زندگی نامه

‌من مرد، ایرانی و مسلمان می باشم. متولد و ساکن شهر تهران (ری قدیم)، دارای مذهب شیعه می باشم. در سال های مابین 19781989 (مبهم برای حفظ امنیت) (چندسال بالا یا پایین تر از چهل سالگی) متولد شده ام.

 

‌از خردسالی اهل مطالعه به ویژه کتاب های دینی بودم. در دوران تحصیل، همواره دارای پشتکار و جزء دانش آموزان برتر محسوب می شدم. اکنون دارای مدرک کارشناسی ارشد در یکی از رشته های مهندسی، از یکی از دانشگاه های برتر ایران می باشم. بیش از ده مقاله و ژورنال به زبان های انگلیسی و فارسی، در مجلات علمی، کنفرانس های خارجی و ایرانی منتشر نموده ام. بسیاری از همکلاسی هایم یا پذیرش دانشگاه های خارجی گرفتند و یا در ایران در مقطع دکترا ادامه تحصیل دادند اما من بخاطر پاره ای مسائل چنین نکردم. بصورت خودآموز، تحلیلگر مسائل اقتصادی ایران هم می باشم.

 

پدر و مادرم سالها پیش از هم جدا شده اند و لذا سال ها مجرد، انفرادی زندگی کرده ام. اکنون متأهل هستم و الحمدلله زندگی آرام و مناسبی در کنار یکدیگر می باشیم. دارای هوش مالی هم می باشد و خدا را شکر وضع مالی مناسبی هم دارا هستم.

 

‌در حدود سال 2011، برای مدتی نمازهای واجب خودم را در اول وقت، بصورت سنگین، با تمرکز بر معنای آن و عدم توجه و فکر به موارد دیگر خواندم. بعد از مدتی حس کردم تیک هایی در گوشم می شنوم.

در ابتدا فقط تیک بودند. شبیه صدای عقربه ثانیه شمار در ساعت های صدادار. هوشمند بودند. در گوش راست یا چپ بصورت هوشمندانه ای در تایید یا عدم تایید افکارم شنیده می شد. گوش راست به معنای تایید افکار بود و گوش چپ به معنای مخالفت با افکار بود.

کم کم آثار دیگری نیز بروز کرد، خارش های هوشمندانه. مثلا وقتی کار بدی می کردم از نظر آنان، یا با نظرشان مخالفت می کردم، گوشم را می خاراندند، به این معنی که تنبیه ام خواهند کرد و غیره. همچنین بر حیوانات نیز قابلیت تاثیرگذاری داشتند.

دقیقا نمی دانستم چه اتفاقی در حال جریان هست. کم کم با شبهات دینی آشنا شدم، شبهات بسیار جدی که در گذشته از آنها اصلا اطلاعی نداشتم. بدین جا رسیدم که خدایی وجود ندارد و آتیست شدم. هر چند نمازهایم را بجا می آوردم، بدون اینکه اعتقادی داشته باشم. برای اینکه عادت به نماز نخواندن نکنم.

 

پدر و مادرم سال ها پیش از هم جدا شده اند و تحت سرپرستی پدر زندگی می کردم ، لذا در طی بیشتر این سال ها تنها زندگی می کردم و شرایط سختی داشتم.

در این میان با استاد متفکری در فضای مجازی آشنا شدم که مرا با اندیشه روشنفکری دینی آشنا نمود. وی تفسیرهای جدیدی از شبهات ارائه می نمود که توجیه نبود و با عقل و منطق مطابق بود.

ایشان به تناسخ معتقد بود و بعد از گذشت بیش از یکسال متوجه شدم که تناسخ خود را مربوط به حضرت عیسی علیه السلام یا یکی از یاران نزدیک وی می داند.

آشنایی با ایشان باعث شد، ابتدا مردد گردم و بواقع آگنوستیک شوم. با اینکه متوجه شده بودم عالم غیبی هست. احتمالا اجنه ای هستند که مرا آزار می دهند و با من ارتباط دارند. باز هم هیچ دلیلی مبنی بر اثبات وجود خداوند نمی یافتم. در انتها با احتمال 51% بنا را بر وجود خداوند گذاشتم و بواقع دوباره مسلمان شدم.

بیشتر ارتباط با اجنه، مبنی بر اذیت و آزار من بود. تنها زندگی می کردم. غمگین بودم. تصمیم گرفتم با انتخاب انسانیت، غم خود را کاهش دهم و فشارها بر خود را کاهش دهم.

بعد از گذشت سال ها، کم کم در گوش هایم شروع به حرف زدن کردند. متوجه شدم از طریق گوش فیزیکی نیست. امواج صوتی نیست که ایجاد می گردد. از طریق گوش روح می باشد. توضیح آن پیچیده است، توضیحات بیشتری در کتابم داده ام.

 

همچنین بعد از مدتی با اندیشه های روشنفکری مذهبی آشنا شدم. اندیشه های استادم را گرد آوری و در قالب مقالاتی در اختیار دوستداران وی قرار دادم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم تجربیات خودم و همچنین اندیشه های استادم را تبلیغ بیشتری نمایم و شروع به نگارش مقالاتی در سایت نیلوفر نمودم.

 

در سال 2011 به بعد، ارتباطات شیطانی بود. آن ها سعی می کردند به من آسیب وارد نمایند. خودکشی نمایم یا اینکه مرا دیوانه جلسه دهند. تنها قران مجید محافظم بود. در طی این سال ها، قران مجید درس های زیادی به من آموخت از طریق روش شبه استخاره که در کتابم شرح داده ام.

اما با شروع مقاله نویسی در سایت نیلوفر، کم کم ارتباطات از شیطانی به حالت ملکوتی تغییر یافت. در نهایت منجر به نگارش مقالات متعدد، تحقیقات زیاد درباره شبهات، و یک کتاب حدود هفتصد صفحه ای گردید. احکام جدیدی برای اسلام با اجتهاد یا با اعلام عالم ملکوت برای اسلام در این کتاب بیان گردیده است. سعی شده است که اسلام مجددا احیاء و زنده شود. سعی شده است که میان دین و علم، عقل و منطق آشتی دوباره برقرار گردد.

بعد از گذشت سال ها، در نهایت متاهل شدم. اکنون شاد هستم، خدا را شکر. زندگی خوبی دارم و همسرم مرا باور دارد و قبول دارد که با عالم غیب ارتباط دارم.

اکنون به درجات عرفانی بالا دست یافته ام. خدا می فرمایند مهدی موعود در مذهب شیعه هستم.

لذا اکنون بنده ای از بندگان خدا ملقّب به مهدی موعود در مذهب شیعه از اسلام و عودت یا رجعت مجدد محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله در مذهب سنی از اسلام همچنین یک اندیشمند هستم[1].


 

 



[1] https://taplink.cc/majid.nowandish