نفاق در اسلام[1]

 

مجید نواندیش : نفاق یا دورویی یا دوزبانی در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن است. تعداد آیات مدنی مربوط به منافقین و نفاق در قران قابل توجه می باشد. روند اصلاح در اسلام از باطن به ظاهر است نه بالعکس. امیرالمومنین می فرماید: فقها و حکما هر گاه می خواستند نامه ای  به هم بنویسند (و نصیحتی  کنند)، سه جمله می نویسند که چهارمی  ندارد: کسی  که همّتش آخرت باشد خداوند مهمّات او را در دنیا کفایت می کند و کسی  که باطنش را اصلاح کند، خداوند ظاهر او را اصلاح می  کند و کسی  که رابطه خود را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح می  کند. روند اصلاح در اسلام اول خودسازی بعد برون سازی است.

پس سیستم حکومتی و سیاست گذاری یک حکومت هم نباید در جهت تقویت نفاق باشد. بلکه این حق را برای مردم قائل باشد که ظاهر و باطن خود آنچه که هست نشان بدهند. سیاست های تقویت کننده نفاق در جامعه اشتباه است که مثال ها و مصادیق بارز آن در جامعه کنونی ما فراوان است. همین بس که بدانید اعتقاد به ابراز و زبان نیست بلکه به قلب و فکر است  و عمل به بزرگی و کوچکی نیست بلکه به درجه اخلاص نیت است. آیا واقعا در ظاهر اینها قابل اندازه گیری هستند؟ آیا ما می توانیم آدم ها را از نظر درجه تقوا و عدالت دسته بندی کنیم؟

پس سیستم نباید منافق پرور باشد. نباید امتیاز دنیوی برای به ظاهر مسلمان ترها، مومن ها، متقی ترها و ... قائل شد. اجازه دهیم پاداش آنها همان که خداوند می دهد باشد حالا اصل در آخرت و فرع در دنیا. اما امتیاز دنیوی و سیستماتیک قائل شدن موجب رشد نفاق و منافق در جامعه می شود. سبب می شود دنیاخواهان به دیانت روی می آورند و این نقطه آغاز مشکل می باشد. وقتی دین دکان می شود. طبق همین نظر کسب درآمد از طریق تبلیغ دیانت و انجام امور دینی و ... نیز اشتباه است.

بخشی از وصف منافقين در نهج البلاغه: اشك‏هايى [دروغين‏] دارند. به هم مدح و ستايش وام مى‏دهند و از يك‏ديگر انتظار پاداش [و ستايش متقابل‏] دارند. اگر چيزي را خواهند به اصرار خواهند و اگر مورد ملامت قرار گيرند، پرده دري كنند و اگر داوري كنند به اسراف گرايند. براي هر حقي باطلي مهيا كرده اند و براي هر راستي، كژي.....


 

 



[1] سال نگارش سال 2016 یا 1394