قرآنكريم در آيات 49 سوره قصص، 88 سوره اسراء، 38 سوره يونس، 34 سوره طور،13 سوره هود و 23 سوره بقره، با هدف اثبات رسالت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و وحيانى بودن قرآن کریم از مخالفان وى خواسته است اگر در حقانيت رسالت آن حضرت شك دارند كتابى مانند قرآن يا 10 سوره يا يك سوره يا سخنى مانند آن بياورند.[1]
در آیه 49 سوره قصص که چهل و نهمین سوره نازل شده در مکه است، در این تحدی به آوردن کتابی روشن تر و هدایت بخش تر از قران شده است. سپس در آیه 88 سوره اسراء که بنابر روایت مشهور پنجاهمین سوره از سُور مکی است آیه دومین تحدی به آوردن کتابی مانند کل قران آمده است:
بگو: «اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند ، مانند آن را نخواهند آورد ، هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی [دیگر] باشند.»
سپس در سوره یونس آیه 38، تحدی بر آوردن یک سوره آورده شده است، این سوره در اکثر روایات ترتیب نزول بعد از سوره یونس است. در چهارمین تحدی در آیات 32 و 33 سوره طور، تحدی دیگر به آوردن سخنی مانند قران آورده شده است. در انتها در آخرین تحدی قران در سوره بقره، اولین سوره نازل شده در مدینه، آیات 23 و 24 آورده شده است که تحدی به آوردن یک سوره مانند قران می باشد[2]:
23) بگو: «اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند ، مانند آن را نخواهند آورد ، هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی [ دیگر ] باشند.»
24) 24) پس اگر چنین نکردید ـ که هرگز نمی کنید و نتوانید کرد ـ از آن آتشی که هیزمش انسان ها و سنگ های مورد پرستش شمایند ، و برای کافران آماده شده است پروا کنید .
مخالفان اسلام به نمونه هایی از سوره ها و ... که مشابه قران نوشته شده است استناد می کنند، اما مسلمانان آنان را رد می نمایند. کتاب فرقان الحق کتابی است که در مقابله با قران به زبان عربی نوشته شده است. این کتاب دارای عقاید مسیحی سنتی می باشد. انیس شروش مترجم این کتاب به زبان انگلیسی، فرقان الحق را اقدامی در پاسخ به تحدی قران دانسته است[3].
ملائکه غیررسمی می گویند قران در اصل کلام شفاهی بوده است. آیات تحدی قران مربوط به همان عصر و منحصر به همان عصر می باشد. در آن عصر کسی توانایی همآوردی و سخن گفتن مانند قران را نداشته است.
قران اولین متن نثر عربی است. تا قبل از آن شعر وجود داشت.
در آیات 93-98 سوره کهف آمده است:
93) تا وقتی به میان دو سدّ رسید ، در برابر آن دو [ سدّ ] ، طایفه ای را یافت که نمی توانستند هیچ زبانی را بفهمند.
94) گفتند: «ای ذو القرنین ، یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد می کنند ، آیا [ ممکن است ] مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّی قرار دهی؟»
95) گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمکّن داده ، [ از کمک مالی شما ] بهتر است. مرا با نیرویی [ انسانی ] یاری کنید [ تا ] میان شما و آنها سدّی استوار قرار دهم.»
96) برای من قطعات آهن بیاورید ، تا آن گاه که میان دو کوه برابر شد ، گفت: «بدمید» تا وقتی که آن [ قطعات ] را آتش گردانید ، گفت: «مس گداخته برایم بیاورید تا روی آن بریزم.»
97) [ در نتیجه ، اقوام وحشی ] نتوانستند از آن [ مانع ] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند.
98) گفت: «این رحمتی از جانب پروردگار من است ، و [ لی ] چون وعده پروردگارم فرا رسد ، آن [ سدّ ] را درهم کوبد ، و وعده پروردگارم حق است.»
در آیات 95-97 سوره انبیاء آمده است:
95) و بر [ مردم ] شهری که آن را هلاک کرده ایم ، بازگشتشان [ به دنیا ] حرام است.
96) تا وقتی که یأجوج و مأجوج [ راهشان ] گشوده شود و آنها از هر پشته ای بتازند ،
97) و وعده حق نزدیک گردد ، ناگهان دیدگان کسانی که کفر ورزیده اند خیره می شود [ و می گویند: ] «ای وای بر ما که از این [ روز ] در غفلت بودیم ، بلکه ما ستمگر بودیم.»
در قرن اول میلادی تاریخدان یهودی یوسفوس فلاویوس از قوم سکاها با نام گاگ و مگاگ در روسیه نام بردهاست. یوسفیوس نوشتهاست که اسکندر مقدونی گاگ و مگاگ را در پشت کوههای قفقاز به وسیله دیوارهای آهنین زندانی کردهاست. این دیوار در گرجستان قرار دارد. در بعضی متون تاریخی از قوم مغول به عنوان قوم گاگ و مگاگ نام برده شدهاست.[4]
در این که منظور از اینها چه اقوامی بوده اند دلائل فراوانی از تاریخ در دست است که در نواحی مغولستان اقوامی بوده اند که به سرعت زاد و ولد کرده و پس از کثرت به شرق و جنوب سرازیر می شده اند و برای این حرکت سیل آسا و مخرب و ویرانگر دورانهایی ذکر شده است یکی هجوم این قبائل وحشی در قرن چهاردهم میلادی به زمامداری آتیلا به امپراطوری روم و دیگری حمله اینها به ممالک اسلامی به سرکردگی چنگیز در قرن دوازدهم میلادی و... [5].
از بین رفتن سد و طغیان دوباره یأجوج و مأجوج به عنوان یکی از وقایع آخرالزمان در قرآن و متون دینی مسیحیان و یهودیان آمده است.
در کتب مقدس عهد قدیم و عهد جدید هم از گوگ و مگوگ نام برده شده است. مرجع [6] درباره هویت یاجوج و ماجوج چندین احتمال از جمله دو احتمال زیر را مطرح می کند:
اقوام ساکن در شمال آسیا: در منابع اسلامی یأجوج و مأجوج اقوامی ساکن در شمال آسیا بودند که به قتل و غارت اموال اقوام دیگر مشغول بودند. بر اساس این منابع محدوده سکونت آنان از شمال شرق آسیا یعنی تبّت و چین تا اقیانوس منجمد شمالی بوده و از غرب تا سرزمین ترکستان ادامه داشته است. از این رو عدهای از مفسران ریشه واژه یأجوج و مأجوج را از کلمه چینی مُنگوک یا مُنچوگ دانستهاند که در زبان عبری و عربی به یأجوج و مأجوج تبدیل شده و در یونانی از آن به گوگ و ماگوگ تعبیر شده است[7].
نام دیگر قوم مغول: برخی نیز احتمال میدهند یأجوج و مأجوج همان قوم مغول بودند که از سرزمین خود در شمال شرقی دریای خزر به مناطق نزدیک خود نظیر ماوراءالنهر، ارمنستان و آذربایجان تا دورترین نقاط مانند چین و شبه قاره هند حمله میکردند و دیوار چین و سد ذوالقرنین برای مهار آنان احداث شده بود[7]. بر این اساس خروج یأجوج و مأجوج در آخرالزمان که در قرآن آمده است بر هجوم مغولان در سالهای قرن هفتم هجری منطبق شده است[8].
مرجع [9] به نقل از منابع تاریخی می گوید ظاهر این است که آنها اقوامی وحشی بودند که در شمال دریای خزر زندگی میکردند و از منطقه قفقاز به سوی آذربایجان و ایران سرازیر میشدند و تاخت و تاز و غارتگری و کشتار میکردند. این اقوام را یونانیان «سیت» یا «سکا» مینامیدند و آنها همان قوم «منگوک» یا «منچوک» یا «منغول» بودند که اصل آنها از مغولستان در شمال شرقی دنیای آن روز بود. ظاهراً این اقوام از سواحل شمالی دریای خزر عبور میکردند و از ناحیه قفقاز به سوی ایران سرازیر میشدند.[10]
همین مرجع می گوید شباهت روشنی که میان واژه مگوگ یا مأجوج با واژه مغول وجود دارد و نیز تصریح به این که این قوم از شمال سرازیر میشدند و جمعیتی بسیار داشتند، تقریباً سخن کسانی را که این قوم را همان قوم مغول میدانند تقویت میکند. در تاریخ هم بارها قوم مغول به سرزمینهای همسایه و حتی سرزمینهای دور هجوم بردهاند و تهاجم و تاخت و تاز در خوی آن هاست.
ملائکه غیررسمی می گویند منظور نژاد مشترک چینی ، مغولی بوده است. می دانسته اند که آنها زاد و ولد زیاد خواهند داشت. می گویند اما ائمه درباره آنها برداشت اشتباهی داشته اند.
درباره خروج یاجوج و ماجوج در آخر الزمان همانطور که در مبحث رجعت و معاد اشاره شد، معتقدیم قیامت و بهشت و جهنم وجود دارد و جاری می باشد. لذا امری مربوط به گذشته و حال می باشد. امروزه کشور چین پرجمعیت ترین کشور دنیا محسوب می شود و در بسیاری از کشورها، چینی ها مهاجرت کرده و دارای محله خاص خود و تشکل خاص خود می باشند. هیچ بعید نیست آینده هم سعی نمایند کل دنیا را با اتکا به جمعیت بالای خود فتح نمایند.
در سوره مریم آیه 28، خطاب مردم به حضرت مریم مادر حضرت عیسی آورده شده است:
يا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِيًّا
ای خواهر هارون ، پدرت مرد بدی نبود و مادرت [ نیز ] بدکاره نبود.
شبهه وارد کنندگان به قران گفته اند که اینجا قران حضرت مریم مادر حضرت عیسی را با مریم آل عمران خواهر هارون و موسی که فاصله زیادی هم دارند اشتباه گرفته است.
ملائکه می فرمایند:
ما هم حافظه تاریخی ضعیفی داریم. اینهم یکی دیگر از اشتباهات تاریخی در تصویرسازی قران می باشد. والسلام.
البته مقاله [11] اشاره می کند که در فرهنگ یهود، ذکر نسبت فامیلی بزرگان و نامداران قوم در کنار نام یک شخص، برای نشان دادن اهمیت و اعتبار طایفه ای آن شخص است. بواقع چون هر دو یک نام مریم داشته اند، برای عیبجویی، وی را با لقب اخت هارون خوانده اند تا عیب بچه دار شدن بدون شوهر را بزرگنمایی کنند و به زبان خودمانی تیکه بیندازند.
جبرییل امین می فرمایند:
اعجاز عددی قران به تکرار معنادار کلمات خاص به تعداد خاص اطلاق می گردد. متاسفانه پذیرفتگان و در حیرت ماندگان، مطابق تخیل و توهم خود فرمول هایی استخراج نموده اند که منجر به کم رنگ نمودن اعجاز عددی قران گردیده است. ما به هنگام آماده کردن آیات، بعضی کلمات با مفهوم را به تعدادی بامعنی استفاده نمودیم بطور ساده، در همین حد. اما این اعجاز عددی قران است، چون اثبات می نماید آیات سخنان فی البداهه محمد امین صلی الله علیه نبوده است بلکه انسجام همه آیات قران و اینکه از یک مبدا هوشمند آماده و ارائه گردیده است را اثبات می نماید. والسلام علی من اتبع الهدی.
[1] http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AA%D8%AD%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
[2] http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AA%D8%AD%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
[3] https://fa.wikipedia.org/wiki/فرقانالحق
[4] https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC_%D9%88_%D9%85%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC
[6] http://fa.wikishia.net/view/%DB%8C%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC_%D9%88_%D9%85%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC
[7] حسینی طهرانی، معادشناسی، ۱۴۲۵ق، ج۴، ص۸۶-۸۷
[8] جعفری، ذوالقرنین و قوم یأجوج و مأجوج، بهار و تابستان ۱۳۸۲ش، ص۹۹
[9] https://article.tebyan.net/162174/%D9%8A%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC-%D9%88-%D9%85%D8%A3%D8%AC%D9%88%D8%AC-%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D9%86%DA%AF%D9%88%DA%A9-%D9%88-%D9%85%D9%86%DA%86%D9%88%DA%A9
[10] کورش کبیر، ابو الکلام آزاد ، ص 273
[12]
https://antizandiq.blog.ir/post/28