وجود روح به هیچ وجه از نظر علمی قابل اثبات نمی باشد و مویدات آن در حیطه شبه علم [2]قرار می گیرد. علم و منتقدین دین بطور کلی وجود روح را نفی کرده و شواهد تجربی اندک مبتنی بر آن را رد می کنند. میزان شناخت روح حتی از شناخت اجنه و فرشتگان کمتر و بطور کلی ارواح جزء اسرار و رموز هستی محسوب می شوند. کلمه روح خود یک کلمه بسیار قدیمی می باشد. معانی آن و برداشت اولیه بشر از آن موجب شده است که بسیاری از منتقدان از معانی و قدیمی بودن این واژه برای رد وجود روح استفاده نمایند. اعتقاد به روح در میان مردم نسبت به دیگر موجودات بیشتر بوده و تقریبا 43% مردم آمریکا به وجود روح معتقدند[10]. شواهد اندکی مبتنی بر وجود روح به نظر بنده وجود دارد که در ذیل آورده می شود:
وجود هاله انرژی: هاله میدان محسوسی از پرتو لطیف و پرنور است که انسان و دیگر موجودات زنده را در برگرفته است. امروزه این میدان انرژی کاملا شناخته شده و عوامل موثر بر آن و روش های تاثیر گذاری بر آن مشخص گردیده است. دکتر سیمون کرلیان یک دانشمند روسی است که بیش از 60 سال پیش عینک های مخصوص برای دیدن هاله ساخت. بعدها دوربین های عکاسی و فیلم برداری ساخته شد. امروزه سیستم های پیشرفته GDV ساخته شده است که در زمان کوتاهی یک چکاپ کامل از وضعیت هاله و چاکراهای انسان، به کمک هاله انگشتان انجام می دهد. از این روش در مراکز تحقیقاتی و بیمارستان های کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا و اسپانیا برای بررسی حالات سلامتی و بیماری استفاده می شود. آزمایش اثبات توانایی افراد واسطه ای که مدعی مشاهده تجلی هاله بوده اند بارها با شکست روبرو شده است[1[.
تجربه خروج از بدن یا برونفکنی اثیری یا پرواز روح یا :[2] OBEافراد متعددی هستند که در فروم های مربوط به علوم غریبه مدعی انجام برونفکنی می باشند. این افراد بدون لزوم داشتن سابقه مذهبی، طی تمریناتی به مهارتی می رسند که طبق آن معتقدند قادرند روح خود را از بدن خود جدا کرده و با روح خود به سیر و سفر بپردازند. میزان سیر و سفر به مهارت فرد بستگی دارد و در این زمینه داستانسرایی های زیادی می شود بطوریکه حتی بعضی ادعا می کنند تا سیارات دیگر هم می توانند بروند. شخصا مدت مدیدی یک فروم علوم غریبه و افراد مدعی را تحت نظر و مورد بررسی و کنکاش قرار دادم. نتایج مشاهدات من بدین صورت می باشد: اولا: در این زمینه تعداد ادعای دروغ بسیار بیشتر از ادعاهای راست می باشد. افراد مدعی کننده دروغ و تلاش کننده بسیار هستند. دوما: اما افراد نادری هم وجود دارند که مدعی نیستند، به این مهارت دست یافته، بطور عادی و هر چند وقت یکبار برونفکنی می کنند و برایشان کاملا عادی می باشد. سوما: برونفکنی در فاصله میان خواب و بیداری صورت می گیرد و درباره آن فرض اینکه کلا در خواب صورت می گیرد و بواقع یک رویا بینی فقط می باشد وجود دارد. اما بررسی تجربه های و رویدادهای مشترک بین افراد حرفه ای بازگو کننده برونفکنی نشان می دهد که آنها اتفاقا به این مهم واقف هستند و برای اینکه بفهمند واقعا برونفکنی کرده اند یا نه، قراردادهایی دارند. بطور مثال اولا هنگام برونفکنی صداهای غیرطبیعی و نادری باید از وسایل کناری و ... برخیزد. دوما: بعضی برای اطمینان از وقوع برونفکنی، با برونفکنی مثلا به طبقه بالا، یا اتاق دیگر می روند و سپس مشاهدات خود را به خاطر می سپارند و بعد از برونفکنی صحت وقوع مشاهدات خود را بصورت فیزیکی و حضوری چک می کنند. چهارما: افرادی مشاهده شدند که اصلا دغدغه دین نداشتند، جالب اینجا بود که افرادی وجود داشتند که به خدا اعتقادی نداشتند، معتقد به دین اسلام نبودند، حتی شاید بعضی رویکردهای به گفته دیگران شیطانی و استفاده از روش های شیطانی و طلسمات داشتند اما خیلی راحت و بدون ادعا بعضی روزها تجربه های برونفکنی خود را بیان می کردند. پنجما: بعضی مواقع در برونفکنی فرشتگان بصورت نقاط نورانی و یا دیگر موجودات اجنه و .... را بصورت و شکل های مختلف مشاهده کرده اند و گزارش داده اند. منتقدین ادیان و دانشمندان برای رد این شواهد تحقیقات علمی مختلفی کرده اند و سعی کرده اند حالت هایی در مغز انسان گزارش کنند که تجربه شبیه به برونفکنی در انسان ایجاد می کند. اما واقعیت این است که مشاهده طبقات دیگر ساختمان و گزارش دقیقا آنچه وجود دارد و روی داده است و تطابق آنها، رد این گزارشات برای من قابل توجیه و قابل قبول نبود.
تجربه های نزدیک به مرگ یا[3] NDE : همچنین به بررسی تجربه های نزدیک به مرگ یا NDE پرداختم که بسیار هم معروف هستند و مورد تحقیقات زیادی قرار گرفته اند. این تجربه ها عموما در حالتی روی داده اند که برای شخص مرگ اتفاق افتاده است و بعد دوباره به زندگی برگشته است. منتقدین و دانشمندان در این زمینه تحقیقات زیادی کرده اند. واقعیت این است که پرسش های بدون پاسخی وجود دارد. اما منتقدین سعی کرده اند آن ها را با شبیه های سازی تجربه های مغزی صرف زاییده وهم و خیال و فعالیت مغزی انسان بعد از ایست قلبی بدانند. اما تجربه هایی گزارش شده است که طرف در هنگام احیا، شاهد کل وقایع، ریز وسایل جراحی و پزشکی مورد استفاده، گفتگوها بوده و آنها را بعد از زنده شدن بطور دقیق بازگو کرده اند. شخصا بنظر بنده توجیهات منتقدان در این زمینه 100% پاسخگو نبوده و ابهامات جدی در این زمینه وجود دارد. در این زمینه سایت خوب [4] وجود دارد که بنظر بصورت علمی و تقریبا منصفانه به گزارش تجربه ها به زبان فارسی پرداخته است.
خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم و شرح تجربه های روحانی خود: در این زمینه میتوان کتاب «سفر روح» نوشته دکتر مایکل نیوتن اشاره کرد. در این کتاب، دکتر مایکل نیوتن که یک روانشناس هست، با استفاده از هیپنوتیزم، بیماران خود را که در حدود سی و خورده ای نفر است را به عالم قبل از رحم مادر یعنی به برزخ برگردانده است و سیر ورود و خروج به برزخ را به طور کامل از زبان خود بیماران تشریح میکند. در واقعه در این کتاب از بیان تمام بیماران بیان شده است که روح بعد از پاکسازی در برزخ دوباره وارد جسم جدیدی میشود و هیچ وابستگی به جسم خود بعد از دفن شدن ندارد و با توجه به کارهایی که در جهان مادی داشته است در سطوح مختلفی در عالم برزخ به سر میبرد و اصلا سخن از رنج و عذاب و سوختن در آتش که در دینهای توحیدی بعد از مرگ آمده است نیست و در واقع جسمی که در این دنیا با آن سر و کار داریم در واقع نتیجه اعمالی است که در جسمهای قبلی خود داشته ایم، است. خداوند فطرت و ذاتی را که به روح بخشیده بطور کلی پاک است[5][6]. در مورد کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن، بحث در مورد سوژه هایی است که مثلا برای درمان پا درد به دکتر مراجعه کرده بودن و از نظر پزشکان او مشکل جسمانی نداشته و این موضوع رو از نظر روانی بیان کرده اند و آن سوژه به دکتر نیوتن برای معالجه مراجعه کرده است و اصلا در آن سوژه دغدغه مردن یا عالم برزخ و این چیزها نبوده است و بعد از خواب مصنوعی به بازگوی خاطرات عالم برزخ خود پرداخته است، و تعداد این سوژه ها کم نیست و در دو کتاب سفر روح و سرنوشت روح (ادامه کتاب اول) 67 سوژه بیان شده، و آنچه مهم است که جزئیات بیان شده از عالم برزخ و اتفاقاتی که برای هر سوژه بیان شده تقریبا یکی بوده است،
شباهت میان جزییات بیان شده از عالم برزخ میان 67 سوژه مختلف ما را به این نتیجه می رساند که اینها تراوشات ذهنی خود سوژه ها نبوده است. البته من در زمینه مطالب بیان شده در این کتاب نظری ندارم. تجربیات گفته شده در این کتاب برای من عجیب می باشد.
از دیگر محققان مشهور در این زمینه دکتر ویتون می باشد. دكتر ويتون جهت به راه انداختن پژوهش هايش حدود سي نفر را گرد هم آورد، از قشرهاي مختلف جامعه، از راننده هاي كاميون تا دانشمندان علوم رايانه اي و پاره اي از معتقدان به پديده ي تناسخ و پاره اي نامعتقدان به آن. سپس همگي را جداگانه و يك به يك هيپنوتيزم كرد، و روزهاي متمادي را صرف ثبت آنچه در مورد تجربيات وجودهاي پيشين خود مي گفتند كرد. اطلاعات حاصله از هر جهت جالب توجه بود. يكي از وجوه مشترك جالب توجه ميان اين اطلاعات، ميزان همانندي تجارب شركت كنندگان بود. همگان از زندگي هاي بيشمار گذشته سخن گفتند، پاره اي بيست تا بيست و پنج مورد را برشمردند؛ گرچه ويتون كوشيد محدوديتي براي اين موارد قائل شود و آنها را تا وجودهاي غارنشين به عقب ببرد، يعني تا جايي كه ديگر يك دوره ي زندگي از دوره ي ديگر غير قابل تشخيص نبود. همه اظهار كردند كه براي روح، جنس زن و مرد علي السويه است، و بسياري دست كم يك بار هم كه شده زندگي جنس مخالف را تجربه كرده بودند. و همگي گفته بودند كه هدف زندگي تحول و تكامل يافتن و آموزش است و وجودهاي چندگانه اين فرآيند را آسان مي سازند[7]. لینک [7] در این زمینه لینک جالبی می باشد و ارزش خواندن دارد.
بررسی تناسخ: پیشنهاد می کنم تحقيقات 40 ساله دكتر استيونسون (رييس دپارتمان روانپزشكي دانشگاه ويرجينياي غربي آمريكا) را بررسي بفرماييد، شواهد بسيار قدرتمندي مبني بر تداوم حيات از كالبدي به كالبد ديگر در چندين هزار مطالعه ميداني ايشان از كودكان از فرهنگها و كشور هاي مختلف ( از آلاسكا تا اروپا و آسيا) خواهيد يافت و دنياي ديگري در پيش چشمانتان گشوده ميشود. خلاصه این تحقیقات در فیلمی وجود دارد که با یک جستجوی ساده می توانید این فیلم را مشاهده کنید[8]. پروفسور استیونسون بیش از چهل سال در اختصاص به مطالعه بر روی کودکانی که در مورد زندگی گذشته به صورت واضح صحبت نموده اند گذرانده است. در هر مورد، پروفسور بیانات کودکان را به شکلی سیستماتیک ثبت نمود. سپس وی شخص مرحومی را که کودک ظاهرا با او شناسایی می شود تشخیص داده و درستی حقایقی از زندگی مرحوم را که با خاطرات کودک انطباق دارد نشان میداد. او همچنین علائم تولد، نقص های نوزادی را با جراحات، جای زخم ها بر روی بدن شخص وفات یافته توسط ابزارهای ثبت پزشکی همچون عکس های کالبد شکافی، با یکدیگر تطابق میداد. استیونسون باور داشت که روش های کاملش همه توضیحات معمولی و محتمل در رابطه با خاطرات کودک را رد می کند. اگر چه باید توجه داشت که عمده موارد تناسخ که به پروفسور استیونسون گزارش می شدند ریشه در جوامع شرقی، جایی که مذاهب غالب، مفهوم تناسخ را به رسمیت می شناسند دارد.
تعدادی از عرفای بلندبالای اسلامی در عین اعتقاد به اسلام، معتقد به تناسخ بوده اند، افرادی چون حلاج و .... حالا به واسطه علم حضوری یا دلایل دیگر به این اعتقاد رسیده اند. شهرستانی در عبارتی مشهور اظهار کرده است که هیچ آیینی نیست که تناسخ در آن پایگاه محكمی نداشته باشد. الملل و النحل، ج۲ ص۲۵۵ . همین سخن را کسان دیگری هم با عبارات دیگر آوردهاند مثلا عبدالعزیز نسفی صوفی قرن هفتم که در کتاب الانسان الكامل میگوید بیشتر اهل عالم بر طریق تناسخ بودهاند و هستند ج۱ ص۴۰۸
قانون ارتعاش و قانون جذب: در کانال های انگیزشی، آموزش رسیدن به موفقیت می گویند یک قانون ارتعاشات داریم که زیر مجموعه آن قانون جذب است. قانون ارتعاش میگوید که دو چیز، دو جسم، دو شئ ، دو شخص و… با ارتعاش یکسان، با ارتعاش مساوی همدیگر را جذب میکنند! شما زمانی میتوانید پول را به سمت خود جذب کنید که ارتعاشات درونیتان با پول یکی باشد! قانون جذب می گوید روح شما، افکار شما هر انرژی ساطع کند با هر فرکانسی، افراد و انرژی هم فرکانس با آن که همزمان با آن ارتعاش می کنند، جذب آن می شوند. می گویند شما تصور کنید که پولدار هستید، تصور کنید که غرق خوشبختی و پول داشتن هستید، پول بدین صورت جذب شما می شود و هر آنچه که پول را برای شما به ارمغان می آورد همزمان با این فکر شما مرتعش شده و جذب شما می شود. امروزه قانون جذب طرفداران بی شماری دارد. افراد بسیاری هستند که معتقد هستند از طی این روش ها توانسته اند به موفقیت در زندگی خود برسند.
مولانا میگوید:
خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را میکشند
باقیان از باقیان هم سرخوشند
ناریان مر ناریان را جاذباند
نوریان مر نوریان را طالباند
خوب سوال اینجاست که این قانون ارتعاش و قانون جذب چگونه کار می کند؟
دورآگاهی: شواهدی مبنی بر امکان احساس کردن و ادراک حسی آدم های نزدیک بواسطه قرابتی که پیدا می کنند وجود دارد[9[.
لازم است که درباره پدیده دورآگاهی توضیحات بیشتری بیان گردد. حس انسان دارای پارامتری بنام فاصله از خود شخص می باشد. شنیدن صداها دارای پارامتر فاصله می باشد، صداهای دور، نزدیک. حس انسان ها، هم دارای پارامتر فاصله می باشد. انسان ها می توانند حضور یکدیگر را در کنار و نزدیک یکدیگر به وضوح احساس نمایند. حس انسان ها، حضور انسان های آشنا در فواصل بیشتر، دورآگاهی نامیده می شود.
اندام تناسلی انسان ها دارای سنسورهای قویتری نسبت به دیگر اندام ها برای تشخیص احساس دورآگاهی می باشد. لذا دورآگاهی در اندام تناسلی انسان ها مسبوق به سابقه و آشنا در میان انسان ها می باشد.
[3]
[5] http://www.askdin.com/showthread.php?t=41715
[6] http://ufo-ir.blogfa.com/post-88.aspx
[7] http://www.pasokhgoo.ir/node/59452
[8] https://www.youtube.com/watch?v=brXTqeC1fPk
[9] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C