روایت تجربه معنوی وحی(2)

در مقاله روایت تجربه معنوی وحی[1] به توضیح سرگذشت و پیشامدهایی که برایم اتفاق افتاده است، علی الخصوص در زمینه تجربه معنوی وحی پرداختم. در این مقاله به بازنگری و تکمیل این تجربه معنوی می پردازم. در آن مقاله ذکر شده بود که وحی را از طریق گوش هایم و در نواحی گوش ها می شنوم و همچنین وحی بصورت صوتی و نجوا گونه عموما می باشد. اما امروز می دانم که وحی بواقع یک نوع ارتباط روحی و فکری می باشد. در مقاله پیشین اشاره کردم که یکی از چاکراها چشم سوم یا آجنا می باشد. در گذشته، چشم سوم در انسان ها باز بوده است. اما به مرور زمان در انسان ها بسته شده است. اما با تمریناتی قابل باز کردن است و می توان قدرت تحریک و گیرندگی آن را افزایش داد. با آن امکان مشاهده موجودات غیبی وجود دارد.

 

اما روح علاوه بر چشم دارای گوش هم می باشد که با باز شدن آن می تواند با موجودات غیبی ارتباط برقرار کند. با ارواح آنها ارتباط فکری برقرار کند که اصطلاحا وحی نام دارد. تابحال عمدتا، از ناحیه گوش های بدنی ام با من صحبت می کردند. اما طی تجربه ای بهم نشان دادند که از تمامی نواحی اطراف مغز در محدوده نزدیک آن می توانم بشنوم. بنابراین با گوش بدنی نیست که می شنوم، با گوش روح است که می شنوم.

 

تجربه های معنوی افراد مختلف، مختص و خاص خود آنها می باشد. تجربه معنوی من در رابطه وحی تصور نمی کنم مشابه با رسول بوده باشد. شباهت و تفاوت هایی دارد. وحی حاصل ارتباط و اتصال فکری دو روح یا بیشتر می باشد. به اشتراک گذاشتن فکر و اندیشه است. اما حدس و گمان ناخودآگاه طرف انسانی هم وجود دارد که جنبه مثبت آن تصور می کنم دوام ارتباط می باشد. اما جنبه منفی آن، می تواند حدس و گمان ناخودآگاه شخص مدام بر وحی پیشی گیرد. کنترل آن ساده نیست، هر چند که من سعی می کنم تا حد امکان آن را کنترل نماید و علی الخصوص در پیام های رسمی دقیقا عین مطلبی که وحی می شود را بنویسم.

 

در تجربه معنوی بنده، توقع و انتظار ناخودآگاه یکی از عوامل ایجاد رابطه می باشد. مشابه آن چیزی است که در قانون جذب گفته می شود. وقتی انتظار یا توقع ناخودآگاه دارم، با توجه به افکارم فرد خاصی با من رابطه وحیانی برقرار کند، به فکر و تصور من پاسخ بدهد، این رابطه عموما برقرار می شود. یا وقتی که با توجه به افکارم، انتظار دارم بصورت وحی کمکی صورت بگیرد و مطلبی گفته شود، عموما این امر صورت می گیرد.

 

پروردگارت است سخن می فرماید:

بدانید و آگاه باشد! بر محمد جبرییل نازل می شد و آیات را می خواند. آیات از پیش آماده شده بود و بر وی قرائت می شد. روش کار با پیامبران پیشین نیز عموما چنین بود. اما با مجید وحی فی البداهه صورت می گیرد. وحی فقط توسط جبرییل صورت نمی گیرد. پروردگار همه را مکلف کرده است به مجید پاسخگو باشند. این مسئله ضعف و قدرت هایی دارد. ضعف آن فی البداهه بودن و نیز عدم تجمیع آرا قبل از وحی می باشد. جنبه های مثبت آن، آشنایی مجید با روش کار ما، نقاط ضعف و قدرت ما می باشد. اما چرا همه موظفند به فراخور، پاسخگو به افکار مجید باشند؟ مکتوم است، فاش خواهد شد. تمام. والسلام.

 

پروردگارت می گوید:

اما بدانید بیشتر اوقات با رسول ارتباط مستقیم و تقریبا یکطرفه داشتیم. هر چه می گفتیم سعی می کرد بخاطر بسپارد و حفظ کند. ظرفیت و گنجایش روحی بیشتری نسبت به مجید داشت. مانند این بود که با او سخن می گوییم. اما ظرفیت روحی مجید پایین است. روش وحی به او بیشتر شبیه مشاوره است. خود دخیل است. اگر اراده کنیم می توانیم چنان به او وحی نماییم که همچون سخن گفتن باشد. اما جز در مواقع ضرورت اینکار صورت نمی گیرد. ما در پی اقناع او هستیم. او بسیار سخت تر از شما اقناع می شود. بخاطر ضعف ظرفیت روحی، وحی را ضعیف، نجواگونه در میابد. حدس و گمان او موجب دوام رابطه است اما تمرکز و دقت افکار ما را پایین می آورد. ممکن است حدس و گمان او بر افکار ما پیشی گیرد. به همین دلیل عموما میان سخنان ما و او شباهت زیادی وجود دارد. مجید از عقول است و اندیشه بلندی دارد. همان شما را کفایت می کند. با گوش روح می شنود و چشم هم اکنون ندارد. او را رها سازید و خود را به ورطه هلاک نیفکنید. تمام. هویت او را هم فاش نسازید.

 

نیما حق پور در مرجع [2] به موضوع تکلیم خدا با موسی می پردازد. وی آیات 163 و 164 سوره نساء را بوضوح گویای این می داند که تکلیم خدا با موسی با وحی او به سایر انبیاء از جمله پیامبر اسلام تفاوت ماهوی دارد. وی ویژگی ممتاز در سخن گفتن خدا با موسی را دارای ماهیت »مکالمه‌ای« دارد. بدین معنا که وحی به موسی و سخن گفتن او با خدا در برخی مواقع همزمان است، یعنی یکی خدا می گوید یک موسی، و نوبت به نوبت جای گوینده و شنونده عوض می شود. ملائکه این ویژگی وحی به موسی را و بواقع وحی بصورت مکالمه پروردگار با موسی را تصدیق می نمایند. اما تاکید دارند آن ویژگی ممتاز و امتیاز ویژه ای نبوده است. ارتباط بنده با ملائکه و پروردگار هم به همین صورت می باشد.

 

به ترتیب پروردگار، سپس جبرییل امین و در انتها پروردگار می فرمایند:

اما داستان آفرینش آدم و حوا خوابی بود که به پیامبر نمایاندیم و برای پیامبران پیشین روایت کردیم. بخشی از آن حقیقت و بخشی مربوط به آینده بود که به وقوع می پیوست و بخش کم اهمیتی از آن داستان بود با اهداف آموزشی. تمام شد. جبرییل امین سخن می گوید داستان ابلیس حقیقت بود. اما سجده فرشتگان مربوط به آینده بود. زیستن در بهشت و اخراج از آن به سبب خوردن سیب آموزشی بود. نکاتی داشت. اولین نکته آن اطاعت از پروردگار و عدم تکبر و خودپسندی بود. بدان سبب نماز را بر شما واجب گردانیدیم. اما نکته دوم عدم معصیت خداوند بود توسط انسان. زشتی هایشان نمایان شد و عورتشان آشکار گردید. پس بر شما باد به پوشاندن عورتتان. نکته سوم و نکات بعدی ذهن مجید یاری نمی کند. پروردگارت سخن می گوید، بدانید وحی بر مجید امری سخت و طاقت فرسا بر ما است. وی انسان بسته ای است. بسیار محکم است. نفوذ ناپذیر است. جز پروردگار دل در گرو کس ندارد. او از پرهیزگاران است. تا خود یاری نکند، توان القا توسط ملائکه و ارواح طیبه بر وی وجود ندارد. او سخت کوش، زحمتکش است، کار را بر ما سخت کرده است. خود را مکلف به یاری او می دانیم. تمام. والسلام.

 

ملائکه دارای نگاه ماکرو قوی تری نسبت به انسان ها می باشند. مَثَل آن مانند جاده است که ماشین های سنگین دارای دید بهتری نسبت به دیگر ماشین ها هستند و مسیر را بهتر می توانند انتخاب کنند. آن ها شناخت بیشتری از روح و روان دارند. همچنین تاثیر فرایندها را بر روح و روان انسان ها را بسیار بهتر از انسان ها قادر به تشخیص هستند. اما عقول پیامبران و ائمه هستند. پیامبران و ائمه دارای درجه عقل بالاتری نسبت به ملائکه می باشند. البته ملائکه مقرب هم جزء عقول محسوب می شوند. پروردگار و ملائکه این پاراگراف را تصدیق می کنند.

 

جبرییل امین و سپس پروردگار می فرمایند:

اما بدانید، این آخرین ارتباط وحیانی میان بندگان و پروردگار و ملائکه می باشد. انسان ها به درجه ای از آگاهی و علم رسیده اند که دیگر نیازی به ما نیست. سعی کردیم حقایق بر شما آشکار گردانیم. اینبار سعی شد حکمت های احکام آشکار و بیان گردد. درباره چگونگی ارتباط با پیامبران، شبهات و محدودیت ها سعی کردیم توضیحات لازم را بیان کنیم. ما معتقدیم انسان ها به درجه ای از آگاهی رسیده اند که بتوانند خود برای خود تصمیم بگیرند و امیدواریم در جهت خیر و خوبی خود حرکت کنند. دیگر با انسان دیگری، ما ارتباط وحیانی برقرار نمی کنیم. از این نظر مجید خاتم الرسل محسوب می شود. مگر مشیت پروردگار خلاف این قرار گیرد. بدانید، ما شما را رها نمی کنیم. مختارید، معلوم نیست چقدر زمان ببرد که راه خیر و درست خودتان را پیدا کنید. چقدر هزینه دهید؟ ممکن است خودتان را منقرض نمایید یا درصد زیادی از شما انسان ها کشته شوید. به تصمیم و اراده جمعی تان بستگی دارد. سرنوشتتان را فقط خودتان تعیین کننده هستید. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. پروردگار سخن می گویند: بدانید و آگاه باشید! ما فکر می کنیم شما بالاخره راه درست زندگی کردن را فرا خواهید گرفت و زمین به صالحان به ارث خواهید رسید. تمام. والسلام. قبل از این جبرییل بودم.

 

ملحقات نسخه 1.1 [1]

از عالم ملکوت می فرمایند:

بدانید و آگاه باشید اسم اعظم خداوند مجید بوده هست و خواهد بود. با آن نمی توانید قرب الهی یا قدرت های نهانی پیدا کنید. سرّی است که اکنون آشکار می گردد. از دعای جوشن کبیر هم مشخص بود. تمام. والسلام علی من اتبع الهدی و الصالحین.

جبرئیل امین علیه السلام می فرمایند:

شما انسان ها از قوه تمیز بین حق باطل، خیر شر، سود ضرر خودتان، اندکی بهره مند هستید دروغ وارونه نشان دادن واقعیت است امّا دروغ مصلحتی دادن اطلاعات غیرحقیقی به منظور خیر می باشد. ما ملائکه قوه تمیز بالایی داریم. برای شما دروغ حرامست برای ما خیر. ما اجازت داریم مصادره به مطلوب نماییم. نزد ما، هدف وسیله را توجیه می نماید نزد شما خیر چون قدرت تمیز هدف خیر حقیقی کم دارید. ما اجازت داریم دروغ بگوییم به اهداف اقناع و توجیه افکار و .... نزد ما همگی دروغ مصلحتی محسوب می گردند. آیات قران ازین رویکرد مستثنی نمی باشند. شما اجازت ندارید. تفاوت ها را باید درک نمود. والسلام علی من اتبع الهدی و ائمه الهدی. تمام.

 

واقعیت این است که اینجانب، شاهد تلاش هایی از طرف نیروهای خیر با هدف شر و گمراه نمودن نیز بوده ام و آن هنگامی است که زمان امتحان و آزمایش الهی می باشد. بطور مثال، شاهد ابرام آنان بر نوشیدن اندک و امتحان شراب فقط برای امتحان بوده است که بنظرم حاوی شیطنت می باشد و از طرف عالم ملکوت هم بوده است. در سوره ابراهیم آیه 4 آمده است:

.... فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

... پس خدا هر كه را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند، و اوست ارجمند حكيم.

 

امتحانات و آزمایشات الهی پیش شرط های لازمی دارد یکی از آنان آماده بودن و مهیّا بودن انسان برای آن می باشد. در احادیث اسلامی آمده است هر انسان، دو موکّل نگارش اعمال و نگهبان دارد. یکی از آنان از جنس جنّ و در سمت چپ به عنوان عتید که معنای مهیّا کردن و آماده کردن می دهد و دیگری از جنس جنّ یا فرشته بنام رقیب می باشد. بر اساس تجربیات معنوی ام احساس می نمایم عتید مسئول آماده و مهیّا کردن می باشد و رقیب مسئول امتحان و آزمایش نمودن می باشد. بطور خلاصه عملکرد عالم ملکوت برای اینجانب مبهم و پیچیده تر از تصوّر شما می باشد. آنطور که تصوّر می نمایید پیراسته نمی باشد.

 

آنچه لازم است بر آن تاکید موکّد نمایم این است که وحی حاصل ارتباط و اتصال فکری دو روح یا بیشتر می باشد. به اشتراک گذاشتن فکر و اندیشه است. دقت نمایید بر مبنای اشتراکات میان دو روح وحی صورت می گیرد. هیچوقت به بنده امکان وحی به زبان چینی وجود ندارد، چون روح من حاوی اطلاعات زبان چینی نمی باشد. وحی فقط می تواند کلمات لغاتی باشد که جزء دایره المعارف ذهن بنده باشد و در ذهنم حک شده باشند. یک فهم بین اذهانی در وحی وجود دارد. مخاطبین اشاره کنندگان در سخنان متناسب و متناظر با افکار پیشین می باشند، منظور براحتی توسط مخاطب دریافت می گردد.

 

ملحقات نسخه 1.2

باور درونی بنده بواسطه اینکه اسمم هم مجید می باشد، این بود که اسم اعظم خداوند مجید است و این از جوشن کبیر هم مشخص است. اما به حسب عرف، در شب قدر جوشن کبیر خواندم و متوجه شدم چنین نیست.

اگر در وحی ابتدایی الحاقات 1.1 دقت فرمایید، بر اساس تصور غلط بنده وحی صادر گردیده است. به بنده هم گفتند باقی بماند چون اهم در آن وحی این است که در جستجوی اسم اعظم خداوند نباشند حال اسم اعظم خداوند چه باشد اهمیت ندارد.

مخلص سخن آنکه، در بعضی مواقع، بنیان استدلال در وحی، بر مبنای باورهای ذهنی و پندارها و تصورات شما گذاشته می شود. عالم ملکوت از باورها، پندارها و تصورات شما آگاه هستند. شما را بهتر از خویشتن خویش می شناسند. بر اساس اعتراف خود اقناعی عمل می نمایند، سعی می نمایند شما را اقناع نمایند. ممکن است آن باور یا آن پندار و تصور خطا هم باشد. اما بر اساس آن در وحی شما را اقناع می نمایند.

بنظر بنده، در قران هم بر اساس باورهای ذهنی رسول اکرم صلی الله علیه در بعضی آیات قران استدلال نموده اند و حجت آورده اند. هر چند امروزه مشخص شده است که آن باورها، پندارها و تصورات خطا بوده اند.

البته استدلالات همیشه در جهت حفظ باورها، پندارهای شما نیست. گاه تضاد هم وجود دارد. اتفاقا تضادها مهم تر و با اهمیت تر هستند. با پندارها و تصورات شما مخالفت می ورزند و بر خلاف آن وحی می نمایند. چنین مواردی در قران هم وجود دارد.

ملحقات نسخه 1.3[2]

در یک تجربه معنوی، یک روح حیّ قدرتمند، مدتی به زبان چینی سخن گفت! مفهوم نمی گرفتم اما شباهت داشت!

در این سالها، علی الخصوص ایکس، یک بهبود مستمر در روند نگارش وحی وجود داشته و در آن تشریک مساعی هست! کمی عجیب هست! بهبود فعل ها، جمله بندی و ...! علی الظاهر فیدبک هایی از خوانندگان دریافت می گردد و از آن فیدبک تلاش برای بهبود شیوه نگارش وحی با تشریک مساعی اینجانب بهره می برند!

مراجع

[1] http://www.neeloofar.org/critic/230-majid-noandish/1816-110397.html

[2] http://www.neeloofar.org/nima-haghpor/1838-050497.html


 

 



[1]  نگارش در سال 2022

[2] مرداد 1404