اغلب ما در درون خود یک دیکتاتور داریم که همواره به دنبال برتری جویی است. یک پدر نسبت به فرزندان، مرد یا زن در خانواده خود، مدیر یا صاحب کار نسبت به کارمندان یا کارگران و زیردستان خود، همیشه فرصت هایی برای برخوردهای دیکتاتورمآبانه پیش خواهد آمد!
افرادی سلطه گری را فرا گرفته اند، تمایل دارند نظرات خود را پیوسته به دیگران تحمیل نمایند، لجوج و یکدنده هستند و خود اهل گوش فرا دادن به سخنان دیگران نیستند! هرگاه هم به حرف هایشان گوش ندهیم ما را لجباز می خوانند!
قران مجید، بعضی هنگام از نگارنده می خواست که مطیع باشم (نور، 54) و یا حرف گوش کنم (طه، 13)، اما بعضی هنگام هم می خواست که اختیار خود را به دیگران نسپارم (نمل، 23).
طه 13
وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحي
و من تو را برگزیده ام ، پس بدانچه وحی می شود گوش فرا ده.
نور 54
قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ
بگو: «خدا و پیامبر را اطاعت کنید. پس اگر پشت نمودید ، [ بدانید که ] بر عهده اوست آنچه تکلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظّف هستید. و اگر اطاعتش کنید راه خواهید یافت ، و بر فرستاده [ خدا ] جز ابلاغ آشکار [ مأموریتی ] نیست.
نمل 23
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ کُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظيمٌ
من [ آنجا ] زنی را یافتم که بر آنها سلطنت می کرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت.
برداشت: توصیه به عدم اختیار خود را دست دیگران و کس دیگری سپردن
شخصا معتقد هستم انسان باید خود را بگونه ای تربیت نماید که سلطه گری و دیکتاتور درون وی حداقل باشد. البته هر مجموعه ای نیازمند یک مدیر شایسته می باشد که تصمیم نهایی با وی می باشد. در یک ماشین، شاید حق تصمیم گیری نهایی با راننده باشد! (بسته به شرایط)، یا فردی که در آن موضوع مورد تصمیم گیری از بقیه شایسته تر است، محق ست بر تصمیم گیری نهایی درباره آن مورد پس از مشورت!