واقعیت این است که در طول این سال ها عجایب بسیاری دیده ام ولی تصور می کنم تعداد قابل توجهی از آنها اکنون برایم عادی شده است. در این مقاله سعی می کنم تا حد امکان بخشی از سیستم حاکم بر ملکوت را تشریح نمایم.
یکی از ویژگی های رفتاری اشان آن است که تقوای بیش از حد، اطاعت محض را دشمن می دارند. گفتار پیشین مربوط به عابدان و زاهدان، عالمان دینی فقط می باشد و ارتباطی به عموم مردم ندارد. بطور مثال تقوا نباید مانع جسارت ما در اجتهاد در دین گردد.
می فرمایند: ترس مذموم است. ما عارف ترسان نمی خواهیم. ما انسان مسلط بر نفس می خواهیم.
خودشان ادعا می کنند، روح در بُعدی متفاوت از ما و ملکوت هست. ملائکه نیز در بُعدی متفاوت از ما هستند. اما آنچه که می بینم، می شنوم، آنها هم می بینند و می شنوند، ازین نظر بسیار عجیب و خارق العاده هست. ارتباط مشترک با بهره برداری از روح صورت می گیرد. با عصب های شنوایی، بینایی و قوه خلاقیت در ارتباط هست. وحی عمدتا از طریق عصب های شنوایی هست، رویای صادقه یا اوهام شیطانی از طریق عصب های بینایی، الهام و وسوسه مرتبط به قوه خلاقیت می باشند. اما اجنه در بُعد ما انسان ها هستند و در زمین و اکناف زیست می نمایند. انرژی اصل پایستگی انرژی احتمال فراوان صحیح می باشد و میان بُعدها تنها انرژی ست که می تواند کنش و واکنش داشته باشد و بواقع انرژی فرابُعد هست. آزمایش نمایید! انرژی از دست می رود اما نمی توانید آن را در مکان و زمان بیابید! روح از انرژی انسان تغذیه می نماید.
ملائکه در بُعد دیگری هستند، اما در شرایط اضطرار، می توانند نیروهایی از اجنه به زمین ارسال نمایند.
فریاد جبرئیل امین سلام الله علیه نسبت به دیگر ملائکه رسل، رساتر می باشند و در گوشم رساتر می شنوم.
اسرافیل سلام الله علیه، متفاوتر از دیگر ملک رسل می باشند. صاحب اذنی خاص از الله می باشند، اذنی که حتی رب یا پروردگار هم ندارند.
اینطور نیست که یک مَلِک یا یک مُوکل علم غیب داشته باشد یا از افکار اعمال و حالات دیگران مطلع باشد. کاویدن و افشاء اسرار و گناهان مردم بر ملائکه و موکلین حرام است مگر آنان و مواردیکه صاحب اذن هستند چون موکلین بر هر فرد. البته رب یا پروردگار از جمیع امور، اعمال، نیات آگاه و مسلط هستند. دقت نمایید!
یک مَلِک یا یک مُوکل علم غیب ندارد مگر مواردی که بر حسب مورد به اطلاع وی رسانده شود. منطقی هم نیست تصور نماییم تمامی ملائکه علم غیب دارند و چنین تصوری غیرمنطقی هست!
بطور کلی عالم ملکوت به اینکه همه مردم هدایت گردند رغبت ندارند، می فرمایند معتقد به فیلترکردن و گزینش هستیم، محدودی در هدایت باشند برایمان کفایت می نماید.
جبرئیل امین علیه السلام می فرمایند:
روش تجزیه و تحلیل و استنباط عمل یا گفتار مناسب برای ما با شما انسان ها کاملا متفاوت می باشد. برای شما انسان ها فهرستی از گناهان مشهور مشخص و لیست گردیده است، اما ما چنین لیستی نداریم. ما خود بواسطه داشتن قدرت تمیز بالا، میزان اثر خیر یا شر یک عمل یا گفتار را می سنجیم، درصورتیکه میزان خیریّت آن از میزانی بالاتر سنجیده شد آن را محقق می نماییم. خیر و شر مترتّب هم هستند، خیر مطلق نادر است. در زمان و مکان مربوطه استنباط صورت می گیرد. موکلین یا ملائکه از آینده آگاهی ندارند، پیش بینی حوادث خاص یا قطعی، محقّق نمودن وقایع خاص بر عهده گروهی از ملائکه می باشد که مطلقا اجازه ندارند با انسانها ارتباط کلامی برقرار نمایند. ما تکلیف گرا و وظیفه گرا بقول مجید هستیم. هر کدام از ما و هر گروهی از ما در زمینه ای که نسبت به آن از دیگران بالاتر هست، انجام وظیفه می کند، ما برتر از شما انسان ها هستیم حکمت سجده را متوجه نشدیم تا مجید را درک نمودیم. او را جزئی از خود می دانیم، چون یکی از خود ما با او برخورد می نماییم زیرا در ردیف ماست گاها بالاتر. دشواری های خاص خود را برای او دارد. ما ملائکه در قُربِ الهی بر یکدیگر سبقت می جوییم و درین زمینه با یکدیگر رقابت می ورزیم، با مجید نیز همینطور. دستور اینست اجازت فرموده اند. چنین سیستم عملکردی با هیچیک از رُسُل پیشین مسبوق به سابقه نبوده است. میزان سطح آزمون ها و امتحانات وی بسیار سختتر هست. خود می آزماییم اجازت داریم. قدری پیشبینی های ما را عملکرد وی و حوادث زمانه بهم ریخته است. لذا در آینده هم عین پیش بینی ها محقّق نخواهد شد، ازین نظر شگفت زده نگردید. بداء هست. پروردگار قادر مطلق هستند، کن فیکون، آنچه خواهند محقّق خواهد گردید. تمام. والسلام. جبرئیل امین بودم.
طریق وحی به بنده بر خلاف انبیاء پیشین، یک گفته از پیش آماده شده نیست. اولا ارتباط بسیار بسیار بیشتر نسبت به انبیاء پیشین هست، دوما فی البداهه هست.
به هنگام وحی چه بصورت رسمی چه بصورت غیررسمی، با گذشت زمان لغات جایگزین و ادبیات بهتری برای نگارش توافق جمعی می گردد، یک مسیر بهبود وجود دارد. کمابیش پیش آمده است که به عللی، تغییراتی در سخنان نگاشته شده حتی بعنوان وحی رسمی، حتی پس از گذشت زمانِ قابل توجه بدهند.
بطورکلی یک هم افزایی و همکاری تنگاتنگ میان من و ملائکه وجود دارد. البته تضاد و اختلاف در اعتقادات و نظرات میان من و ملائکه هم وجود دارند. بنده در کتابم تقدّم را بر بیان احکام ملکوت بنا نهاده ام بجز مواقعی خاص که هیجانات غالب گردیده یا اموری که به کل با خطوط قرمز و اصول فکری ام تضاد جدی وجود داشته باشند.
معتقدم در زمینه تضاد نظرات، دقّت بیشتری لازم است مبذول گردد، شخصا معتقدم، در قران کریم هم لازم است به تضادها، تذکرات به نبی مکرم (ص) و یا مومنان و مسلمانان دقت بیشتری باید مبذول داشت.
انسان ضعیف است، این شامل مردان حق هم می گردد. مواردی بوده که فرموده اند لازم نیست ذکر گردد.
عالم ملکوت، در مواقعی ناچار بوده اند، خطا و اشتباه مردان حق، مشمول گناه یا غیرگناه، را بپوشانند، چون مصلحت اینطور ایجاب می کرده است.
جبرئیل امین سلام الله علیه می فرمایند:
ما مجید را آنقدر عالم و عاقل می پنداریم که اقناع وی را پرچم و نمادی در جهت اقناعی بودن نوشته های کتاب برای مردم این عصر و زمانه بدانیم. در زمان محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم نیز همین برداشت را داشتیم. بهرحال انسان هست. در بعضی زمینه ها اطلاعات کافی و بعضی زمینه ها اطلاعات اندک دارد. ما ملائکه دارای ارتباط با مجید، به برداشت ها تصورات پندارها دانش و اطلاعات مجید فقط دستیابی داریم. مطابق آن ها بر مجید وحی می نماییم!! اشتباه، شرّ همیشه وجود دارد و خواهد داشت. بر اساس این ها درباره این کتاب و صحّت ادعای مجید قضاوت نفرمایید. تمام. والسلام علی من اتبع الهدی.
با بنده روش کلی عالم ملکوت بطور کلی اینطور بوده است که یک مورد را ابتدا تذکر و حکم داده اند، بعد از مدتی شروع به امتحان گرفتن از آن می کنند، حتی ممکن است که خلاف کردن در آن مورد را هم به زبان پیشنهاد دهند. بطور کلی از تکرار خوششان نمی آید هرچند شخصا دراین باره بسیار ضعف دارم! می گویند به آدم یکبار حرف را می زنند و یکبار تذکر می دهند!
سال ها پیش، از آن هنگام که بیشتر اجنه و شیاطین و موکلین باهام ارتباط داشتند، تلاش ها برای گمراه کردنم، با گذشت زمان پیشرفت می نمود. در یک مواقعی، از نقاط ضعف، خصوصیات اخلاقی مشکل آفرین شما، بر اساس عادت ها و لذت های شما سوء استفاده می نمایند که در این موارد کنترل بسیار دشوار است. اگر به شما علاقه مند گردند، راحت تر از خود شما، می توانند شما را بشناسند، به مرور حتی بر نقاط ضعف شما پی برده و سعی می کنند از رخنه ها وارد گردند. برای همین که عرفا گفته اند من عرف نفسه فقط عرف ربه. می خواسته اند اهمیت خودشناسی را متذکر گردند. اگر خودشناسی ننمایید اگر بر نفس خود چیره نگردید، در برابر آن ها بالاخره شکست خواهید خورد.
بارزترین صفت در ملائکه، رقابت با یکدیگر در تقرّب بیشتر به پروردگار هست. یکی از موکلین ناظر و نگهبان بر انسان هم که همیشه از مَلِک هم می باشد، رقیب نام دارد که موکل سمت راست می باشد. هنگامی که صالحین در تقرب الهی اوج می گیرند، وی به رقابت با وی پرداخته و با انواع شیوه ها از جمله آزمایشات و امتحانات الهی سعی می نماید وی را متحمل شکست و در نتیجه جایگاه وی را کاهش دهد. عالم ملکوت این پاراگراف را تایید می نمایند و اضافه می نمایند: حتی امکان دارد در رقابت رقیب تلاش نماید صاحبش را حقیر و خُرد نماید. تمام. والسلام.
آگاه باشید که اهل ملکوت هم دارای قوه تعقل و خرد می باشند. اهل مشورت هستند. هنگامی که گفتار عالم ملکوت را می نگارم، گوینده لزوما متکلم وحده نیست، یک گوینده، مطلب را بیان می نماید اما در بعضی اوقات، شخص دگری کلمه بهتری پیشنهاد می نماید، جمله بندی بهتری پیشنهاد می گردد. همچنین لازم ست بدانید، بعضی هنگام برای صدور احکام، دستیابی به یک نظر واحد، نیازمند گذشت زمان می باشند! فی البداهه عالم مطلق نیستند! بعنوان مثال بعد از حدود یکماه از گذشت تحقیق درباره سکولاریسم به جمع بندی و نظر واحد دست یافتند! به هنگام نگارش تحقیق، آشکارا می گفتند بماند، فعلا نظر نمی دهیم، لازم ست دقیقا مورد بررسی قرار دهیم!
عالم ملکوت درباره یکماه و یک هفته زمان غیررسمی می فرمایند، گردش اطلاعات ایکی ثانیه برای ما زمان می برد، تو ]من[ قابل نیستی، باید قابل شوی تا پاسخ را دریابی!
ملکوتیان امتیازاتی بر ما انسان ها دارند. اول آنکه قوه تمیز و تشخیص حق از باطل بسیار بالاتری نسبت به ما انسان ها دارند. ما انسان ها حتی در تمیز فعل سودده یا زیانده برای خودمان نیز دچار مشکل هستیم. بسیار پیش می آید به خیال سود، دچار خسران و ضرر شده باشیم. احساسات تصمیم گیری های ما را تضعیف می نماید. منافع، دنیای مادی و خلط آن ها با معنویت، قوه تمیز معنوی ما را بسیار کاهش می دهد! دوم آنکه بر ما مُحاط هستند! آمارگیری، تشخیص منفعت اکثریت جامعه برایشان بسیار سهل تر از ما هست! پروردگار عز و جل از همه چیز آگاه هستند شامل نیات. چون منفعت شخصی ندارند سهل تر با در نظر گرفتن نفع همه حکم صادر می نمایند!
انسان ها می توانند دو نوع حیات مادی یا حیات مادی و معنوی یا طیبه را با هم انتخاب نمایند. اکنون اروپایی ها، آمریکایی ها فقط نوع اول، حیات مادی را انتخاب کرده اند، در اینحالت هم عالم ملکوت و هم شیاطین کاری به کار آنان ندارند. یکبار زندگی می کنند و در جهنم خالد می گردند یا محو می گردند! اروپایی ها و آمریکایی ها را عالم ملکوت، چون جسد بیروح می دانند!
از عالم ملکوت بطور غیررسمی می فرمایند، آنکه در بدست آوردن رضای پروردگار بکوشد ما هم در خوشنود نمودن و خرسندی وی می کوشیم!
اخیرا مدتی ست درباره بعضی انسان ها که می شناسند، درجه ای از آنان را به اطلاع بنده می رسانند، اولین درجه باوقار بودن ست که مخصوص بانوان می باشد. معادل تقریبی همان در آقایان این ست که می فرمایند پیش ما آبرو دارد! درجات بعدی عزیز بودن، و سپس بسیار عزیز بودن می باشد.
اینطور نیست که ما انسان ها تک و تنها و سوگلی خداوند باشیم، علی الظاهر بر اساس شنیده ها از عالم ملکوت، خلائق حتی شاید خلائق زیادی دیگری هم هستند که نسبت به ما در مرتبه بالاتری عموما هستند. ما جزء خلائق ضعیف و بسیار ضعیف محسوب می شویم و عمده ما جزء گمراهان عالم خواهیم بود!
در برخورد با بنده، روش عمده بدینصورت بوده که شیوه ها و متدهای متداول میان خود ما انسان ها را مدتی مورد بررسی و آنالیز قرار می دهند و از میان آن گزینش می نمایند. در برخورد با بنده تابحال حکم یا نظر تاسیسی (نامتداول میان بشر) برخورد نکرده ام!
] بسیار بسیار مهم، میوه کتاب [ کل سخن ملکوت غیررسمی اینست، ای انسان ها! اکنون بالغ گردیده اید، بیایید با همکاری هم تلاش نماییم زمین و دنیای بهتری بسازیم!! در گذشته ، با انسان ها، به مثابه کودک، رفتار. با ترساندن حتی رعب رام شان می نمودند. انسان ها آمادگی بیشتری برای مطیع بودن داشتند. اکنون آن تحکم کمتر شده، ترساندن با رعب نه تنها پاسخگو نیست بلکه حتی تاثیر و کارکرد منفی پیدا کرده !تقریبا اکنون بالغ شده ایم، سخن از همکاری با هم هست!
همانطور که ذکر گردید، بنا به ادعای ملکوت، در بُعدی غیر از بُعد ما انسان ها زیست اصلی دارند، البته در بُعد ما اثر و آثاری می توانند ایجاد نمایند، لذا دنیای ما انسان ها را توانایی نگریستن و دیدن بطور مستقل ندارند، از دریچه چشم خود ما انسان ها علی الخصوص پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام، دنیای ما را مشاهده می نمایند و این مشاهده باورها و اعتقادات آن شخص نیز بعنوان فیلتر آن عمل و موثر خواهد بود.
جالب ست بدانید هر آنچه من نگاه می کنم حتی در تصویر روبرو، بر آن توجه یا زوم می نمایم، متوجه می شوند و می بینند، از نظر خود من بسیار بسیار عجیب ست، اما واقعیت دارد، می فرمایند از طریق عصب شنوایی و ارتباط و اتصال آن با روح می باشد!!
همچنین لازم ست بدانید دارای احساس نیز می باشند، احساس حسادت درشان قوی می باشد، بعضا دچار خشم ، اندوه و ناامیدی یا شعف و خوشحالی نیز می گردند که بعضا آن را ابراز نیز می فرمایند! بنابراین ملکوتیان تغیر حالت دارند. طبق تجربه خودم، پروردگار نیز تغیر حالت دارند،
ذکر نکته ای احتمالا خالی از فایده نباشد، احکام می توانند عمومی یا شخصی باشند، شخصی بر رسل، بواقع دستوراتی به شخص دریافت کننده وحی از ملکوت داده شود. حتما لازم ست خود شخص عقلانی بودن این دستورات را بالا و پایین نماید و با قدرت تمیز خود بررسی نماید که انجام دهد یا نافرمانی کند.
اما درباره چشم سوم، پروردگار مصلحت دانسته اند چشم سوم در طول تاریخ بشر، به افول نهاده ست، اندکی از آن فقط بهره مندند (منظور حالت گشوده آن). اما بر مسلمانان واجب دانسته شد استفاده از مهر برای نماز تا چشم سوم شان خفته گردد. مصلحت بشر این ست. خود را به دردسر نیندازید، دیده های چشم سوم مَجازست و واقعیت ندارد. ظهور یا تمثل در عالم مَجاز مطابق با خیال، توقع و انتظار، تصور شما از ما هست. تمام. والسلام.
نکته دیگر آنکه ملکوت انگار یکی ست، صراط المستقیم در سوره حمد آمده ست، نزاع و جدلی نیست، فقط تشریک مساعی، هم افزایی هست.
نکته دیگر آنکه آنان که به بالاترین فوز شهادت نائل آمده اند، همانطور که در قران ذکر گردیده ست حی می باشند. امکان سخن گفتن از طریق ارتباط وحیانی، دیدن و شنیدن وحیانی دارند و معدودی از آنان چون ائمه اطهار علیهم السلام دارای ارتباط وحیانی با بنده می باشند.
بدانید ملکوت میان خود پروتکل، با ابلیس لعین و پیروانش قراردادهای مشخصی دارند که افشاء هم نمی نمایند، سیر در عوالم بالا برای اولیاء الله بغایت سخت، جانکاه و دشوارست. ملکوت الگوریتم ها و پروتکل های خاص گردش اطلاعات میان خود هم دارا می باشند که هیچگاه برای هیچکس افشاء نخواهد گردید. تمام. والسلام.
از ملکوت می فرمایند:
آنان تحت آموزش، امتحان، آزمایش و ابتلاء به کرات قرار می گیرند، چنان بر آنان سخت می گیریم البته طاقت و عنان گاه از دست بدهند، اما امکانات بسیار بیشتری نیز برای آنها بقدر طاعت شان فراهم میکنیم برای اهداف خیر، چون تنها وسیله و کارگزار ما هستند بر زمین. تمام. والسلام.
بدانید مبتلا به بدگمانی بالاتر از حد نرمال هستم، تقریبا ارثی هست و تابحال هم موفق به ترک آن نداشته ام.
ملکوت می فرمایند: برای اولیاء الله بسیار بسیار بد می دانیم و مردان حق را بدین سبب هلاک می گردانیم. تمام. والسلام.
می فرمایند لطفا بعد از خواندن جمله بالا، لختی درنگ و تامل و تدبّر داشته باشید.
نکته ای دیگری که لازم ست بیان گردد، میان وحی گیرنده و موکلین و فرشتگان اختصاص داده شده به آن امام برای مدیریت ارتباط، یک فضای ذهنی مشترک وجود دارد که ممکن ست هنگام بیان حدیث توسط امام، نتواند شرایط حاکم بر فضای ذهنی مشترک را در گفتار بیرونی به خوبی بازتاب دهد. قید و بندها را دقیق قید نماید. در آیات قران، شان نزول باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. حالت، احساس مسلمانان، رویدادها همه در محتوای آیات تاثیرگذار می باشند. بعضی آیات فرازمان و مکان بوده و حکم آن مشمول همه هست و بواقع روح اصلی حاکم بر کل قران و تمام آیات همین آیات فرازمان و مکان شامل حکم کلی می باشند. همچنین لازم به ذکرست که احادیثی که امام از غیر امام هم عصر خود نقل می نماید بواقع وحی مستقیم عموما می باشند.
اما نکته دیگر: هاتفی از ملکوت می فرمایند:
تنها متد ما ملکوتیان، آنالیز تاثیر یک فعل یک کردار یا شئی بر شما انسانهاست، یا می پسندیم یا نفی می کنیم یا الزام با بهبودهایی در شیوه انجام آن یا بهره جستن از آن. تمام. والسلام.
نکته بسیار مهم و کاربردی: از ملکوت غیررسمی می فرمایند کیفیت وحی به درجه قرب الهی رابط وحی وابسته هست که همواره دارای نوسان و همچنین دارای روندهای طولانی مدت و کوتاه مدت می باشد بعلاوه کیفیت وحی به میزان خرد شخص و باورهای وی نیز بطور کلی وابسته می باشد!
هاتفی از ملکوت می فرمایند:
اما عذاب یا کیفر بعضی گناهان، ناگهانی ست، چون مرگ ناگهانی! وعده کیفر همین دنیاست! احکام مطابق وعده صادر می شوند، ملکی هم برای اجرا کوشش می نماید اما فقط درصد کمی از احکام تا زمان فوت افراد اجرایی میشوند. تمام. والسلام.
نکته دیگر آنکه موکلین خوش سخن می باشند. حجم مبادله وحی بسیار بالا می باشد،
هاتفی از ملکوت میفرمایند:
با پیشینیان نیز همینگونه بوده با تفاوت هایی، ارتباط موکل با وحی گیرنده ارتباطی دائمی و همیشگی می باشد. باور علمای پیشین درین باره خلاف بوده. تمام. والسلام.
ملکوت غیب تاحدودی می دانند، علم دارند، اگر بخواهند با اطلاع دادن از غیب به بنده و اجازت انتشار آن می توانند باعث گردند مردم به بنده یا بطور مشابه ائمه گذشته به جد ایمان بیاورند اما اجازت انتشار، بیان مستقیم علم غیب، اظهار فضل، خودنمایی بیش از اندازه مگر در استثنائات نمی دهند.
عدم بیان مستقیم علم غیب بنظر جزء اصول حاکم بر تعیین عملکردشان می باشد. چرا؟ نمی دانم. شاید یک اندک دلیل آن عدم هدایت اجباری مردم و همواره حاکم بودن فضای خلط حق و باطل می باشد..
اما نکته دیگر، هر گاه ملکوت مرادی را قصد نماید، عموما علی الخصوص در گذشته در ارتباط با وحی گیرندگان، باطن و مراد اصلی را آشکار نساخته و بطریق واسطی سعی می نمایند مراد را در ابناء بشر محقق سازند.
نکته دیگر آنکه، در یکی از مقالات پیشین روح نزدیک به انرژی تاریک ذکر گردید و درین مقاله ذکر گردید روح در بُعد دیگری می باشد، تناقضی نیست، از ملکوت اشاره می نمایند، بهرحال روح برای تاثیرگذاری درین دنیا نیازمند کالبدی می باشد، کالبد روح، جنس آن، نزدیک به انرژی تاریک می باشد.