بر اساس فقه اسلامی هر کس مرتکب فعل حرامی شود مستحق عقاب اخروی است. در خصوص استحقاق مجازات دنیوی، برخی از محرمات، حسب مورد، مستوجب کیفر معین حد، قصاص و دیه هستند که موجب، نوع و میزان مجازات آنها در شرع مقدس مشخصشده است. اما برخی از محرمات، کیفر معینی در شرع مقدس ندارند. در خصوص محرمات فاقد کیفر معین، قاعدهی «التعزیر لکل حرام» قاعدهای مشهور در بین فقها است که بر طبق آن هر عمل حرامی قابل تعزیر است.
حبس تارک واجبات از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی کردن کسی ست که واجبات را ترک می کند.
شیخ طوسی: اگر نماز را ترک کرد … جمعی گفتهاند: کشته نمیشود، بلکه زندانی میشود تا نماز بخواند و برخی گفتهاند: با این کار کافر میشود؛ ولی از نظر ما کافر نمیشود و بار اوّل تعزیر میشود که اگر تکرار کرد بار دوم و نیز بار سوم تعزیر میشود و برای بار چهارم کشته میشود؛ زیرا از امامان روایت شده است: مرتکبان کبیره بار چهارم کشته میشوند (طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۷، ص۲۸۴)
طبق این نظر مرتکبان هر گناه کبیره بعد از دو یا سه بار حد بر آنها برای بار چهارم مستوجب کشته شدن هستند!
علّامه حلّی: هر کس مرتکب حرامی شود یا واجبی را ترک کند امام باید او را به کمتر از حد، تعزیر کند و مقدار آن، به نظر امام بستگی دارد و با حالات مختلف جنایتکاران فرق میکند (علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۵، ص۸)
یا جای دیگر می گوید: هر کس مرتکب حرامی شود یا واجبی را ترک کند، حق امام است که او را به کمتر از حد، بهاندازهای که صلاح بداند تعزیر کند (علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ص۲۶۲)
آقای خوئی: هر کس کار حرامی انجام دهد یا واجبی الهی را با علم و عمد ترک کند، حاکم به آنچه مصلحت بداند او را تعزیر میکند. مرحوم خوئی گفته است: بر طبق گفتۀ مشهور و شهرت عظیمی که در این زمینه وجود دارد، بلکه اجمالا هیچ اختلافی در آن نیست و بر این مساله چند امر دلالت دارد:
الف) فعل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در موارد مختلف
ب) اسلام، به حفظ نظام مادی و معنوی و جریان امور در مجاری طبیعی بسیار اهمیت میدهد و طبیعتا این مساله اقتضا میکند که حاکم کسی را که با نظام مخالفت کند، تعزیر کند؛
ج) ادلّۀ
صریح و ویژه
که در موارد
خاصّی وارد شده
دلالت میکند
حاکم حتی در
مورد طفل و
برده حقّ
تعزیر و تادیب
دارد؛
د) آنچه در
تعدادی از
روایات آمده
است.
امروزه درباره حجاب اجباری و تعزیر آن به این قاعده فقهی بسیار استمساک می ورزند
در مقاله ای تحت عنوان روش شناسی مواجهه امام علی (ع) با محرمات فاقد کیفر معین، نقدی بر اطلاق قاعده التعزیر لکل حراام آمده است تمسک به این قاعده در عرصه اجرایی باعث گسترش نامحدود سیاست های سرکوبگرانه می گردد.
در فقه شیعه، بر اساس دیدگاه مشهور، طبق قاعده التعزیر کل حرام، مرتکب هر فعل حرام فاقد کیفر معین، قابل تعزیر است.
علامه مصطفوی معنای اصلی لغت تعزیر را دفاع به همراه تقویت نمودن می داند زیرا از مجرم در مقابل جرم، دفاع می شود و او را به کمال هدایت می کند و از تکرار جرم باز می دارد ( مصطفوی، 1408: ج 8، ص 108)
درباره حدود و ثغور این قاعده فقهی ابهام وجود دارد. یک قول این است که این قاعده را بر ارتکاب هر گناهی اعم از صغیره یا کبیره می پذیرد و معنای تعزیر را هر نوع عکس العملی اعم از توبیخ، اعراض و ترک مراوده، زندان، جریمه مالی، تبعید و ... می داند. آقای مکارم شیرازی بعنوان مثال به این قول معتقد است.
در قولی دیگر تعزیر را برگناهانی واجب می دانند که سبب حفظ نظام و جلوگیری از رواج معصیت و ترک واجب در جامعه شود مانند آقای صانعی.
از امیرالمومنین اقوالی در تعزیر برخی خائنین به بیت المال، غلات، مرتکبین اعمال خلاف اخلاق و عفت عمومی، کم فروشان ذکر گردیده است.
مسلمانان درباره کسی که با وجود اعتقاد به وجوب نماز آن را ترک کند اختلاف نظر دارند. برخی افراد برای کسی که اعتقاد به وجوب نماز داشته ولی از روی عمد نماز نخواند، دستور به تعزیر داده اند و در صورت تکرار در مرتبه سوم یا مرتبه چهارم به قتل این فرد فتوا داده اند.
سوال نهایی آیا قرار بر اختیار انسان است و پاداش در اخری، یا خیر؟
پاسخ: درباره تارک الصلاه در ردیف احکام مرتد قرار می گیرد که همانطور که در گذشته ذکر گردید نسخ گردیده است.
همانطور که در گذشته ذکر شد در گذشته برای تبلیغ، از ایجاد ترس و حتی رعب بهره گرفته می شد، اما امروزه ملکوت معتقدست این شیوه اثر مثبت ندارد و لذا فقط به شیوه های تشویقی معتقد هستند.
درباره تعزیرات امیرالمومنین بنظر بنده، حکم کلی نبوده اند، هدف تنبیه شخص خاصی بسته به وضعیت وقوع حرام و شرایط زمان و مکان بوده است.
اگر نیک بنگریم امیرالمومنین هم بوسیله اکثریت مردم و بواقع به اختیار جامعه اسلامی به حکومت برگزیده شدند.
پروردگار بطور غیررسمی می فرمایند، ایشان حق تعیین مرز میان اختیار و اجبار را برعهده دارند. ایشان ادامه می دهند آیا در طریق ادیان الهی تابحال دیکتاتوری روی نداده است. دیکتاتوری جز سبیل الله نیست. امام یا نبی که متصل به ایشان هستند اجازه دارند بسته به شخص، زمان یا مکان تعزیراتی خاص اعمال نمایند، اما در غیر آن در موارد مسبوق به سابقه و موجود در سنت نبی و ائمه، حاکم اجازه بدعت نهادن و ابداع تعزیر بصورت قانون و نسبت دادن آن به ایشان را ندارد، چرا که این دروغ بستن به پروردگار هست! می تواند جرم انگاری نماید اما به پروردگار ارتباط ندهند