هزینه تراشی ها در دین![1]

 

نوشته زیر، نوشته آقای موسوی عقیقی است که بنظرم جالب و قابل توجه می باشد.

 

هزینه تراشی ها در دین!

 

این روزها اگر طعمِ فقر را نچشیده باشید، حتماً آن را در صحنِ علنی جامعه دیده اید با این حال در ایران هر ساله هزینه های گزافی صرفِ بازسازی مساجد و مشاهدِ مشرّفه می شود. مقبره های پیشوایان دینی بزرگترین مصداقِ چنین هزینه هایی است و اخیراً محلّ دفن رهبرِ فقیدِ انقلابِ ایران نیز همانند مقبره های پیشوایان به شکل مجللی بازسازی شده است. امّا شاید تعجب کنید که فقیهانِ غیرمعاصر «طلاکاری» و «تزیینِ مشاهدِ مشرفه به طلا» را یا حرام دانسته و یا خوشایند ندانسته اند.

 

فقهایِ دینی به کلّی تزیینِ مساجد با «طلا» را حرام و قابلِ منع دانسته اند(مفتاح الکرامه،ج۲،ص۲۳۹) ولی در خصوص مکان های مقدّس/مکان های زیارتی نظراتِ مختلفی ابراز داشته اند که مشهورترینِ آن «حرمتِ استفاده از طلاکاری» در چنین مکان هایی است. شهیدِثانی طلاکاریِ مساجد و زیارتگاه ها را برای بزرگداشتِ آنان مطلقاً نهی می کند(روض الجنان،ج۱،ص۴۸۵). باقرسبزواری در جوازِ چنین تزییناتی تردید کرده است(کفایة الاحکام،ج۱،ص۷۳). طباطبایی یزدی بعد از آنکه فتوا به حرمتِ هرگونه استفاده از ظروفِ طلا و... می دهد می گوید :

 

«يحرم تزيين المساجد والمشاهد المشرفة بها : هرگونه استفاده از طلا در تزیین مساجد و مکان های مقدّس حرام است»(عروة الوثقی،ج۱،ص۱۲۳).

 

نظرِ طباطبایی با نظراتِ موافق و تاحدّی مخالف روبرو شد. محمد تقی آملی در توضیحِ این فتوا می نویسد که عقیده به حرمتِ تزیینِ با طلا «متفقٌ علیه : موردِ قبولِ همگی» در بین علمای شیعه و اهل سنت است(مصباح الهدی،ج۲،ص۴۴۴)، هم چنانکه محسن حکیم این نظریه را «مشهور» خوانده و عقیده دارد هیچ کسی تا به حال خلاف چنین حکمی، نظری نداده است(مستمسک العروة الوثقی،ج۲،ص۱۴۰).

 

از بینِ فقهایی که بر نظریه کاظمِ طباطبایی یزدی حاشیه زده اند، آقایان : علی جواهری، شهاب الدین مرعشی، ابوالحسن اصفهانی، حسین قمّی، تقی خوانساری، احمد خوانساری، محمدعلی اراکی، رضا گلپایگانی، روح الله خمینی،محمدفاضل لنکرانی؛ قائل به جوازِ استفاده از طلاکاری در تزیینِ زیارتگاه ها و اماکن مقدّسه شده اند. هرچند سیّد خمینی در «تحریرالوسیله» سفارش کرده اند ترکِ چنین کارهایی اولویّت دارد(تحریرالوسیله،کتاب الطهارة،احکام الاوانی،مسألة۴). محمود شاهرودی نیز سفارش به اجتناب از چنین کارهایی کرده و هادی میلانی هم حکم به کراهت آن داده است. امّا سایر فقهایِ حاشیه نویس بر «عروة الوثقی» با گذشتن از این مسئله نشان داده اند که نظریه کاظم طباطبایی یزدی را در خصوص «حرام بودنِ استفاده از طلا در تزیین اماکن مقدّس» پذیرفته اند، این فقهاء عبارتند از : محمد فیروزآبادی،محمدحسین نائینی،عبدالکریم حائری،ضیاءالدین عراقی،محمدرضا آل یاسین،محمد کوه کمری،صدرالدین صدر،محمدحسین کاشف الغطاء،جمال الدین گلپایگانی،ابراهیم اصطهباناتی،حسین بروجردی،عبدالهادی شیرازی،محسن حکیم،ابوالحسن رفیعی،حسن بجنوردی،عبدالله شیرازی،کاظم شریعتمداری،علی فانی،ابوالقاسم خوئی،هاشم آملی،عبدالعلی سبزواری،محمد زین الدین،محمدشیرازی،حسن قمی(العروة الوثقی و التعلیقات بها،ج۳،ص۱۷).

شهیدِاوّل برخلاف فقهایِ اندکی که این نوع تزیینات را باعث «جذبِ قلب های مردم» دانسته اند(السرائر،ج۱،ص۴۴۰) عقیده دارد اتفاقاً این نوع مسائل باعثِ پشت کردنِ دلهایِ فقرا و اسراف می گردد(الذکری،ج۱،ص۱۴۸). محمدحسن نجفی «حرام بودن» چنین موضوعی را مشهور دانسته است(جواهرالکلام،ج۱۴،ص۹۰)، در علّت حرام بودن این مسئله فقهاء گفته اند :

 

«[این موضوع] اسراف بوده و شاملِ به هدر دادنِ اموال می گردد آن هم در نیّت و اغراضِ غیرعقلانی»(الموسوعة الفقهیة المیسره،ج۳،ص۲۰۷).

 

علی سیستانی که به لحاظِ تعدادِ مقلدّین در صدر است و رهبرِ مذهبی شیعیان محسوب می شود نوشته است «يحرم تزيين المساجد والمشاهد المشرفة بها : زینت دادنِ مساجد و امکانِ مقدّس با طلا حرام می باشد»(تعلیقة علی العروة الوثقی،ج۱،ص۱۲۳). این حکم با تأیید محمدتقی مدرسی دیگر رهبر مذهبیِ عراق مواجه شده است(الفقه الاسلامی تعلیقات علی العروة الوثقی،ج۱،ص۸۸).

 

ناصر مکارم شیرازی عقیده دارد اگر در این مورد اسرافی صورت نگیرد نمی تواند چنین تزییناتی حرام باشد ولی کراهتِ آن بعید نبوده و بهتر است در همه معابدِ و امکان اسلامی این کار ترک شود(العروة الوثقی مع تعلیقات،ج۱،ص۱۳۲). جعفر سبحانی نیز از مراجع معاصر همین عقیده مکارم شیرازی را تأیید می کند «والأولى الأحوط ترك تزيين المساجد والمشاهد بها أيضاً»(زبدة الاحکام،ج۱،ص۵۳).

 

بنابر آنچه که خواندید، حرام بودنِ تزیین حرم پیشوایان دینی بنابر رأی مشهورِ فقهاء حرام بوده و کسانی که فتوای جواز داده اند «ترکِ چنین اموری» را بهتر دانسته اند. به عبارت دیگر، اگر مشکلات اخلاقی و فرهنگی و اقتصاد را نادیده بگیریم، این موضوع با منع های متعدد فقهی روبرو است.


 

 

 


 

 



[1] نوشته آقای موسوی عقیقی بدون تایید یا رد دیگر نظرات فقهی ایشان