ملائکه و فرشتگان[1]

 

بیانیه افشای عدم پذیرش مسئولیت :مباحث مربوط به شناخت موجودات غیبی و عالم غیب، صرفا ادعا می باشد. ادعای این مدعی کوچک. برای اینجانب توان اثبات آن وجود ندارد. بطور کلی امکان اثبات وجود عالم غیب بصورت آکادمیک و علمی وجود ندارد. البته مباحث مطرح شده با بسیاری از آموزه ها تطبیق دارند اما به دنبال اثبات آن نیستم. صرفا ادعای یک مدعی محسوب می شوند و لزوما درست نمی باشند. نتایج حاصل نتایجی می باشد که از نظر بنده بسیار محتمل بوده و بر فرض صحت آن اسرار و شبهات زیادی را می توانند پاسخگو باشند.

 

مقدمه
اینجانب معتقد به خدای متشخص دارای توانایی مطلق نیستم، چرا که در اینصورت برهان شرور یا شرور گزاف را وارد می دانم. واقعا اگر خداوندی یا دیکتاتوری در آسمان با توانایی مطلق وجود دارد، پس این همه اتفاقات بد و ناخوشایند، شرور و .... وجود و ادامه حیاتشان برای چه می باشد؟ یکی از بهترین توصیف ها از خداوند در لینک[1] توسط مصطفی ملکیان داده شده است. از نظر من بخش مهمی از ادیان حاصل کنش و ارتباط میان ملائکه و فرشتگان و پیامبران می باشد. لذا شناخت فرشتگان و ملائکه بسیار مهم و حایز می باشد. البته این به معنای نفی وجود پروردگار یا رب عالم نیست. بعدا در مقاله ای، در این باب بیشتر شرح خواهم داد.

 

شواهد وجود فرشتگان


اولا: بنده بر اساس تجربه های معنوی زیاد مطمئن هستم مانند زرتشت ، دریافته ام که نیروهای خیر و شر هر دو در این دنیا وجود دارند. بین آنان نبرد و جنگی واقعی در جریان است. این جنگ و نبرد عموما پنهان و ناپیدا می باشد. اما علی الخصوص در هنگام بعثت پیامبران بزرگ، ساحران و شیطان پرستان قوی، این نبرد و جنگ بسیار آشکارتر و هویدارتر می شود. پس مسلما در مقابل نیروهای شر، نیروهای خیری هم وجود دارد که پیامبران از آنان به نام فرشتگان و یا ملائکه نام برده اند.

دوما: بنظرم برونفکنی واقعیت دارد و افرادی که برونفکنی کرده اند در حین برونفکنی گزارش داده اند که در آن فرشته ها را بصورت نقاط نورانی دیده اند.

مدتی در یک فروم علوم غریبه که گزارشات برونفکنی می دادند عضو بودم، به طور جدی به دنبال کردن و بررسی گزارشات پرداختم. لازم به ذکر است در این سایت انسان هایی بودند که برونفکنی می کردند. موجودات غریبه را مشاهده می کردند اما به وجود خدا اعتقاد نداشتند و خداپرست نبودند.

افراد دروغگو و مدعی در این زمینه فراوان هستند، اما کسانی بودند که مدعی نبودند و برونفکنی برایشان معمولی شده بود. همچنین ممکن است با توجه به نحوه برونفکنی، این تصور ایجاد گردد که برونفکنی بواقع خارج شدن روح از بدن نیست و فقط در حالتی از میان خواب و بیداری صورت می گیرد. اما برای تفکیک این دو حالت نشانه هایی ذکر می کنند که امکان وقوع آن نشانه ها در حالت میان خواب و بیداری وجود ندارد.

سوما: ما در ایران دعانویس ها و ....، افراد دارای باطن، عارفان دارای ارتباط با اجنه یا موکلین قرانی داریم. البته قبول دارم و می پذیرم که تعداد زیادی از این افراد شیاد بوده و ادعای کذب دارند. اما بخشی از آن ها واقعا راست می گویند با اجنه، موکلین قرانی ارتباط دارند. افرادی در روستا وجود دارند که با وجود داشتن عقاید آغشته به خرافات فراوان، تجربه های معنوی واقعی از وجود موکلان دارند. همچنین داستان هایی مربوط به عارفان واقعی در گذشته در زمینه ارتباط با موکلین و فرشتگان دارای درجات پایین وجود دارد.

چهارما: استخاره، امروزه روشنفکران جامعه ما استخاره و ... را جزء خرافات محسوب می کنند و کسانیکه از آن دفاع نمایند را خرافاتی، واپس گرا می دانند. آقای مجید جعفری تبار در ایران از سال 1372 تا سال 1386 در میان مردم استخاره های وی شهرت به سزایی یافت بگونه ای بیش از 132 خط تلفن بصورت 24 ساعته متن استخاره کنندگان را برایشان پخش می کرد[2]. این تلفن ها پولی و هوشمند بودند و با توجه به کارکرد دقیقه مبلغ قابل توجهی در آن زمان هزینه بر روی قبوض تلفن مردم اضافه می گردید.

میزان دوام و پایداری و گستردگی یک تجارت را اعتماد مشتریان و دوام و باقی ماندن مشتریان آن تعیین می نماید. تلفن ها پولی بوده اند و یک تجارت بزرگ در این باره راه افتاده است. آیا یک انسان عاقل می پذیرد که خرافات فقط موجب این حجم اعتماد و دوام مردم شده باشد. مردم ایران در تاریخ فرهنگی خود به فال حافظ هم اعتقاد دارند. بنده به روشنفکران پیشنهاد تحدی می کنم، خود این مقوله را مورد آزمایش و امتحان قرار دهند. در سختی ها، گرفتارهای حتی روزمره زندگی مدتی خود به قران مراجعه کنند و ببینند آیا آیات متناسب با وقایع و اتفاقات زندگی آنها هست یا نه؟ خود این مقوله را مورد آزمایش و امتحان قرار دهند.

اگر مشخص شود که استخاره واقعیت دارد، آنوقت از نظر علمی باید مشخص شود که چطور این امر ممکن است. قران که خود فقط یک کتاب است. گفته اند قران دارای موکلین قرانی می باشد. موکلین قرانی و بطور کلی فرشتگان قادرند از طریق روح انسان، اعمال تصادفی و ناخودآگاه انسان را تحت تاثیر قرار دهند.

لازم به ذکر است که استخاره فقط از طریق دستی و انسانی اعتبار دارد و بصورت کامپیوتری امکان تاثیرگذاری توسط فرشتگان وجود ندارد و لذا اصلا معتبر نیست.

 

شناخت فرشتگان


طبق احادیث فرشتگان و ملائکه از جنس نور پدید آمده اند. احتمالا فرشتگان و ملائکه حاصل فرگشت در ستاره های نورانی باشند. فرشتگان و ملائکه از جنس نور نیستند. بلکه از سلول های زنده تشکیل شده اند. اینان نیز دارای قوه تعقل، اندیشه، حافظه و احساسات می باشند. همانطور که گفته می شود انسان از خاک است. در حالیکه از سلول های زنده پدید آمده است و فقط حاصل فرگشت از آب و خاک سطح زمین می باشد. البته درک و پذیرش این مسئله برای اهل علم و خود من که مهندس هستم بسیار سخت و دشوار می باشد. فرشتگان و ملائکه از یک نوع نمی باشند. انواع مختلف دارند، مثلا موکل، فرشته و .....

فرشتگان و ملائکه به احتمال زیاد تک جنسیتی می باشند. به همین دلیل دیدن عشق میان انسان ها برای آنان بسیار لذت بخش است.

از نظر اجتماعی فرشتگان و ملائکه دارای رتبه بندی و درجه بندی می باشند و بصورت تخصصی فعالیت می کنند. بطور مثال عزراییل، جبرییل، اسرافیل، میکاییل هر یک در زمینه تخصصی خود فعالیت می کنند. ملائکه در این که دارای روح باشند شک و تردید وجود دارد. یا خود ملائکه یا روحشان از نوع وظیفه گرا می باشد. ملائکه بسیار وظیفه گرا و مسئولیت پذیر می باشند. لذا احتمال بروز خطا در انجام وظایف و مسئولیت هایشان نادر می باشد.

فرشتگان دارای یک ویژگی منحصر به فرد هستند. آنها قادرند آینده را مشاهده نمایند. ما در داستان ها و فیلم های علمی تخیلی زیاد دیده ایم که با حرکت با سرعت نور می توان به گذشته و آینده رفت. این داستان ها و فیلم های تخیلی بواقع حاصل الهام فرشتگان به انسان ها می باشد و واقعیت دارد. فرشتگان قادرند آینده را مشاهده نمایند و سعی می کنند آن را تدبیر نمایند. البته قضیه بسیار پیچیده است. آینده یک تصویر ثابت و استاتیک نیست. هر عمل و حرکتی از انسان های مختار می تواند آینده را تغییر دهد. یک سیستم آشوبی می باشد. اثر بال پروانه ای وجود دارد. طبق اثر بال پروانه ای بال زدن پروانه ای در برزیل می تواند موجب ایجاد تندباد در تگزاس شود. آینده مدام در حال تغییر یافتن است و فرشتگان با تدبیر این عالم سعی می کنند موجب حوادث خوب و مثبت در آینده شوند.

مصطفی ملکیان درباب پیامدگرایی یا نتیجه‌گرایی در اخلاق می گوید که در حقوق، یعنی در قانون‌گذاری، کاملا پیامدگرا هستم. من معتقدم قانونِ درست قانونی است که بیشترین پیامد خوب را داشته باشد یا بیشترین غلبه پیامد خوب بر پیامد بد را داشته باشد؛ بنابراین در قانون من کاملا پیامدگرا هستم. اما در اخلاق من کاملا با پیامدگرایی مخالفم. یکی از اشکالات پیامدگرایی در اخلاق همینی است که شما به آن اشاره کردید، اینکه انگار ما می‌توانیم تا ابدالآباد پیش‌بینی کنیم که در همه مکان‌ها و همه زمان‌ها و همه اوضاع و احوال این کار ما چه پیامدهایی خواهد داشت که بفهمیم خیرش بیشتر از شرش است یا شرش بیشتر از خیرش. بشر اصلا و ابدا چنین قدرتی ندارد. بواقع برای ما انسان ها هدف وسیله را توجیه نمی کند. اما برای ملائکه و فرشتگان، بدلیل غیرمادی بودن و همچنین به دلیل اطلاع از آینده، در باب اخلاق هم پیامد گرا یا نتیجه گرا هستند. بواقع برای ملائکه و فرشتگان هدف وسیله را توجیه می کند. این مسئله در موارد بسیاری می تواند مشخص کننده دلیل رفتار علی الظاهر غلط به نظر ما پیامبران را توجیه نماید. هدف پیروزی حق، به ثمر رسیدن حق بوده است و در این موارد بعضی مواقع از هر وسیله ای استفاده شده است ولو آن وسیله جنگ یا خشونت باشد.

ملائکه بطور جدی با الکی خوش بودن یا سعی در الکی خوش بودن نفسانی و مادی انسان مخالف هستند. در قرن ها و انسان های دوران مختلف هم این سعی در الکی خوش بودن متفاوت می باشد. اما مثال جدی این سعی در الکی خوش بودن استفاده از مسکرات، یا مواد مخدر می باشد. فرشتگان با لذت بردن و شاد بودن در زندگی و همچنین ریشارژ شدن انسان که امروزه بسیار سریع شده است مشکلی ندارند.

بطور کلی نیروهای خیر، بر روی روح انسان هایی که روح پاک و یا اصطلاحا نسبتا سفیدی دارند، قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارند. بر روی کودکان قدرت تاثیر گذاری زیادی دارند.

تصور عموم این است که ملائکه و فرشتگان خیر مطلق می باشند. اینطور نیست، ملائکه انسان های بد را عقوبت و عذاب می کنند. انسان ها را امتحان می کنند. با انسان های خوب و شایسته و دارای درجه بالای روحی، رقابت می کنند. آنان را مورد آزمایش و امتحانات سخت قرار میدهند. انسان ها را به بلاها برای امتحان یا رقابت مبتلی می کنند. آنها انسان های مفرط در خوش مبتلی به بلا می گردانند. نکته بسیار مهم دیگر در این قضیه تفاوت نگرش انسان ها و ملائکه می باشد. همانطور که ذکر شد، برای ملائکه هدف وسیله را توجیه می کند. در این تفاوت عملکرد و نگرش نکات و سخنان زیادی وجود دارد. ممکن است ملائکه برای هدف مصلحت و نفع و خیر بشر، دروغی مصلحتی بگویند. اعمال علی الظاهر خشونت آمیز از نظر انسان امروزی را بپذیرند یا توصیه کنند و ...... همچنین لازم است بدانید ملائکه علم بی نهایت و داننده همه چیز نمی باشند. البته نسبت به عالم غیب نسبت به انسان ها آگاه تر و داناتر می باشند که طبیعی هم می باشد.

همانطور که گفته شد برای ملائکه هدف وسیله را توجیه می کند. استراتژی رفتاری آنها کثیر کردن خیر و اقل کردن شر می باشد. از نظر آنها هر عملی که خیرش بیشتر از شرش بود خوب است. خوبی اش بیشتر از بدی اش نتیجتا باشد خوب محسوب شده وگرنه بد محسوب می شود.

ملائکه فقط به میزان لازم اطلاعات از عالم غیب می دهند. آن ها فضولی را دشمن می دارند. همچنین روش کار آن ها در پاسخگویی به سوالات و ابهامات اقناعی می باشد. آنها در محدوده باورهای ذهنی مردم هر زمان، سعی می کنند به سوال یا ابهامات پاسخگویی نمایند و پیامبر یا مردم را اقناع نمایند.

روش کار ملائکه و سخن گفتن ملائکه و فرشتگان اقناعی می باشد. آنان وقتی سخنی باشد که برای شنوندگان قانع کننده باشد ولو راست نباشد و خیر آن بیشتر از شر آن باشد آن را می گویند.

همچنین همانطور که گفته شد ملائکه همچنین فضولی را دشمن می دارند. در این زمینه تفاوتی میان برگزیدگان و مردم هم قائل نبوده اند. دانستن این نکته در رابطه با احادیث بسیار مفید می باشد.

ملحقات نسخه 1.1 [2]

از عالم ملکوت می فرمایند:

میزان یاری و کمک و خیررسانی ما به بندگان مطیع خداوند به اندازه میزان پرهیزکاری آنان از گناهان و سعی و کوشش آنان در بجا آوردن فرائض واجب و مستحب می باشد. بقول آقا مجید ترازویی است. این خصوصیت برای همه حتی پیامبران و ائمه هدی هم صدق می نماید.


 

مراجع

[1] https://www.aparat.com/v/KOned  یا  https://www.youtube.com/watch?v=-XO1bpn0grk

[2]https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1

 


 

 



[1] منتشر شده در  https://neeloofar.org/critic/123-notation/1795-200197.html

[2] نگارش در سال 2022