عفت به معنای کنترل هوا و هوس می باشد. شیاطین حد نهایی بی عفتی را بسیار دوست دارند. حد نهایی بی عفتی هوس بازی حیوانی می باشد. هوس بازی و شهوت رانی بگونه ای می باشد که انسان بسان حیوان عمل نماید و احترام و کرامت انسانی در آن رعایت نگردد. طبق داستان آموزشی آدم و حوا ملائکه به آدم سجده کردند. اولا ملائکه قادر به سجده نیستند[1]؟ دوما آیا منظور یک شخص است یا نوع آدم است؟ مقصود اصلی احترام گذاشتن و قائل شدن کرامت و ستایش نوع آدم و انسان بنا به آیه اعراف/11 [2] می باشد. بنابراین حفظ کرامت و احترام انسانی خلاف مقصود نظر شیاطین می باشد. یکی از چیزهایی که شیاطین دوست دارند به تحقیر کشیده شدن انسان می باشد. توحید آزاد کردن ذهن و روح انسان از تحقیر تعظیم و ستایش غیر می باشد. تعظیم و ستایش چیزها و انسان هایی دیگر که در یک رتبه یا رتبه پایین تری از انسان می باشند. هر چه انسان از نظر احترام، کرامت انسانی و عدم حفارت بیشتر رشد کند مسلما بر خلاف میل شیاطین می باشد. شیاطین طبق کتاب شریعت آلیستر کرولی بصورت طایفه ای زندگی می کنند. در این کتاب وی نام بیش از 70 طایفه و رییس آنها را آورده است. بواقع بصورت دیکتاتوری و طوائف مختلف زندگی می کنند. البته این طوایف با هم همدست هم می شوند و جنود شیطان را بوجود می آورند.
خودپرستی و خودخواهی یکی از صفات مشترک موجود در میان همه شیطان پرستان می باشد. همانطور که در داستان سمبلیک شیطان بزرگ تمثیلی حاضر به سجده در برابر آدم بخاطر خودخواهی و خودپرستی نشد. خودخواهی و خودپرستی هم دارای مرز می باشد، می تواند در سطح فرد، در سطح خانواده، فامیل، شهر، یا یک کشور صورت بگیرد. خودخواهی و خودپرستی در سطح کشوری امروزه بسیار رایج است. طبیعت انسان منفعت طلبی است. باید مرز میان خودخواهی خودپرستی و منفعت طلبی مشخص شود. قانون انصاف، آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسندی و بالعکس این مرز را مشخص می نماید. در مقاله مبانی خود بنیاد اشاره شد که قانون انصاف طبق تحقیقی که توسط یک آلمانی صورت گرفته است، اصل مشترک میان تمامی ادیان الهی در کل دنیا و حتی مکاتب زمینی منطقی می باشد و تنها معدودی همچون فاشیم این ایده را ندارند. اصل طلایی و زیربنایی اخلاق قاعده انصاف می باشد. نفی خودپرستی، به معنای نفی رقابت سالم هم نمی باشد. دجال تک چشم که می گویند منظور چشم خودبین می باشد. یعنی کسی که فقط خودش را می بیند. این تعریف کلی آن می باشد و بطور کلی امروزه در حال رشد می باشد. مصادیق هم دارد که بعدا می توان شرح داد. قبلا درباره تعاون و قانون تنازع بقا داروین در مبحث حقیقت یا واقعیت صحبت کردیم. طبیعت این دنیا برای مبنای قانون تنازع بقا داروین می باشد که در آن قدرت اصالت دارد. دین خواهان کاهش خودخواهی، ترجیح دادن اجتماع نسبت به فرد، رشد تعاون می باشد. منافع انسان به دو صورت اجتماعی و فردی می باشد. بسیاری مواقع تضاد منفعت شخص با منفعت جمع بوجود می آید. منافع فردی عموما دارای سود زیاد لحظه ای و اما موقت می باشد اما منفعت اجتماعی دارای سود کم اما بصورت طولانی مدت می باشد. معتقدم سر بعضی از احکام دین ترجیح منفعت جمعی نسبت به منفعت فردی در مواقع تضاد می باشد یکی از علل وقوع پوپولیسم ترجیح منافع شخصی به منفعت جمع توسط مردم می باشد. ترجیح سودهای زیاد لحظه ای اما موقت نسبت به سود کم اما پیوسته می باشد. در کشورهای اسکاندیناوی اروپایی همچون سوئد و دانمارک سیستم اقتصادی رایج بر مبنای ترجیح دادن اجتماع نسبت به فرد می باشد. در این کشورها افراد بعضا 40-50% حقوق و در آمد خود را بعنوان مالیات می پردازند. اما دارای بهداشت، تحصیل و ... رایگان می باشند. در آمار رفاه اجتماعی و میزان رضایتمندی مردم این کشورها سرآمد کشورهای دنیا امروزه می باشند. شاید یکی از دلایل بعضی از محرمات و واجبات بخاطر قانون همه بخاطر یکی و یکی بخاطر همه باشد.
اجنه خلقت قبل از انسان می باشند. انسان که آفریده شد خلقت پیشرفته تری و بهتری از اجنه بوده است. اجنه نسبت به انسان ها به این دلیل حسادت می ورزند. به چه دلیل حسادت می ورزند؟ بدلیل قیاسی که بین خود و انسان انجام می دهند. در حالیکه قیاس از مرجع بالاتر می تواند صورت بگیرد. خداوند می تواند جن و انسان را مقایسه کند. اما جن اینکه خود را قیاس با انسان کند اشتباه است. چون آنها چیز دیگری متفاوت تر از ما هستند. طبیعی است که ما خلقت بهتری داشته باشیم شاید بهتر از ما هم خلقت بهتری از انسان بیاید. امروزه بعضی سخنان حکیمانه نفی قیاس خود با دیگران را میکنند.
مراجع
[1] سجده سیملیزم مرجع مشروع امر است.یعنی همان ربوبیت در تشریع، یعنی میتواند قانون وضع کند.اما شیطان نباید قانون وضع کند. اگر بنیان صحیح باشد میگوییم انسان هم میتواند تشریع کند.یعنی قانون وضع کند.اشكالی ندارد. اما بدعت صحیحش با رجوع به مبانی تحققق میابد. مبانی از کجا میاید؟ از برهان و البته تعمیمش از خدا(سیمرغ سی مرغ) میاید که همان نوع ادمی است که مسجود ملایک شد. برای همین در تشریع نقش خدا را بازی میکند.
[2] وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
ما شما آدمیان را آفریدیم و سپس صورتبندی کردیم. سپس به فرشتگان گفتیم که به آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس که از ساجدان نبود.
ادمیان افریده شدند بعد گفتیم به ادم سجده کنید!!!
حالا برای
تناقض زدایی
از متن در
داستان سمبلیک
طبق الاعراف
باید ادم را
کنایه از نوع
ادمی بگیریم
که صدر و ذیل ایه
بسازد (بنقل
از استاد
گمنام)
[1] سال نگارش 2016 یا 1394 به آدرس https://dolphinname.blogspot.com/2016/05/2.html برگرفته از آموزش های استاد گمنامم که تناسخ آن به عیسی یا حواریون عیسی می رسید.