسواس فکری – عملی.
مشکلات اجتماعی مانند بیکاری بلندمدت، فقر، بی خانمانی و سوء استفاده از بیمار و بزه دیدگی در این بیماران شایع است. متوسط امید به زندگی افراد مبتلا طبق مرجع [1] به این اختلال 20 سال کمتر از جمعیت عمومی است چون خودکشی در میان آنان بسیار رواج دارد. بستری طولانی مدت تنها در تعداد کمی از موارد شدید ابتلا به اسکیزوفرنی استفاده می شود.
مطابق مرجع [2] از علائم شناختی اسکیزوفرنی هم عملکرد ضعیف اجرایی، اختلال در تمرکز یا توجه کردن، اشکال در حافظه کاری می باشد.
اسکیزوفرنی یک نوع جنون است.در اثر ان شخص نمی تواند تفاوت واقعیت و تخیل را تشخیص دهد. در مواقعی از زمان افرادی که دچار این اختلال هستند ارتباط خودشان با واقعیت را از دست می دهند و جهان آنها به صورت آشفته بازاری از صدها تصویر و صدا تبدیل می شود[3].
در یوتیوب تعدادی فیلم و ویدیو شامل مصاحبه با افراد دارای اسکیزوفرنی وجود دارد. نویسنده به جد توصیه می کند که خوانندگان و شک کنندگان این فیلم ها را ببینید. نشانه های افراد دارای اسکیزوفرنی هم توهم و هم هذیان است. این افراد دارای امکان تمرکز قوی نمی باشند. مدام پرش در گفتار خود دارند. آرام و قرار ندارند.
سوالی از شما خواننده محترم دارم آیا کتاب "پیوند دوباره دین و خرد" که بالای 900 صفحه می باشد هذیانی مشاهده نموده اید؟ یکی از نشانه های مسلم ابتلا به اسکیزوفرنی هذیان گویی می باشد. آیا استدلال ها را مستحکم و قوی نیافته اید. بیماران اسکیزوفرنی روانپریش محسوب می گردند قدرت تمرکز کمی دارند. باز هم به جد توصیه می کنم فیلم مصاحبه با این افراد را در یوتیوب ببینید. با یک جستجوی ساده فیلم مصاحبه با این افراد آورده می شود.
ممکن است گفته شود جان نش که برنده جایزه نوبل هم بود هم مبتلا به اسکیزوفرنی بوده است، از زندگی وی فیلم هم ساخته اند. جان نش، در اوج جنگ سرد میان بلوک غرب و شرق می زیست. وی دارای باغچه ای بود که اوقات فراغت خود را در آن می گذراند. کم کم دنیای مجازی یا تخیلی در این باغچه برای وی خلق گردید. وی تصور می کرد که از طریق تلویزیون بلوک شرق به وی دستور جاسوسی از بلوک غرب می دهد. وی کم کم توانست بر این توهمات و هذیان گویی خود غلبه نماید و خوب شود. ایشان استاد درباره ریاضیات یک علم محض بود. بنده مقاله درباره روح، فرشتگان نگاشته ام. آن ها را بخوانید، بنظرتون هذیان گویی دارد؟
وی دارو مصرف می کرد، خود به اینکه بیمار است معترف بود. توانست خود را خوب نماید. برعکس بنده مطمئن هستم با موجودات هوشمند غیبی ارتباط دارم. مطمئن هستم که از این نظر بیمار و دچار توهم علی الخصوص توهم شنیداری نمی باشم.
بیش از 12 سال هست که مدعی هستم. یک عمرست زمان کمی نیست. متاهل هستم، صاحب کار و زندگی. تقریبا احساس خوشبختی از زندگی دارم! بسیار تفاوت می نماید. جان نش ناشی از این بیماری کرسی دانشگاه و شغلش را از دست داد، از همسرش جدا شد و چندین سال کلا در بیمارستان بستری بود...
در بخش هایی از مقالات، موجودات غیبی به بنده new information یا اطلاعات جدید داده اند. بنده هیچگاه نمی دانستم که الله بعنوان آفریننده موجودات استعاره از کل دنیا می باشد یا رب حاصل قویترین اتصال بین ارواح می باشد.
به بنده روش تفال نمودن را آموزش داده اند. قبل از آن هیچوقت نمی دانستم به چه صورت است. اصلا بعید می دانم آموزش آن در کتابی هم باشد. برای بیماری جمع هراسی ام، آموزش های قابل توجهی بهم داده اند که باعث بهبود قابل توجهی در بنده گردید. همه این ها نشان از این است که با موجودات هوشمند نه فقط ذهن متوهم خود طرف حساب می باشم. در بخش هایی از مقالات از بنده تعریف کرده اند. در بخش هایی صفات بد من را گفته اند. هم تعریف بوده است هم تذکر و انذار. در جاهایی از مقالات با نظر و تفکر بنده مخالفت کرده اند، بگردید هست.
بعضی احکام که بیان نموده اند، چون جرم انگاری اغوا گری زنان برای مردان متاهل و امکان گزارش آن توسط مردان به قوه قهریه، هیچگاه به ذهن بنده نمی رسید و بعید میدانم به ذهن انسان خاکی برسد.
علم امروز با مذهب و ادیان و ماورا بنای ناسازگاری دارد. اگر پیامبر اسلام (ص) هم امروز بودند، تشخیص دکترها برای ایشان اسکیزوفرنی بود. ادعای من برای مذهبی ها غیرقابل باور نباید باشد.
ابهام و سوال دیگر می تواند دروغگو یا فریبکار بودن بنده باشد؟ برادرانه می گویم برای شناخت حق و باطل، اول علت های و انگیزش های درونی را بررسی نمایید. غایت و هدف نهایی را ببینید. در آن منافع شهوت ثروت و قدرت برای فرد را بسنجید. جربان منفعت طلبی ها را دقت کنید. به سیره و روش کار دقت کنید. آیا روش کار و سیره از روش های شیطانی استفاده می کند؟. تضاد منافع را ببینید، ببینید با متقابلان چگونه رفتار می کند در سیره ، برای خرید و جمع کردن عقبه، چه امتیازهایی و رانت هایی حاضر است بدهد؟
اما اثبات ادعا آنکه مقالات ملائکه و فرشتگان، روایت تجربه معنوی وحی (1 و 2) ، سیستم ملکوت را در کتاب، یا فصل ویژگی های آسمان (به اجمال) را در خلاصه کتاب مطالعه فرمایید. آیا شگفت آور نیست؟ آیا موید صدق ادعای بنده در ارتباط با ملکوت نمی باشد؟ چگونه ممکن است بی ارتباط چنین اطلاعاتی با چنین کیفیتی ارائه گردد!!!
در طول تاریخ مدعیان کذاب فراوانی به عنوان امام زمان یا ارتباط با ایشان آمده اند. اما آیا صرف قیاس و مقایسه بنده با آن ها کفایت می کند. مسلما به اعتبار کثرت آنان، نمی توان ادعای بنده را هم رد و باطل اعلام نمود. بسیاری از آنان دچار خودبزرگ بینی و خودخواهی هستند. دچار خودپرستی و هوای نفس هستند. دنبال شهوت ثروت و قدرت هستند. وجوهات شرعیه، خمس و ... می خواهند.
بنده از شما هیچ اجر و پاداشی نمی خواهم، امید آنکه در آخرت روسفید فقط باشم دارم...
بین رفتار و روش کار آنان با بنده تفاوت های زیادی وجود دارد. آنان از تبلیغات، مکر و فریب، سوء استفاده از باورهای مردم می پردازند. تراکنش های مالی دارند، شما لازم است که بعد از مدتی وجوهات شرعیه خود را به آنان پرداخت کنید، شبکه ای از آدم ها استخدام نموده اند که برای آنان به تبلیغات و جذب انسان ها می پردازند. بنده خودم در خدمت شما هستم. تعداد اعضای کانال تلگرامم زیر 30 نفر بود. تعداد اعضای اینستاگرامم در حال حاضر زیر ده نفر می باشد. برای بنده عضو فیک اضافه کردن به کانال تلگرامم کاری نداشت ساده بود. ممبر جمع کردن برای اعضای اینستاگرامم با روش فالو و بک ساده است با روش فالو بک ساده است اما تاکنون اجازت ندارم هر چند ممکن ست در آینده نزدیک اجازت اعطا گردد. واقعا ائمه اطهار علیهم السلام مگر هر کدام چه تعداد اصحاب و یار واقعی داشته اند؟ با روش های مکر و فریب دنبال جذب و عضو گیری نیستم.
شخصا معتقدم، ما موظف هستیم صحت و کذب هر ادعایی را بررسی کنیم و بسنجیم. فردی بنام سید احمد الحسن خود را یمانی موعود می نامد و نسب خود را به مهدی موعود منتسب می داند. درباره ایشان تحقیق کردم، مکرّر افرادی که جزء شبکه تبلیغاتی ایشان بوده اند به خصوصی بنده در فیس بوک، یا تلگرام یا توئیتر، آمده اند و سعی نموده اند مرا جذب شبکه خود نمایند.
ادعای ایشان عجیب و بنظر مسخره آمیز است. هنوز مَهدی موعود ظهور نکرده ، فرزندان منتسب به ایشان به دنبال سهم خواهی آمده اند. والله ایشان از دَجّالان روزگار است. اسم و رسمی بهم زده است. در پیاده روی اربعین خیمه می زند. طرفداران وی بسیار فعال هستند و مدام مزاحم افراد دارای سبقه مذهبی و علاقه مند به امام زمان می شوند، با بازی با الفاظ و مکر و فریب سعی در جذب مردم می پردازند. اصلا از خود ایشان خبری نیست. معلوم نیست کجا هستند، جرات حضور و نشان دادن خود ندارند. کتاب های ایشان هم اندکی بررسی نموده اند. سخن مفصّل است و دراز. شهوت قدرت و هوای نفس با انسان چه ها نمی کند!
با طرفداران ایشان زمانی که هیچ مدّعی نبودم، برای صحّت سنجی ادعای ایشان، گفتگو کردم، هر چند ادعای ایشان از همان اول بنظرم مسخره آمیز بود، اما همانطور که گفتم معتقدم انسان دیندار موظّف به صحت سنجی و بررسی ادعاهای جدید می باشد. نباید درها را بروی خود ببندد. انسان مسلمان اهل تعقّل و تفکّر باید باشد. هم محافظه گرا هم نوگرا باید باشد. بگذریم، این سخنان با یاری عالم غیب نگاشته شد. در گفتگو با ایشان متوجّه شدم به زبان بی زبانی طرفداران ایشان می گویند بعد از عضویت در گروه ایشان، لازم است که وجوهات شرعیه خود را به آنان پرداخت نمایم و ....... مسائلی که تازه بعد از عضویت در گروه ایشان و شستشوی مغزی شدن متوجّه می شوید و کم کم از شما درخواست خواهند نمود.
اما چرا هویت خویش را بشدّت پنهان میدارم؟ بنده، فعلا تهران زیر لوای جمهوری اسلامی زندگی میکنم، اگر بنده را شناسایی نماید احتمالا سر و کارم با کرام الکاتبین خواهد بود! واقعیت این ست که بنده زندگی معتدل نسبتا خوبی دارم، مسئولیت خانواده بر عهده ام می باشد، ترجیح ام حفظ آن می باشد. اما از زندان هم ترسی ندارم! در عین آنکه به تقیه معتقد هستم، لازم ست برای حفظ جانم بکوشم، جمهوری اسلامی اگر می تواند مرا شناسایی و پیدا نماید J .
در ثانی اگر با هویت واقعی خود، نگارش نمایم، مجبور به رعایت خودسانسوری خواهم بود، بسان بسیاری دیگر و این را به هیچ وجه نمی پسندم.
ثالثا ملکوت مکلّف ام نموده بر پنهان داشتن هویت خویش، بالاتر از وظیفه هست.
ان شاء الله صیحه آسمانی خواهد آمد و هویتم آشکار خواهد گردید. اما اگر بر فرض سه درصد در طول حیاتم واقع نشد، حقّی برای شما خوانندگان محترم قائل هستم. حق دارید بالاخره هویت مرا بدانید تا بتوانید بخشی از ادعاهایم شامل توضیحات در زندگی نامه ام را راستی آزمایی نمایید. لذا تصمیم شخصی ام بجدّ چنین می باشد که در کهنسالی حدود 65-70 سالگی، در صورت حیات داشتن و فراهم بودن شرایط، هویت خویش را کاملا آشکار نمایم!
امروزه در زمستان دینداری در ایران و اسلام به سر می بریم. تکذیب دین، نگارش مطالب مخالف دین، مسخره کردن ارکان دین، طرفداران بسیار زیادی دارد. دیندار بودن و مسلمان بودن بنده، نگارش این مقالات برای بنده بجای سود هزینه داشته است. اگر دنبال جذب طرفداران و جلب مردم بودم باید به سمت مخالف و همان آتیست می ماندم. با شبهه وارد کردن به دین بجای دفاع از آن می توانستم طرفدار و مردم را جذب نمایم.
چند نفر دیده اید متدین و مذهبی باشند، مخالف جمهوری اسلامی در حد نیاز به براندازی آن باشند، دارای سواد دینی هم باشند، به علم روز هم مسلط باشند و ...، شده ام جمع اضداد، به مرام و مسلک و حزبی وابسته نیستم، مستقل ام و همین باعث گردیده ست مورد حمایت و پشتوانه هیچ گروه و دسته ای قرار نگیرم. تک و تنها هستم!!!
همسر بنده اکنون ایمان دارد که با غیب در ارتباط هستم از بس نشانه ها دیده است!
در توصیف خصوصیات حق و باطل گفته اند: باطل، همواره مستکبر، بالانشین و پر سر و صدا است، ولی تو خالی و بیمحتوا. مثل کف که حبابهای تو خالی است، اما حق متواضع، کم سر و صدا، پر محتوا و سنگین است.
مراجع
[1] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%81%D8%B1%D9%86%DB%8C
[3]
https://www.darmankade.com/blog/schizophrenia/