معنای صدق، مطابقت خبر با واقع، و کذب، عدم مطابقت خبر با واقع است. مى توان دروغ را گفتار يا نوشتار خلاف باور گوينده دانست كه با قصد فريفتن ديگرى بيان مى شود[1].
متضاد دروغ، صدق ست که در مذهب بسیار ستوده شده است:
سوره توبه، آیه 119
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ
ای اهل ایمان، خداترس باشید و با مردان راستگوی با ایمان بپیوندید.
صدّیق به معنای بسیار راستگو می باشد. به کسی میگویند که همیشه راست میگوید و از او دروغ سر نمیزند. در قرآن از برخی انبیا و مؤمنان با این لقب یاد شده است. مقام صدّیقین بالاتر از حتی مقام شهدا می باشد. به استناد آیه قران نساء آیه 69:
وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا
و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند.
در آیه بالا، صدیقین مقدم بر شهداء و صالحین ذکر گردیده است که نشان از مقدم بودن مقام آنان در کل نسبت به شهداء دارد.
عَنْ رَسُولِ اللّه (صلی الله علیه و آله) : تَحَرُّوا الصِّدقَ وَ إنْ رَأَیتُم أنَّ فیهِ الْهَلَکَهَ فَإنَّ فیهِ النَّجاهَ. وَاجتَنِبُوا الْکِذْبَ وَ إنْ رَأَیتُمْ أَنَّ فیهِ النَّجاهَ فَإنَّ فیهِ الهَلَکَهَ. [ نهج الفصاحه ص ۲۲۶ ح ۱۱۲۷٫]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: درپى راستى باشید، اگرچه فکر کنید که مایه هلاکت است، که راستگویى موجب نجات است و از دروغگویى پرهیز کنید اگرچه پندارید عامل نجات است، زیرا آن مایه هلاکت و نابودى است.
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ، وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ، وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ] حکمت 458، نهج البلاغه[
نشانه ايمان اين است كه اگر جايى راست گفتن به زيان تو و دروغ گفتن به سود تو بود راست گويى را بر دروغ گويى ترجيح دهى، و اينكه بيش از مقدارى كه مى دانى سخنى نگويى و اينكه در سخن گفتن درباره ديگران پرواى خدا داشته باشى.
دقت نمایید، از نشانه های ایمان راست گفتن آن هنگام ست حتی به ضرر خود انسان می باشد!!
دروغ از جمله گناهان کبیره، بلکه زشتترین گناهان و خبیثترین آنها است. دروغ، دشنام و تفاخر در حال احرام حج بیت الله الحرام مطابق بعضى از روايات معصومين: در معنى «فسوق» در این شريفه (فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فىِ الْحَجِّ) جمع است و به هنگام احرام، حرمت جدی دارد و کفاره.
قالَ إلامامُ العَسکَرىُّ (علیه السلام): جُعِلَتِ الخَبائِثُ کُلُّها فی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفتاحُهَا الْکِذْبُ. [ نزهه الناظر وتنبیه الخاطر ص ۱۴۵ ح ۱۳٫]
امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: تمام پلیدیها و زشتیها در خانه اى نهاده شده که کلید آنها دروغگویى است.
امام باقر(عليه السلام) در حديثى می فرمایند: اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشّرِّ اَقْفالا وَ جَعَلَ مفاتيحَ تِلْكَ الاْقْفالِ اَلشَّرابَ، وَ الْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ
خداوند متعال براى شرّ قفل هايى قرار داده است، و كليد آن قفل ها شراب است [چرا كه مانع اصلى زشتى ها عقل است و شراب عقل را از كار مى اندازد] و دروغ از شراب هم بدتر است).] الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 339، باب الكذب؛ وسائل الشيعة، عاملى، شيخ حر، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)، قم، 1409 ق، چاپ اول، ج 12، ص 244، 138 باب تحريم الكذب[
پيامبر صلي الله عليه و اله فرمود: سه گروه اند که خدا با آنان سخن نمي گويد و در روز قيامت به آن ها توجه نمي کند و آنان را پاک نمي سازد و براي آنان عذاب دردناکي است: پير زناکار، سلطان کذاب و فقير متکبر.] اين حديث را مسلم در صحيح، ج 1، ص 72 از ابوهريره روايت کرده است[.
عَنِ النَّبِىِّ (صلی الله علیه و آله) قالَ: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ إنْ کانَتْ فیهِ واحِدَهٌ مِنْهُنَّ کانَتْ فیهِ خَصلَهٌ مِنَ النِّفاقِ حَتّى یَدَعَها: مَنْ إذا حَدَّثَ کَذِبَ وَإذا وَعَدَ أَخلَفَ وَ إذا عاهَدَ غَدِرَ، وَ إذا خاصَمَ فَجَرَ. [ بحارالانوار ج ۷۲ ص ۲۶۱ ح ۳۴٫]
پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: چهار چیز اگر در انسانى باشد او منافق است: اگر یکى از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه هاى نفاق در اوست، تا آنکه آن را هم رها کند:
۱ – وقتى سخن مى گوید دروغ بگوید،
۲ ـ چون وعده بدهد تخلف کند،
۳ ـ وقتى پیمانى ببندد حیله به کار برد،
۴ ـ هنگام دشمنى ازعدالت خارج شود وفسق وفجورانجام دهد.
ألحَسَنُ بْنُ االمَحبُوبِ: قالَ قُلْتُ لاِبى عَبْدِاللّه (علیه السلام): یَکُونُ المُؤمِنُ بَخیلاً؟ قالَ: نَعَمْ، قالَ: قُلْتُ فَیَکُونُ جَباناً؟ قالَ: نَعَمْ، قُلْتُ فَیَکُونُ کَذّاباً؟ قالَ: لا وَ لاجافِیاً، ثُمَّ قالَ: یَجْبِلُ المُؤمِنُ عَلى کُلِّ طَبیعَهٍ إلاَّ الخِیانَهَ وَالکِذْبَ. [ اختصاص مفید ص ۲۳۱٫]
حسن بن محبوب گوید : به امام صادق (علیه السلام) گفتم: آیا مؤمن بخیل مى شود؟ فرمود: بله. گفتم: مؤمن ترسو مى شود؟ فرمود: آرى. گفتم: دروغگو مى شود؟ فرمود: نه دروغگو و نه جفاکار مى شود. سپس فرمود: انسان مؤمن ممکن است هر سرشت و طبیعتى پیدا مى کند بجز خیانت و دروغ.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود که: بندهای مزّه ایمان را نمییابد تا دروغ را ترک کند، خواه دروغ از روی شوخی و هزل باشد یا از جدّ.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
لَا تَنْظُروا إلی کَثْرَةِ صَلاتِهِم وَ صَوْمِهِم وَ کَثْرَةِ الحَجِّ وَالْمَعْروفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ، وَلکِنِ انْظُرُو إلی صِدْقِ الحَدِیث وَأداءِ الأمانَةِ؛ ] میزان الحکمه، ج ۵، ص ۲۸۸[
اگر میخواهید افراد را بشناسید از طریق عبادات، آنها را نشناسید که نماز و روزه و حجّشان زیاد است و اینکه در دل شب بلند میشوند و از خوف خدا نعره میکشند، بلکه از ادای امانت و راستی گفتار آنها را بشناسید.
بنابر احکام حداقل بعضی از فقها از مبطلات روزه می باشد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «از بزرگ ترين دروغ هاست که شخصي به کسي غير از پدرش نسبت داده شود، يا آن چه در خواب نديده ادعا کند که ديده است يا سخني را که من نگفته ام به من نسبت دهد.
قالَ رَسُولُ اللّه (صلی الله علیه و آله): ألمُؤْمِنُ إذا کَذِبَ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ، وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتِنٌ حَتّى یَبْلُغَ العَرْشُ فَیَلعَنُهَ حَمَلَهُ العَرْشِ. [ جامع الاخبار ص ۴۱۷ ح ۱۱۵۸٫]
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: انسان مؤمن اگر بدون عذر دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت مى کنند و از درون او بوى زشتى خارج مى شود تا به عرش مى رسد و حاملان عرش نیز او را لعنت مى کنند.
عَنْ رَسُولِ اللّه (صلی الله علیه و آله) قالَ: ألکِذْبُ کُلُّهُ إثْمٌ إلاّ ما نَفَعَ بِهِ مُسْلِمٌ أَو دَفَعَ بِهِ عَنْ دینٍ. [ کنز العمال ج ۳ ص ۶۳۲ ح ۸۲۵۶٫]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: همه دروغها گناه است، مگر آنچه براى مسلمانى مفید واقع شود یا بواسطه آن از دین حمایت شود.
قالَ االصّادِقُ (علیه السلام): ألکِذْبُ مَذْمُومٌ إلاّ فى أمْرَیْنِ: دَفْعُ شَرِّ الظَّلَمَهِ وَ إصْلاحُ ذاتِ البَیْنِ. [ جامع الاخبار ص ۴۱۸ ح ۱۱۵۹٫]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: دروغگویى ناپسند است مگر در دو جا:
۱. براى جلوگیرى از شرّ ستمگران،
۲. براى آشتى دادن بین دو نفر.
عطاء بن يسار گويد: «مردي به پيامبر صلي الله عليه و آله عرض کرد: به خانواده ام مي توانم دروغ بگويم؟ فرمود: خيري در دروغ نيست، گفت: به خانواده ام وعده دروغ مي دهم؟ فرمود: بر تو باکي نيست.] راه روشن، ج 5، ص 332 و 333[
عقیده نگارنده ، طرز بیان حدیث، نشان از آن دارد که فقط برای به عسر و حرج نیفتادن دروغ به خانواده مجاز هست. هر چند حدیثی مخالف آن هم در ادامه ذکر خواهد گردید.
عَنْ رَسُولِ اللّه (صلی الله علیه و آله) قالَ: إنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الکِذْبَ فِى الصَّلاحِ وَ أَبغَضَ الصِّدْقَ فِى الفَسادِ. [ نهج الفصاحه ص ۱۵۹ ح ۷۸۲٫]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند دروغ مصلحت آمیز (براى آشتى) را دوست دارد و از راست فسادانگیز بیزار است.
ضرب المثل هست دروغ مصلحت آمیز، به از راست فتنه انگیز! جزء حکایت های گلستان سعدی هست!
این حکایت سعدی، محل بحث میان اندیشمندان بوده است.
هانرى ماسه در اين باب در انتقاد از سعدی درباره دروغ مصلحت آمیز مى گويد، به نظر سعدى، براى كام يابى در تفرقه انگيزى هر وسيله اى خوب است؛ حتى دروغ كه چون مصلحت آميز باشد، به از راست فتنه انگيز است با شنيدن اين سخن ماكياول به یاد مى آيد[1].
سید حسن اسلامی، در تحقیقی گسترده در زمینه "دروغ مصلحت آمیز، بحثی در مفهوم و گستره آن" منتشره در سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن مفصل این مبحث را در لینک [1] مورد بررسی قرار داده است. خواندن این تحقیق طولانی به علاقه مندان توصیه می گردد!
شهید مطهری در نقد این حکایت می گوید:
آیا این مسئله اساسا درست است که دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است؟ چه طور ممکن است انسان معتقد باشد که راست را باید گفت ولو این که راست فلسفه خود را به کلی از دست بدهد . اگر راستی منشأ جنایت ها در دنیا بشود باید گفت؟ یا دروغی که جلوی جنایت ها را در عالم میگیرد، جانها و حقیقت هایی را نجات میدهد نباید گفت؟ آیا وجدان چنین حکمی میکند؟
مصالح حقیقی یا منافع شخصی ؟ وی با اشاره به وجود فرق میان دروغ مصلحت آمیز و دروغ منفعت خیز می گوید: خیلی از افراد در تشخیص این دو موضوع خواسته یا ناخواسته اشتباه میکنند. دروغ مصلحت آمیز یعنی دروغی که فلسفه خود را ازدست داده و فلسفه راستی پیدا کرده باشد؛ یعنی دروغی که انسان با آن حقیقتی را نجات میدهد. ولی دروغ منفعت آمیز و منفعت خیز یعنی انسان دروغی بگوید که خودش یا عده ای بخواهند سودی از آن ببرند. مسئله مصلحت با مسئله منفعت نباید اشتباه شود. مصلحت دائر مدار حقیقت است که مانند دو برادر از هم جدا شدنی نیستند. مصلحت یعنی رعایت حقیقت را کردن؛ نه رعایت خودم و سود خودم، این منفعت است. افرادی برای منفعت خود دروغی میگویند که وقتی از آن ها سوال میشود چرا دروغ گفتی؟ میگوید دروغ مصلحتی گفتم. برای مقداری ناچیز مثلا سود بیشتر دروغ میگوید و میگوید دروغ به مصلحت گفتم. این مصلحت نیست و دروغی است مثل همه دروغ های دیگر، پس دروغ مصلحت آمیز غیر از دروغ منفعت خیز است.[2]
شهید مطهری همچنین از نظر سعدی دفاع می کند و می گوید: بدين ترتيب ايشان دروغ مصلحت آميز را تاييد مى كند و مى گويد، مصلحت و حقيقت دو برادر هستند كه از يكديگر جدا نمى شوند. مصلحت، يعنى رعايت حقيقت را كردن، نه رعايت سود خود را كردن، كه اين منفعت است.
ابوالقاسم گرجی مجتهد متاخر، روشن پژوه، استاد دانشگاه در مصاحبه خود، درباره تعریف مصلحت می گوید:
مصلحت یعنی خیر و صلاح باشد ـ نه نفع ـ ممکن است با وجود ضرر، خیر باشد، مثل پولی که انسان برای عمل جراحی می دهد؛ این ضرر است ولی خیر دارد. حکومت تابع این گونه مصالح و مفاسد است که اهل خبره آن را تشخیص می دهند
پیغمبر(ص) مؤید من عند الله بود ولی از مردم عادی یک نفر عقلش به همه چیز نمی رسد. لذا باید متفکران بزرگ دسته های مختلف را دور هم جمع کنند تا تشخیص دهند که مصلحت عموم چه چیزی را اقتضا دارد چون موضوع احکام حکومتی غیر از احکام خصوصی و شخصی است.نماز مربوط به یک نفر است اما موضوع این مسئله جامعه است، لذا باید مصلحت جامعه را عده ای که آگاهی کامل دارند محاسبه کنند[3].
مرحوم علامه جعفرى نيز، منتقدانه درباره سعدى مى گويد: اين كه سعدى مى گويد: دروغ مصلحت آميز، به از راست فتنه انگيز است مطلب روشن نيست و احتياج به دقت بيش ترى دارد، زيرا آن چه كه عقل و وجدان مى گويد و از منابع اسلامى برمى آيد، دروغى تجويز شده است كه فتنه اى را برطرف كند و فساد آن فتنه به طورى باشد كه بيش از فساد نفى و انكار واقعيت بوده باشد، اما مصلحت را كه مردم غالبا جنبه شخصى آن را منظور مى كنند، نمى تواند مجوز ناديده گرفتن واقع دروغ بوده باشد.
مرحوم یوسفی که خود عمری با آثار سعدی سر کرده و بهترین تصحیح گلستان و بوستان این شاعر را از خود به یادگار گذاشته و اشاره می کند که این حکایت را در بستر خودش باید فهمید، مقصود سعدی، تاکید بر قبح سعایت و راست فتنه انگیزاست، سعدی همان است که می گوید:
گر راست بگويى و در بند بمانى به زان كه دروغت دهد از بند رهايى
در ویکی پدیا آمده است: توریه یا صرفهجویی در بیان حقیقت یا سخن نیمهراست بیان سخنیاست که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است؛ یعنی جمله صادق بیان میشود که موجب میگردد، شخص دوم از آن جمله مفهوم گمراهکننده و فریبنده موردنظر گوینده را دنبال کند.
به عبارتی دیگر توریه سخنی فریبکارانه است که ظاهری درست دارد. این سخن ممکن است در ظاهر تا حدی درست یا کاملاً درست باشد اما بیان کننده کامل واقعیت نیست. در واقع آنچه باعث نادرستی این سخن میشود قصد گوینده برای فریب یا گمراه کردن مخاطب است یا پنهان کردن قسمتی از واقعیت. نام دیگر این مغالطه گلچین کردن نام دارد که نوعی سوگیری تأیید است.
در سایت ویکی فقه مرجع [4] آمده است: در هر مقامی که دروغگفتن حسب شرع رواست، تا توانی در آن، دروغ صریح مگوی، بلکه توریه کن. یعنی: سخنی بگوی که ظاهر معنی آن راست باشد، اگر چه آنچه را شنونده از آن میفهمد دروغ بوده باشد، تا نفس عادت به دروغ نکند.
قالَ رَسُولُ اللّه (صلی الله علیه و آله و سلّم): إنَّ فِى المَعاریضِ لَمَنْدُوحَهٌ عَنِ الکِذْبِ.
در سربسته سخن گفتن ]توریه[ راه و وسیله اى براى رهایى از دروغ است.]اصطلاحا تعریض راست نما[ ) بحارالانوار ج ۶ ص ۲۰ ح ۱۱٫)
هاتفی از غیب می فرمایند:
توریه فقط آنجا مجازست که مصلحت ایجاب نماید. منظور از مصلحت هم خودخواهی نمی باشد که فقط نفع حکومت یا خود شخص مستوجب آن گردد. تمام. والسلام.
مسعدة
بن صدقه میگوید:از
امام صادق(ع)
درباره موارد
جواز و
غیرجواز نیت
پنهان کاری
توریه در قسم
سؤال شد که آن
حضرت فرمود:
قد یجوز فی
موضع ولا یجوز
فی آخر فاما
ما یجوز فاذا
کان مظلوماً
فما حلف به
ونوی الیمین
فعلی نیّته
واما اذا کان
ظالماً فالیمن
علی نیة
المظلوم؛
گاهی در موردی جایز است و در مورد دیگر جایز نیست. اما جایز زمانی است که مظلوم باشد. در آن صورت هر چیزی که به آن قسم خورده و نیت کرده، براساس نیتش خواهد بود و اما اگر ظالم باشد، سوگندش مطابق نیت مظلوم خواهد بود.
فقها به استناد احادیث و روایات بالا در مواردی دروغ را مجاز دانسته اند و حتی تجویز (واجب)[4]:
· در قتل و شرف و حیثیت: اگر مرتکب دروغ نشود مفسدهای بر آن مترتّب شود، یا ضرری به خود برسد، یا باعث قتل مسلمانی یا بر باد رفتن شرف و حیثیت او یا آبروی او یا مال قابل توجه او بشود، که در این صورت جایز، بلکه واجب است.
· رفع فساد و اصلاح: در وقتی که میان دو کس دلتنگی و فسادی باشد جایز است که کسی برای اصلاح میان ایشان، دروغی از زبان هر یک به دیگری بگوید تا رفع فساد بشود.
· وعده دادن به همسر: هرگاه زن، چیزی از شوهر بخواهد که قادر نباشد یا قادر باشد اما بر او واجب نباشد، جایز است به او وعده دهد که: میگیرم، اگر چه قصد او نباشد گرفتن آن و نگیرد.
· وعده دادن به بچه: هرگاه بچهای را به دنبال کاری بفرستی و او خوشش نیاید مثل مکتب رفتن یا شغلی دیگر، جایز است که او را وعده دهی یا بترسانی که: با تو چنین و چنان خواهم کرد، اگرچه منظور تو کردن آن نباشد.
· جهاد و جنگ: در جهاد و جنگ با دشمنان دین اگر به دروغ و مکر و حیله بتوان کار کرد که بر آنها پیروز شد.
بطور خلاصه حکم فقها، چنین ست، در هر جایی که فایده مهمّه شرعیّه بر آن مترتّب شود و تحصیل آن موقوف به دروغ باشد جایز است دروغگفتن. و اگر بر ترک دروغ، مفسده شرعیّه مترتّب شود واجب میشود. و باید از حدّ ضرورت و احتیاج، فراتر نرفت و دروغگفتن در تحصیل زیادتی مال و منصب و امثال اینها از چیزهائی که آدمی مضطر به آنها نیست حرام، و مرتکب آن آثم و گناهکار است.
آيت الله مصباح معتقد است كه اساسا موضوع واقعى حكم اخلاقى ، صدق و كذب نيست ، بلكه موضوع واقعى ، سودمندى و حيثيت مفيد بودن است ؛ در نتيجه هرجا فايده اى در كار بود، دروغ مباح است و حسن و قبح دائر مدار نتيجه مى باشد.
نگارنده با نظر آقای مصباح به جد مخالف هست و آن را مصداق جدی اباحه گری می داند. نزد انسانها، هدف و نتیجه، وسیله را توجیه نمی نماید.
حدیثی ذکر گردید درباره اجازت درباره وعده دروغ دادن به همسر و خانواده، حدیث دیگری هست که البته مرجع آن به محکمی حدیث فوق الذکر نیست، بدین مضمون:
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اياكم و الكذب ؛ فان الكذب لا يصلح بالجد و لا بالهزل و لا اءن يعد الرجل صبيه ثم لا يفى به ؛ از دروغ بپرهيزيد كه دروغ به شوخى و جدى به صلاح نيست و نه اين كه شخصى به فرزندش وعده اى دهد و آن گاه آن را برآورده نسازد ] ابوشجاع شيرويه بن شهردار ديلمى همدانى ، الفردوس بماثور الخطاب ، ج 1، ص 383[
براى مثال چون خبر پيمان شكنى بنى قريضه و هم پيمانى آنان با قريش را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رساندند ايشان فرمود: شايد ما آنان را به اين كار فرمان داده باشيم. حضرت جمله اى به زبان آورده كه معناى ظاهرى آن ، اين بود كه خود حضرت فرمان اين كار را به يهود داده است . اگر پيامبر صلى الله عليه و آله مى گفت ما به آنان گفتيم كه با قريش هم پيمان شوند، قطعا دروغ بود، اما ايشان جمله اى را به زبان آورد كه دروغ نبود و چون خبر اين ماجرا به قريش رسيد، آنان شك كردند كه ممكن است يهود به فرمان حضرت با قريش هم پيمان شده باشند، از اين رو به يهود بدبين شدند و از ادامه محاصره مدينه دست كشيدند.] محمد بن جرير طبرى تهذيب الاثار مسند على بن ابى طالب (عليه السلام )، ص 140[
دقت نمایید ایشان کلمه شاید را استفاده کردند، بواقع تعریض و توریه انجام گرفته ست.
محمد بن جریر طبری از قدمایی بود که معتقد بود حکم دروغ هیچ استثنایی ندارد! از نظر طبرى ، در هيچ حال نمى توان دروغ گفت ، بلكه بايد به تعريض توريه و شيوه راست نمايانه سخن گفت . در مواردى نيز كه جان آدمى به خطر مى افتد و بيم هلاك يا سرقت اموال در ميان است ، از باب اكل ميته مى توان دروغ گفت و اين ناشى از ضرورت مى باشد.
مرحوم فیض کاشانی درباره دروغ از نظر عرفانی و روانی می گوید: بيم آن است كه شخص به مورد ضرورت اكتفا نكند و در موارد غير ضرورى نيز از آن استفاده كند.] فيض كاشانى ، المحجه البيضاء ج 5، ص 244[
غزالى پس از بيان مواردى كه دروغ گفتن در آن ها جايز است ، شناخت اين موارد و تعيين مصداق را بسيار دشوار مى داند و دورانديشانه توصيه مى كند كه تا دروغ گفتن به مرحله وجوب نرسيده است ، كسى اين راه را نپيمايد. ] محمد غزالى ، احياء علوم الدين ، ج 3، ص 148[.
ملا محسن فيض كاشانى هم با توجه به دشوارى شناخت مقاصد و مراتب آن ، پرهيز از آن را تا جايى كه ممكن است ، لازم مى شمارد] فيض كاشانى ، المحجه البيضاء، ج 5، ص 246[
راغب اصفهانی چنین نظری دارد: بدين ترتيب دروغ گفتن به انگيزه دست يابى به نفعى بزرگ قبيح نيست . البته مقصود از نفع ، نفع دنيوى نمى باشد، چرا كه همه دنيا به كم ترين دروغى نمى ارزد، بلكه مقصود از نفع نفع اخروى است ؛ مانند دروغ گفتن براى نجات جان مسلمانى . چنين دروغى مجاز است ، زيرا سود آن بيش از ضررش مى باشد ] راغب اصفهانى ، الذريعه الى مكارم الشريعه ، ص 272، 273[ تكليف صدق نيز از اين نظر مشخص است . آن راستى خوب است كه سودى در برداشته باشد. و ضررى به كسى نزند ]راغب اصفهانى ، الذريعه مكارم الشريعه ، ص 273[
اما همین نظر راغب اصفهانی نیز می تواند اشکالات بسیاری ایجاد نماید، دروغ هاى سودمند بسيارى برای ترویج دین در زمان خود ساخته اند كه بعدها موجب دشوارى آيندگان شده . يكى از آسيب هاى معارف دينى ، دروغ هاى بيشمارى است كه براى ترويج دين ساخته و پرداخته شدند و ساليان درازى بر جامعه دينى ما مسلط بودند، اما اينكه زيان آنها آشكار شده است و يكى از وظايف عافمان دين شناسايى و طرد اين نوع دروغ ها است.
تحليل غزالى از دروغ شايد مبسوطترين تحليل باشد كه بعدها در ميان اهل سنت و حتى شيعه مانند مرحوم مجلسى و فيض كاشانى آن را قبول و نقل كرده اند.
نقطه عزيمت غزالى در اين ديدگاه نفى حسن و قبح عقلى امور، از جمله دروغ است و در اين باب مى گويد: بدان كه دروغ ذاتا حرام نيست ، بلكه به سبب زيانى كه براى مخاطب يا شخص ديگرى در بردارد، حرام است و چه بسا جهلى كه سودمند باشد و دروغ بتواند تامين كننده آن جهل و در نتيجه مجاز باشد و گاه واجب گردد] محمد غزالى احياء علوم الدين ، ج 3 ص 146[
آيت الله مهدوى كنى، نظر غزالى را شگفت آور و خلاف نص روايات مى داند و آن را نوعى ديدگاه ابزار انگارانه معرفى مى كند كه در آن هدف وسيله را توجيه مى كند. ايشان هم چنين به مرحوم فيض كه گفته هاى غزالى را بى نقد و تفسير نقل كرده است اشاره مى كند و به طور مفصل نظرگاه غزالى را نقد مى نمايد و سوال هايى براساس اين ديدگاه مطرح مى سازد كه پاسخ به آن ها دشوار است. ]محمد رضا مهدوى كنى نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى ، ص 263، 264[
به عقیده نگارنده، غزالی، از نگهداشتن مردم در جهل و حتی دروغ گویی برای در جهل ماندن آن ها به گونه ای که سودمند برای آن ها تشخیص داده شود، حمایت می نماید و این کاملا نقض غرض می باشد. نگارند نقد جدی به نظر مشهور غزالی درباره دروغ دارد و آن را ناشی از وضعیت سیاسی و حاکمان زمان وی می داند!!
شهید مطهری درباره مبحث دروغ مصلحت آمیز می گوید: حال طبق اين قاعده آيا راستى را كه منشاء جنايت ها در دنيا مى شود بايد گفت ؛ دروغى را كه جلو جنايت ها را در عالم مى گيرد و جان ها و حقيقت هايى را نجات مى دهد نبايد گفت ؟ آيا وجدان چنين حكمى مى كند؟ اگر كسى درباره راست و دروغ تجربه داشته باشد، اين حرف را نمى زند.
از نظر مرحوم شهيد مطهرى در مواردى كه مصلحت اقتضا مى كند، مى توان دروغ گفت ، اما براى آن كه روح آدمى با اين رذيلت دم ساز نشود، اسلام فرمان مى دهد تا توريه كند؛ يعنى آن كه در ذهن خود قيدى در نظر بگيرد كه آن دروغ با اين قيد راست در بيايد.] مرتضى مطهرى ، فلسفه اخلاق ، ص 88[
کوروش کبیر که همان ذالقرنین ذکر شده در قران کریم بنابر تصدیق علامه طباطبایی می باشد، در حق ایران دعا می نماید که اهورامزدا! این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور بدار. این نوشته بر دیوار جنوبی کاخ آپادانا به فرمان اول داریوش کنده شده است :
متاسفانه ایرانیان امروزه مبتلا به ام الخبائث، دروغ، مادر گناهان کبیره شده اند!!!
زرتشت پیامبر سلام الله علیه، پیامبری که از طرف ذات اقدس الهی برای ایرانیان مبعوث گشته ست، با سخن پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، دروغ گفتن را به جد، بلا استثناء حرام دانست و با آن مبارزه نمود. نشان از آن دارد که ایرانیان در این زمینه ضعف دارند. چه بهتر که استثنائی برای اجازت دروغ قائل نشویم و سعی نماییم فرهنگ خود را بکل اصلاح نماییم.
دستورات اخلاقی چون فقه مشمول ترتیب و موالات نیستند که بتوان حرام و مجاز براحتی آنها را دسته بندی نمود.
چطور می توان فتوا داد که این دروغ مجازست و بدین وسیله اسباب اشاعه دروغ توسط مسلمانان و مومنان به بهانه های واهی و ترویج اباحه گری را فراهم نمود؟ این ترویج اباحه گری درباره دروغ ام الخبائث هست.
دروغ را باید از نظر اخلاقی و عرفانی مورد بررسی قرار داد نه از نظر فقهی. باز نمودن مبحثی بنام دروغ مجاز در فقه خطایی ست بزرگ از نظر نگارنده! ترویج اباحه گری می باشد. حکم مطلق و مرز مطلق میان دروغ مجاز و غیرمجاز وجود ندارد. قاضی القضات فقط پروردگار هستند و بس!!!
احادیثی که عموما درباره دروغ مجاز ذکر گردیده اند، عموما پاسخ به سائلی می باشند که بسته به شرایط خاص و معذورات چنان در عسر و حرج قرار گرفته ست که روی به سوال از امام، با وجود علم به قباحت دروغ در اسلام آورده ست!!! بواقع امام سعی در رفع عسر و حرج از وی دارند که جزء اصول اسلام هست نه کوچک انگاری و ترویج دروغ تحت عنوان فتوای دروغ مجاز!!!
مسلمان باید با تمام وجود سعی نماید تا حد امکان دروغ نگوید، این اصل دستور اخلاقی اسلام هست. البته همه چیز استثنائات دارد و خداوند درباره اعمال انسان ها از جمله گناهان شامل دروغ، در روز جزاء قضاوت نهایی خواهند نمود.
دروغ با عذر بسیار موجه نزد پروردگار، منطقی هست گناهش بسیار کمتر از آشکارا دروغ گفتن و تجاهر به دروغ هست.
آیا کس غیر از خداوند دانا و آگاه، قاضی القضات می توانند درباره موارد خاص اجازت دروغ قضاوت نمایند؟ مسلما خیر. وابسته به خود، وضعیت فعل، زمان و مکان و پارامترهای بسیاری دیگر می باشد که امکان صدور یک فتوای عمومی را سلب می نماید. این ترویج اباحه گری می باشد. کوچک جلوه دادن دروغ مادر گناهان، نزد اذهان عمومی می باشد که خود از گناهان کبیره می باشد.
اباحه، در لغت به معنای حلال دانستن، جایز شمردن، نداشتن اعتقاد به وجود تکلیف و رواداشتن ارتکاب محرمات است. منظور از ترویج اباحه گری، ایجاد عوامل بی اعتنایی به دستورات دین علی الخصوص محرمات در جامعه و میان مسلمانان می باشد.
کوچک شمردن گناهان صغیره از جمله گناهان کبیره مطابق روایات و احادیث محسوب می گردد، دروغ که جای خود دارد!!!
نظر نگارنده به نظر محمد بن جریر طبری با توجه به شرایط امروز و فرهنگ ایرانیان نزدیک هست. معتقدم بلااستثناء باید سعی نمود ایران را از دروغ پاک نمود!!!
در سایت رهبر جمهوری اسلامی ایران در بیان احکام آمده ست که مبالغه، مَجازگویی، کنایات که قصد معنای کنایه ست، این ها خلاف واقع نیست و دروغ محسوب نمی شوند[5]. این مطلب با استناد به روایات و احادیث تایید می گردد.
[1]
http://ketaab.iec-md.org/AKHLAAQ/doroogh_maslahataamiz_eslaami_06.html
[2]
[3]
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n136642/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87_%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%DA%AF%D8%B1%D8%AC%DB%8C
[4] https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C
[5]
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27821