باور به فرزند دار بودن امام حسن عسگری راحت و سهل جزء اعتقادات شیعیان قرار نگرفته ست.
شخصا توقیعات سانسور نشده منسوب به فرزند امام حسن عسگری را خواندم که دچار حیرت و تردید نسبت به آن گشتم، بخشی از آن مربوط به گلایه از کمبود پول و مالی بود که مردم به نواب اربعه پرداخت می کردند.
بعد از فوت عیسی، تا 100 سال بین مسیحیان اختلاف بود که مسیح زنده هست یا مرده؟ بعد از فوت پیامبر اسلام، عمر شمشیر کشید و گفت هر کس بگوید محمد مرده است خودم او را می کشم. یکی از امیال قوی بشر عدم پذیرش مرگ افراد بزرگ و ماندگار یا نزدیک می باشد. تاریخ نویسان به وضوح به سال های زیادی بعد از فوت امام حسن عسگری اشاره می کنند که شیعه دچار حیرت و پریشانی شده است. این دوران را که حدود نیم قرن طول کشیده است فقها آن را عصر آشفتگی و حیرت شیعیان نام گذاری کرده اند.
اما روایات نقلی درباره تولد فرزند امام حسن عسگری (امام زمان) همراه با اوهام فراوان هستند. در منابع شیعه، حتی بر سر سال ولادت و ماه ولادت که بعضی ماه رمضان، بعضی ربیع الاول، بعضی ربیع الثانی دانسته اند، اختلاف وجود دارد. معتبرترین نیمه شعبان هست.
درباره مادر وی، که ادعا می شود فرزند قیصر روم شرقی بوده، باز هم بنا بر بررسی ها، جنگ عمده ای میان عباسیان و رومیان در آن زمان روی نداده و بنا به دلایل اقوی دیگر، آن رد می شود.
داستان روایت تولد امام زمان، توسط حکیمه خاتون عمه امام حسن عسگری نقل قول گردیده، بسیار داستان اسطوره ای، پر از شاخ و برگ و پرداختن به جزئیات می باشد. دروغ پردازی ست بنا بر هدف اینکه زمانیکه مردم عقلشان رشد نمود پی به دروغ بودن آن و عدم داشتن فرزند توسط این امام باور بیاورند.
روایاتی درباره دیدن یک خردسال، در جلسه ای با حضور شیعیان نقل قول گردیده است و آن را متقن ترین دلیل روایی دانسته اند. از ملکوت اشاره می نمایند که آن خردسال از فرزندان خویشاوندان امام بوده و دستور به امام این بوده که بدین طریق عمل نمایند. همچنین درباره حکیمه خاتون و داستانی که ایشان نقل کرده ست.
طبق کتب تاریخی، بر سر ارث امام حسن عسکری علیه السلام، اختلاف بین مادر و برادر ایشان جعفر کذاب، بوجود آمد، هفت سال تا به سرانجام رسیدن آن طول کشید، دراین زمینه خلیفه عباسی بررسی نمود و نشانی از فرزنددار بودن یا حامله بودن کنیزان و همسران این امام نیافت.
اما در زمینه نایبان، فقط چهار نفر ادعای نیابت نکرده اند بلکه تعداد زیادی در این دوران ادعای نیابت نموده اند..
ادعا کرده اند ابومحمد حسن شریعی حتی قبل از نایب اول ادعای نیابت نمود.
احمد بن هلال عبرتایی که عالمی برجسته و متقی بود و 54 بار به حج رفته بود، به هیچ وجه نایب دوم را نپذیرفت و توقیع لعن در حق وی صادر گردید.
اتفاق عجیب آنکه نایب سوم مدتی از دست دستگاه خلافت فراری شد، معاون وی شلمغانی (یک فقیه شیعی) وظیفه نیابت را بر عهده گرفت. اما پس از مدتی به باور تناسخ و حلول رسید و لذا توقیعی در مرتد و کافر خواندن وی صادر شد. وی مدعی شد روح رسول در نایب دوم، روح امیرالمومنین در نایب سوم و .... حلول کرده. دقت نمایید این ادعا را کسی نمود که با امام زمان مدتی ارتباط خاص داشت. در نهایت توقیعی در لعن وی صادر شد.
از ملکوت می فرمایند، از امام حسن عسکری فرزندی متولد نشد، می خواستیم امامت را ختم کنیم، در ضمن امید هم در میان مردم زنده نگهداریم. مصلحت این دیدیم که اینطور عمل کنیم. راههای مختلفی برای ختم کردن وجود دارد، یک راه این بود. اما درباره نواب اربعه بدانید که با هم عهد و پیمان بستند، خائن و دروغگو هستند، مورد لعن و نفرین ما هستند. بدانید آنها زر اندوزی کردند. به ارضاء شهوت ثروت خود پرداختند....
بخش قابل توجهی از توقیعات، بواقع رسید دریافت وجوه توسط امام زمان می باشد. امام زمان چه نیازی به این همه پول و صله داشته اند؟
در طول تاریخ داستان های متعددی از برخورد با امام زمان نقل گردیده ست، چون نامه هایی که شیخ مفید دریافت نموده و برخوردهای حضوری. دراین باره جبرئیل امین از جانب پروردگار می فرمایند: داستان های حقیقی در میان داستان های زیارت امام زمان، آنهایی هستند که شخص زیارت شده خود را معرفی نکرده است و درین باره سکوت کرده است. درین باره افرادی مامور می شده اند که بصورت ناشناس همچون امام زمان به مردم کمک و یاری کنند. تمام. والسلام.
احمد کاتب، کتاب معروفی نگاشته که به فارسی نام آن "تکامل فکر سیاسی شیعه از شورا تو ولایت فقیه" می باشد. ایشان در این کتاب به درستی معتقدست که شیعیان به دلایل تاریخی از اثبات وجود فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) عاجزند و این عقیده با گذر زمان و با تلاش های متکلمان و استدلال های عقلایی مقبولیت یافته ست.
متکلمان ازجمله شیخ مفید، مهمترین حدیثی که برای اثبات لزوم وجود امام غائب بکاربرد، بدین مضمون هست که زمین هیچگاه از حجت خالی نمی تواند باشد. از ملکوت اشاره می نمایند که حجت های خدا برای حفظ زمین بسیارند، از جمله کودکان خردسال و....
حال آنکه ما مفهومی بنام فترت رسل داریم. مثلا بین عیسی تا پیامبر اسلام، پیامبری نبوده ست.
متاسفانه شاهد یک اصرار عجیب و غیرعقلایی در به حکومت رسیدن فرزند ائمه به قیمت به وقوع پیوستن بسیاری از اعمال های خارق العاده و غیرعقلانی توسط شیعیان هستیم، حال آنکه امامان ما حب جاه و مقام نداشتند، آرزومند به حکومت رسیدن نبوده اند. اصحاب و یاران ائمه بوده اند که در امید و آرزوی به حکومت رسیدن بوده اند. (#بسیار_مهم)
سوال جدی که مطرح می شود، فرزند امام یازدهم چگونه می خواهد در دنیای پیچیده امروز قدرت یابد؟ چرا؟ چرا؟ و چرا ایشان اکنون ظهور نمی یابند تا قدرت را از شیعیان ایران که خود را مرید و غلام ایشان می دانند بستانند؟ جمهوری اسلامی در اندیشه مهیا کردن شرایط ظهورست با نابودی اسرائیل، فتح مکه، آیا مهدی زمان این پروسه را خود بهتر نمی توانند مدیریت نمایند تا جهان فتح گردد؟ بلکه شیعیان به آرزوی دیرینه خویش دست یابند!!!
اما درباره نشانه های ظهور، بخش عمده ای از آنها بواقع پیش بینی حوادثی می باشد که در طول تاریخ روی می دهد تا صحت ادعای اسلام و ائمه اطهار علیه السلام برای مردم با گذشت زمان به ثبوت رسد.
اما درباره سفیانی، دجال، نفس زکیه، یک شخص یا گروه خاص نیستند، البته یکی از مابقی شهور بیشتری خواهد یافت. بیایید از آن درس های اخلاقی بگیریم. سفیانی ها حکومت های سفاک و خونخوار هستند. پس این جور حکومت ها مورد تایید ملکوت نیستند!
دجال از دجل، به معنای حیله گری و دروغ گفتن می آید. ویژگی بارز دجال را هم در اسلام، هم مسیحیت و دیگر ادیان تک چشمی بودن گفته اند. در ادبیات امروز دنیا، تصور می کنم، انسان تک چشمی، مَثَلی است از آدمی که همه چیز را از دریچه نگاه منابع شخصی و خودخواهی خود می نگرد. دجال عوام فریبی بوسیله دین ست. ابزار ساختن دین برای دنیاطلبی و قدرت طلبی خودست. مشهور آن جمهوری اسلامی ست.
مهدی با توجه به اسم آن می توان گفت فردی می باشد که هدایت را در آخرالزمان به کثرت در می یابد و به آن عامل است.
قائم آن ست که بر خلاف عادت مالوف رسم پیشین این کره خاکی که مظلومان مغلوب ستمگران می گردند به نصرت الهی فتح می یابد بر سفیانی ای که خونریزست و عزم نابودی ایشان را دارد.
قائم، مهدی، محتمل ست یک شخص دارای سیر پیشرفت باشد یا محتمل ست دو شخص غیریکسان باشند.
مهدی موعود آدم صفوه الله می باشد. پیچیده ست. اول از خلق آدمیان ست که به امامت نائل آید. مابقی روحشان یا نورشان الهی و از رب بوده ست.
مهدی موعود با اجتناب جدی از محرمات، با تقوای الهی، ابلیس لعین را شکست داده و موعود معلوم آن لعین به پایان می رسد. به درجات بالای عرفانی دست می یابد که ناشی از عمل به واجبات الهی و رعایت اخلاق اسلامی حقیقی می باشد!
مهدی موعود، بواقع رجعت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می باشند که جای رجعت ایشان در احادیث خالی گذاشته شده، در احادیث شیعه نام ایشان محمّد ذکر گشته و تاکید گشته مخفی نگهداشته شود چون سّری در آن نهفته بوده. چرا باید تاکید ورزیده شود که یک اسم، نام مخفی نگهداشته شود چون سرّی در آن نهفته بوده. سنی ها مهدی موعود را بطور مبهم انگیزی بازگشت و عودت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می دانند!!!
اما روایات ظهور، مبهم متناقض بعضا هستند. یکی از دلایل آنست که سناریوهای محتمل متغیر و متفاوتند ما انسانها خود در ساخت آینده مان نقش موثری داریم، چاره گفته شده، اینکه چه راهی انتخاب نماییم بر عهده خودمان می باشد و لذا سناریوهای ممکن متعددند و بعضا متناقض.
البته قدرتمندان هر یک به سهم خود، جعل حدیث، سهو حدیث درین باره به کثرت و فراوانی بکار برده اند تا تمتعی از آن در جهت حفظ افزایش قدرت خود ببرند!!!
محکم نشانه ، فرج الهی، صیحه آسمانی ست که در آسمان روح انسان ها رانده میشود و طی آن نام، مشخصات مهدی موعود یا قائم بیان می گردد، اندکی تامل و تفکر، چرا باید نام و مشخصات فرزند امام یازدهم باز اعلام گردد؟ بنده منتظر صیحه آسمانی می باشم!!! (#بسیار_مهم)
گفته اند پایگاه امام کوفه ست یا ایشان از مکه آغاز می نماید، به مدینه می گریزد. اینها قرابت به زندگی محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم یا امیرالمومنین علیه السلام دارد. تصور و خیال امام بیش ازین کشش نداشته، شهرهای شناخته شده توسط وی، تشابه ساختن به محمد مصطفی یا امیرالمومنین.
حدیث داریم "ان کل ارض بیت الله الحرام". تمام اقصی نقاط زمین بیت الله الحرام محسوب می گردد.
از ملکوت می فرمایند: در زمان ائمه هدی علیهم السلام، به حکومت ایران به اسم جمهوری اسلامی امیدوار بودیم، امید داشتیم که قائم ما را یاری فرمایند، به همین دلیل در روایات به خراسانی و جبهه وی و حمایت وی از قائم آل محمد بطور مختصر و ابهام آمیزی اشاره گردید. امید داشتیم ولو اندکی از یاران وی مَهدی موعود را یاری فرمایند. توقیعات برای آنان ارسال نمودیم. والله هیچ وقعی ننهادند. هیچ امیدی به این حکومت نیست. بشدّت مستعد سفیانی و یزیدی شدن می باشد. پناه بر خدا. تمام.
این فرمایش مال سالیان گذشته می باشد، اکنون یزیدی محسوب و پا در جاپای یزید در جهت سفیانی شدن هستند. ان الله لایخلف المیعاد
در احادیث و ادعیه آمده، مهدی موعود، صاحب امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید و وحید (تک و تنها) است!!!
همچنین در احادیث متعدد و مستحکم ذکر گردیده که روش کار ایشان همچون محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می باشند. انگار چون ایشان دین جدیدی به مردم عرضه می دارند.
قائم مظلومی ست که بر ستمکار بر خلاف رسم پیشین و عادت دنیا به مدد عوامل انسانی و غیرانسانی پیروز گردد. یک مبارزه در جریان خواهد بود.
در فرازی از زیارت عاشورا هست: ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله. «منصور» به معنای «یاری شده» است. در میان القابی که برای حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد.
اما درباره صیحه آسمانی می فرمایند احتمال دارد فقط از طرف ملکوت نباشد، ابلیس هم اگر درخواست نماید مکلف هستند بر اجابت ان و به او هم اجازه سخن گفتن با مردم را خواهند داد. بنابراین فضای خلط حق و باطل کماکان میتواند محفوظ بماند. اما اعجازست و خرق عادت! چه می تواند باعث وقوع صیحه اسمانی گردد؟ دقیقا نمی دانم.
می فرمایند صیحه آسمانی آنگاه هویدا میگردد که نصرت امام بر ستمگران آشکار گردد!
ظهور پس از صیحه آسمانی روی می دهد بشرط و شروطها. می تواند فقط یک نماز جماعت به امامت امام ظاهر باشد و بس. این حداقل هست اما لازم در ظهور! می تواند رجوع مردم به وی و دولت یافتن باشد...
بنده دروغگو نیستم، واقعا توفیق دریافت وحی را یافته ام و به این موضوع، صیحه آسمانی بسیار فکر می نمایم. اینها خلاصه ای از دریافتی هایم از وحی همراه با پاره ای از اندیشه هایم بود.
بطور غیررسمی می فرمایند امروزه علم به اندازه کافی رشد کرده که بتواند هادی بشر باشد، منتها مسئولیت اخلاقی در قبال عملکرد، پاداش و عذاب آخری بخش های مکملی می باشند که صیحه آسمانی اثبات علمی بوقوع پیوستن این بخش ها می باشد و در کنار علم می تواند به رفتار انسان سمت و سوی اخلاقی بدهد.