عصمت

ملائکه از جانب پروردگار می فرمایند:

با معصوم دانستن ائمه اطهار و رسول و دیگر برگزیدگان توسط شیعیان مخالفتی نکرده اند و ندارند. آن را امر مثبتی ارزیابی می کنند.

 

به عقیده بنده، عصمت و معصوم شمردن پیامبران و ائمه، مانعی شده است در جهت قلوب در زمینه خیر و نیک دانستن این مردان. ورطه افراطی است که انتظار هیچ خطا و اشتباهی از جانب پیامبران و ائمه ندارند. به همین دلیل خیرها و نیکی ها آنان نادیده انگاشته شده و منتقدین یافتن یک عیب و خطا از جانب آنان را برای زیر سوال بردن آنان کافی می دانند. عصمت امر دفاع را دشوار می سازد.

 

 

حقیقت این است که هر که بامش بیشتر، برفش بیشتر. وظایف و تکالیف بندگان خاص خود، پیامبر و ائمه اطهار (ع) بیشتر از دیگر بندگان است. آنان در قبال وظایف تبلیغی، هدایتی، سخنانی که درباره دین می گویند، نزد پروردگار مسئول شناخته می شوند. اگر بخواهم در قالب مَثَل بدون قیاس شرح بدهم آنان مانند کارمند استخدامی پروردگار محسوب می شوند. نماینده پروردگار بر روی زمین هستند.

 

عصمت ما آدم ها همه خاکستری هستیم، اما خودمان تمایل داریم و راحت تر هستیم که مطلق ببینیم. ملائکه غیر رسمی می گویند ما انسان ها را مطلق گرا می شناسیم. مغز انسان تمایل به مطلق گرایی دارد. سفید یا سیاه مطلق دیدن. خاکستری دیدن دشوار است. در ضرب المثل می گویند انسان جایز الخطاست.

 

پروردگار می فرمایند:

بدانید! تکالیف و دقت نظر پروردگار درباره آنان، بسیار بالاتر از دیگر بندگان عادی هست. اما این مستلزم ارفاق و تلاش برای حفظ آنها از گناهان نیست. تمام. والسلام علیکم.

 

پروردگار بصورت غیر رسمی می فرمایند امر هدایت اصلا ساده نیست.

 

مراحل سیر و سلوک نامحدودند. پروردگار غیررسمی می فرمایند مطلوب و غایت ما فراتر از توان شما انسان هاست.

 

توقف وجود ندارد. همواره نیروهای خیر، سعی در تعالی معنوی و ارتقاء روحی سالکان از جمله برگزیدگان دارند. در سیر و سلوک، هر چه بالاتر بروی، امتحانات الهی سخت تر و دشوارتر می شوند.

 

در قران بطور مطلق انسان جهول و نادان، ضعیف،  برشمرده شده است. وخلق الانسان ضعیفا [1]. انه کان ظلوما جهولا [2] این شامل پیامبران و ائمه نیز می باشد.

 

یک نکته مهم که مورد غفلت قرار گرفته است. تفاوت میان دو موضوع گناه ، خطا و اشتباه می باشد. انسان ها ممکن است خطاها و اشتباهات زیادی در طول زندگی مرتکب شوند. گذشتگان و پیشینیان ما رفتارهایی داشته اند که امروزه از نظر ما خطا و اشتباه بزرگی محسوب می شود. اما آیا گناه هم محسوب می شده است. آیا هر خطایی گناه محسوب می شود یا بین این دو تفاوت وجود دارد؟

 

ملائکه از جانب پروردگار می فرمایند:

گناه دارای مسئولیت کیفری می باشد. باید قابل اثبات و تبیین ذکر دلایل پیش از مجازات در هنگام سوال و جواب یا بازخواست باشد. لازم است پیش از ارتکاب درباره آن انذار صورت گرفته باشد. نمی توانیم انسان ها را بخاطر آنچه در عرف و جامعه اشان رواج داشته و مقبول بوده است، بدون انذار، مجازات نماییم. خطاها از نظر پروردگار بی شمارند. هیچکس را توان از عهده بر آمدن و احصاء عدم انجام آنها نیست، اما منظور کردن آنها بعنوان گناه مستلزم شرایطی است.

 

پروردگار سخن می گویند:

بدانید! گناهان مظروف هستند. مظروف بسیاری از عوامل، همچون زمان، مکان، شخصیت و غیره. واجبات دین اینگونه نیستند. تمام.

 

پروردگار می فرمایند:

بدانید! پیامبران اولوالعزم و ائمه اطهار سلام الله علیهم دارای گناهان بزرگ و تاثیر گذار نبودند، مگر آنان که ذکر کردیم همچون جناب زرتشت. اما عاری از گناه و اشتباه هم نبوده اند. تمام. والسلام.

 

جبرییل امین واسطه وحی از پروردگار می فرمایند:

بدانید و آگاه باشید! انجام گناه مصون نیست انسان آنچه انتظار داریم عدم تبعیت از شیطان است. فهم معنی با خودتان. تمام. والسلام.

 

از عالم کشف و شهود می فرمایند:

ولله مجید از آن لعین تبعیت نکرده است. ولله از اندوه سقط شد. ولله مجید از قبل برگزیده نشده بود.

 

همانطور که ذکر گردید گناه دارای مسئولیت کیفری می باشد. آیا پیامبر اسلام (ص) را امروز هیات منصفه بواسطه ازدواج با عایشه، رای به برائت یا گناهکار بودن می دهد؟ در عصر پیامبر طبق مستندات تاریخی ازدواج دختران خردسال با مردان حتی دارای سن بالا، عرف و رایج بوده است.

 

دو دختر پیامبر (ص) و خدیجه، در سنین 8-9 سالگی، ابولهب (عموی پیامبر) بعنوان نامزدهای دو پسرش به خانه خودش برد که بعد از شروع دعوت پیامبر (ص) به توحید، پسران ابولهب آن دو را طلاق داده و بازگرداندند[3]. اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن فاطمه زهرا (س) در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است[4].

 

بعضی از علمای شیعه با استناد به علم غیب داشتن پیامبران و ائمه معتقدند علی الخصوص ائمه علم نامحدود داشته اند. این اعتقاد کاملا اشتباه می باشد. ائمه علم غیب داشته اند ولی آنچه که از غیب ضروری می دانسته اند فقط در اختیار آنان قرار داده می شده است. بصورت نامحدود انسان را موجودات غیبی از علم لبریز نمی کنند. فقط آنچه لازم و ضروری است بر حسب تلاش انسان در محدوده عرف و محدودیت های عقل و باورها در اختیار وی قرار می دهند.

 

 

پروردگار می فرمایند:

محدثان عصمت در تحدیث ندارند. اما در تشریع عصمت وجود دارد. تمام. والسلام.

 

پروردگار غیر رسمی اشاره می کنند، عصمت در تشریع وجود دارد، اما در ابلاغ وجود ندارد. این بدین معنی است که ممکن است در ابلاغ جزییاتی تغییر روی دهد.

 


 

مراجع

[1] نساء ، 28

[2] احزاب، 73

[3] بلاذری، احمدبن یحیی بن جابر؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکارو، ریاض زرکلی، بیروت دارالفکر، چاپ 2، 1417، ج1، ص401

[4] انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق