مجید نواندیش : یکی از شبهات جدی که منتقدان ادیان وارد می کنند این است که چرا پیامبران تنها عمدتا در خاورمیانه مبعوث شده اند؟ چرا پیامبرانی برای هدایت مردم هندوستان، چین، ژاپن، و ... مبعوث نشده است. مگر نه اینکه خداوند وظیفه هدایت عامه مردم را بر عهده دارد، پس چرا پیامبرانی در این نقاط مبعوث نشده اند؟
وقتی در عقاید بطور مثال بودا غور می کنیم احترام به طبیعت، اجزای طبیعت و ... را می بینیم. بودا می گوید: پس بدانید که همان سرآغاز حکمت و آگاهى از حقیقت است. از نیکو نیکو پدید مىآید و از بد بد. این نخستین قانون زندگى است و همه چیزهاى دیگر بر این قانون استوار است. یا می گوید: «راه میانه، میان لذت و رنج است که از راه هشتگانه به دست مىآید. راه هشتگانه هشت قانون بزرگ زندگى را مىآموزد: پرهیز از آزار جانداران، پرهیز از دزدى، پرهیز از بى عفتى، پرهیز از دروغ، پرهیز از مستى، پرهیز از بدگویى، پرهیز از خودخواهى، پرهیز از نادانى و پرهیز از دشمنى. البته لازم به ذکر است که بودا به وجود خدای ناپیدا اشاره ای نکرده است و تنها نفی خدایگان متعدد را کرده است.
بنظر بنده این سخنان همان مشابه سخنان پیامبران می باشد. بودا هم با خلوت گزینی و دوری از مردمان و مراقبه ... به این نتایج دست یافته است و مسلما بودا جزء اولیاء الهی و مشابه پیامبران بوده است. همینطور افراد مشابه همچون کنفوسیوس، سقراط، افلاطون، ارسطو، گاندی و ....
حتی فقیهان و مفسران نیز این قضیه را پذیرفته اند. بطور مثال بسیاری بودا را همان بوداسف یا یوداسپ دانسته اند. در لینک [1] آمده است: از بسیاری تعبیرات موجود در این روایت میتوان دریافت که یوذاسف در نظر صدوق و همه کسانی که آن را پذیرفته و ترویج کرده اند، مقام نبوت داشته است. چنانکه مجلسی، ذیل روایتی که در آن امام علی علیه السّلام به «بوداسکفت» تشبیه شده، آورده است: و گفتهاند که آن، نام شاهزادهای است که بلوهر به سراغ وی آمد و پیامبر شد. اقبال لاهوری نیز نبوت بودا را تصدیق کرده و محمدحسین آل کاشف الغطا او را با عنوان «النبی الهندی» یاد کرده و برخی مانند فرید وجدی نبوت بودا را بعید ندانسته اند. برای اطلاعات بیشتر در زمینه پیامبر بودن بودا می توان به لینک های [2] و [3] مراجعه نمود.
همچنین آقای جوادی آملی می گوید: تاریخ مدرن خاورمیانه نشان میدهد، ارسطو و سقراط و ... همه از شاگردان حضرت ابراهیم(ع) بودند، چون تا آن زمان مردم خاورمیانه یا ملحد بودند و یا مشرک؛ حضرت ابراهیم برای اولین بار برای توحید برهان اقامه کرد و بعد از آن دنیا فهمید چه خبر است؛ بنابراین فکر ابراهیمی تمام خاورمیانه و یونان را فرا گرفت و ارسطو و سقراطها تربیت شدند.(برگرفته از شیعه آنلاین به نقل از آیت الله جوادی آملی)[4].
واقعیت این است که بنظر من، بودا، کنفوسیوس، ارسطو و ... در کنار پیامبران از نسل ابراهیم، جزء اولیاء الهی و هدایت کننده بشر بوده اند. احتمالا فقط به پیامبران نسل ابراهیم وحی شنوایی از طریق فرشتگان شده باشد. ولی به دیگران وحی بصورت الهامات فکری و ... صورت گرفته است. هر کسی برای خود برداشتی داشته است. یکی به این نتیجه رسیده که خدایی وجود ندارد. یکی بیشتر به انسان و اخلاق و روابط همچون کنفوسیوس پرداخته است. افراد دیگری همچون ارسطو، سقراط و ... برداشت های دیگری داشته اند. این برداشت ها می تواند شامل غلط یا درست باشد. بنظر من حل مشکلات با وحدت است: جمع مهربانی عیسوی با خشونت محمدی، جمع معاد ابراهیمی با تناسخ شرقی، و ... در اینصورت معما و مشکلات حل می شود.
مراجع
[1] http://www.wikifeqh.ir/%D8%A8%D9%84%D9%88%D9%87%D8%B1_%D9%88_%DB%8C%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D9%81
[2] http://www.wikifeqh.ir/%D8%A8%D9%84%D9%88%D9%87%D8%B1_%D9%88_%DB%8C%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D9%81
[3] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%A7
[4] http://www.askdin.com/showthread.php?t=55601&page=2