مجید نواندیش: مدت هاست که در ایران درباره فرگشت یا تکامل گفته می شود که این هنوز ثابت نشده است و ممکن است غلط باشد. فرگشت در کتاب های درسی تدریس نمی شود و فقط اشاره بسیار کوچکی به آن می شود. بواقع عموما برای پاسخگویی از روش انکار آن استفاده می کنند. امروزه حدود 99.5% از دانشمندان آمریکا بعنوان یک کشور مذهبی مسیحی، به فرگشت معتقد هستند که بنظر من برای قبول اثبات فرگشت کافی می باشد.
شواهد مختلفی برای فرگشت وجود دارد: اول: اندام های زائد و بی فایده انسان ، در انسان اندام هایی وجود دارد که کارایی ندارند و از اجداد ما به جای مانده اند، بطور مثال می توان به استخوان دنبالچه که مربوط به دم است، عضلات خارجی گوش که در سایر حیوانات نظیر سگها و خرگوشها وظیفه حرکت مستقلانه گوش از سر را برعهده دارند، دندان عقل، زائده آپاندیس و دنده سیزدهم اشاره نمود. در شامپانزه ها و گوریل ها ۱۳ جفت دنده وجود دارد، در حالی که در انسانها ۱۲ جفت. اما ۸ درصد از مردم دارای جفت دنده سیزدهم هستند که به نظر نمیرسد عملکردی را در آنها ایفا کند. دوم: ما بطور ناخودآگاه با بسیاری از اثرات فرگشت در حال حاضر روبرو هستیم. باکتری ها، به آنتی بیوتیک ها مقاومت پیدا می کنند. حشره کش ها دیگر از پس حشرات که به انها مقاوم شده اند بر نمی آیند. این انتخاب طبیعی است اگرچه در پاسخ به دستکاری هایی که انسان در زیست محیط انجام می دهد. افزون بر همه اینها، بیولوژیست ها لیست بلند بالایی از بروز گونه های جدید را در اختیار دارند. سوم: نمونه ای فرگشت در عصر حاصر در بیدهای انگلستان مشاهده شده است. در گذشته، بید های سیاه بسیار نایاب بودند. با انقلاب صنعتی و دود اندود شدن همه چیز، سیاه ها اکثریت شدند و وقتی دهه پنجاه قانون هوای پاکیزه تصویب شد، دوباره سفید ها اکثریت شدند. چهارم: تحقیقات روی ثبت سنگوارهای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که میبایست گونهها به نحوی تکامل یابند. بر مبنای سنگوارهها مییابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشتههای دورتر مینگریم، فسیلها متفاوتتر میشوند. فرگشت راه ابطال پذیری بسیار مشخصی دارد. براساس فرگشت اگر سندی(فسیل و ...) در مکان نامناسب در زمان نامناسب کشف شود اعتبار فرگشت زیر سوال میرود. اما عجیب که هر فسیلی که کشف می شود تایید کننده فرگشت است.
ما وقتی می گوییم خفاش تصور می کنیم که فقط یک حیوان خفاش وجود دارد. در حالیکه 400 گونه خفاش مختلف در دنیا وجود دارد. این گونه های مختلف چطور بوجود آمده اند. اکنون در دنیا اثبات شده است که با فرگشت این گونه های مختلف بوجود آمده اند. اما تصور اینکه حیوانات مختلف با فرگشت از آمیب یا سلول ایجاد شده اند برای ما بسیار دشوار و به همین دلیل قبول فرگشت دشوار است. ماهيها مرغ ها سگها و سوسمارها شباهتي به يك انسان ندارن اما نطفه همگي اينها بيشتر از آنکه تصور کنید به هم شبیه هستند. بيش از 98 درصد DNA و 99 درصد ژنهاى انسانها و شامپانزهها يکسان است. با اين همه، ما و آنها از نظر ظاهر و رفتار تفاوت زيادى با هم داريم. یکی از مسائل دیگری که پذیرش فرگشت را دشوار می کند، ایجاد چنین موجوداتی از موجودات تک سلولی با یک فرایند تصادفی می باشد. فرگشت بواقع انباشت تجمعی تغییرات تصادفی سازگار با محیط در طی میلیون ها سال می باشد. دو گزینه انباشت تجمعی و همچنین مدت زمان بسیار طولانی می تواند نتایج شگرفی و خارق العاده ای داشته باشد. فرایندهای تصادفی با کامپیوتر شبیه سازی شده است و مشخص است که نتایج شگرف و قابل اطمینانی در دراز مدت از آنها قابل دستیابی می باشد که می توان به الگورهای ژنتیک، کلونی مورچگان و ... اشاره نمود که برای حل مسائل دشوار و سخت مورد استفاده قرار می گیرند. امروزه در هوش مصنوعی از الگوریتم ژنتیک که مشابه الگوریتم فرگشت می باشد برای یافتن نظم و حل مسائل دشوار استفاده می کنند. در فرگشت اینطور نیست که در مکانیزم های چندبخشی، اول قسمت اول درست شود بعد قسمت دوم و .... بلکه اینطور است ابتدا یک شکل بسیار ابتدایی شکل می گیرد و کم کم تغییرات به سمت قوی تر کردن اجزاء آن می رود.
امروزه فسیل های حلقه های مفقوده همچون فسيل هاي جانداران بين ماهي هاي ابتدايي و دوزيستان ، دوزيستان و خزندگان، خزندگان و پستانداران و پرندگان و خزندگان یافت شده که به روشني از فرگشت حمايت مي كنند . صرف نظر از مدارك فسيلي، يافته هاي زيستشناسي مولكولي نیز فرگشت را بيش از پيش تقويت كردهاند. بطور مثال در جانوران گوناگون یک ژن خاص یافت شده است که گاهی حتی با یک جهش می تواند باعث تغییرهای کالبدشناختی ژرفی در آن جانور گردد.
تمام دعوای پیامبران گذشته با قوم خود این بوده است که ما می خواهیم روش نیاکان و گذشتگان خود را پیروی کنیم. بر دین آنها باشیم. دچار تعصب در پیروی از روش گذشتگان و نیاکان خود بوده اند.. لذا حاضر به پذیرش دین تو نیستیم. امروز هم همان دعوا و اتفاق روی داده است.علم امروز بطلان عقیده گذشتگان و نیاکان ما را ثابت کرده است. اما ما بخاطرهمون تعصب هنوز حاضر به دست برداشتن از عقاید اشتباه گذشتگان و نیاکان خود نیستیم. لینک [1] لینک مناسبی برای آشنایی بیشتر با فرگشت می باشد.
آنچه پذیرش فرگشت را برای انسان دشوار می سازد میزان طول زمان و تصادف می باشد. آیا تصادف می تواند منجر به ایجاد چنین موجودات پیشرفته ای شود. برای پذیرش و درک بهتر فرگشت بهتر است ابتدا هم گونه های یک حیوان را در نظر بگیریم. واضح است که آنها از یک نوع بوده اند و دچار فرگشت شده اند که این هم گونه ها بوجود آمده است. همچنین لازم است دقت کنیم که موجودات فقط از نطفه بوجود می آیند. از لقاح اسپرم و تخمک بوجود می آیند. در این دو موجود زیستی بسیار کوچک تغییرات کوچک می تواند منجر به تغییرات بسیار بزرگی شود.
بنظر من و
شماری از
اندیشمندان
داستان آفرینش
آدم و حوا
سمبولیک می
باشد. بدلیل
اینکه چرا سمبولیک
می باشد با یک
دلیل قرانی
اشاره خواهیم
کرد. اما اگر
سمبولیک باشد
بنابراین
لازم است که
رمز گشایی
شود. داستان
سمبلیک مثل
داستان منطق
الطیر شیخ
عطار است.
نباید هیچ
ادمی بگوید
عطار حرف
بیخودی زده
است. چون
سیمرغ وجود
ندارد. یعنی
مثلا یک
جانورشناس
بیاید عطار را
مسخره کند که
چه میگویی.
اصلا سیمرغ
وجود دارد؟ در
حالیکه
داستان
سمبلیک بار
معانی
زیادتری را حمل
میکند تا
داستان واقعی.
این در تمام
نظریه های
ادبی بزرگ
امده است.
اما
دلیل قرانی که
برای سمبولیک
بودن این داستان
داریم به شرح
زیر می
باشد.در سوره
اسرا هست که
وَإِذْ
قُلْنَا لَكَ
إِنَّ رَبَّكَ
أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ
وَمَا
جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا
ٱلَّتِى
أَرَيْنَـكَ
إِلَّا
فِتْنَةً
لِّلنَّاسِ
وَٱلشَّجَرَةَ
ٱلْمَلْعُونَةَ
فِى ٱلْقُرْءَانِ
وَنُخَوِّفُهُمْ
فَمَا
يَزِيدُهُمْ
إِلَّا
طُغْيَـنًا
كَبِيرًا ﴿٦٠﴾
و چنین بود
که با تو
گفتیم که
پروردگارت بر
همه مردمان
احاطه دارد، و
رؤیایی را که
به تو نمایاندیم
و شجره نفرین
شده در قرآن
را جز برای
آزمون مردم
قرار ندادیم،
و ایشان را
بیم میدهیم
ولی جز بر
طغیان شدید
آنان نمیافزاید
دقت کنید در
این آیه می
گوید شجره
معلونه که در
قران ذکر
کردیم. حالا
شجره ملعونه
در قران کدام
است؟ مفسرین
میگویند بنی
امیه. در
حالیکه در متن
میفرماید
شجره ملعونه
در قران یعنی
باید در قران
باشد. حالا
شجره ملعونه
کجای قران است؟
در اعراف 19
چنین امده است:
وَيَا
آدَمُ
اسْكُنْ
أَنتَ
وَزَوْجُكَ
الْجَنَّةَ
فَكُلَا مِنْ
حَيْثُ
شِئْتُمَا وَلَا
تَقْرَبَا
هَـذِهِ
الشَّجَرَةَ
فَتَكُونَا
مِنَ الظَّالِمِينَ
﴿الأعراف:١٩﴾
و ای آدم! تو
با جفت خویش
در آن باغ
سکونت گیر ، و از
هر جا که
خواهید
بخورید ، و [ لی ]
به این درخت نزدیک
مشوید که از
ستمکاران
خواهید شد.
توجه کنید
ان شجره ای که
در ایه اسرا
اشاره دارد در
قران هست همان
شجره در
داستان
سمبلیک ادم و
حواست. حالا
از این دو ایه
این دو تایپیک
چگونه نتیجه
میگیریم که
داستان
سمبلیک است؟
اگر در ایه سوره
اسرا دقت کنید
میفرماید که
ما این داستان
شجره ملعونه
در قران را در
رویا به تو
نمایاندیم و
هر چه در رویا
به ادمی گفته
شود(چه وحی چه
غیر وحی)
سمبلیک است و
باید معنی اش
رمز گشایی
شود. یعنی مثل
این داستان
مثل خوابهای
همنشینان
یوسف در زندان
است که به او
گفتند هفت گاو
لاغر هفت گاو
چاق را خوردند
و......تعبیرش
چیست؟ یوسف
نگفت هفت گاو
لاغر هفت گاو
چاق را
میخورند. بلكه
ان را تعبیر
کرد. چون در
رویا ان گاو
لاغر نماد یک
سمبل است نماد
یک چیز دیگری
است مثلا نماد
قحطی است نه نماد
خود گاو. به
همین قیاس
داستان شیطان
و انسان در
قران به همین
علت سمبلیک
است و باید رمز
گشایی شود و
دعوای
داروینیستها
با کشیش و اخوند
و خاخام
اینجوری حل
میشود. اما
داستان اگر
سمبلیک باشد
یک داستان
واقعی را (مثل
یک فرایند
طبیعی به
ادعای
داروین)را با
یک داستان
سمبلیک(مثل
داستان ادم و
حوا) قیاس
نمیگیرند که
همدیگر را
مسخره کنند.
چون زبان دو
داستان یک
زبان نیست و
از یک خانواده
نیست.یکی زبان
سمبلیک یکی
زبان واقعی
است. البته
بنده هم کتاب
مقدس را چند
بار خوانده ام
هم قران را. از
کتاب مقدس
نمیشود در
اورد که داستان
سمبلیک است.
ما از قران با
یک قیاس منطقی
میتوان در
اورد.برای
همین قران
پاسبان
(مهیمن)کتاب
مقدس هم هست.
در مقابل
داروینیستها
و عالمان
محترم علوم
طبیعی.[2]
یدلله سحابی معتقد است کلا نظریه قران درباره خلفت نظریه خلقت تدریجی انسان می باشد. مصباح یزدی معتقد است بر حسب روایات و احادیث آدم و حوا دو شخص معلوم بوده اند و داستان نمی تواند سمبلیک باشد و ممکن است خداوند تمامی نسل آدم حاصل از فرگشت شامپانزه را نابود کرده باشد و خودش دفعتا آدم و حوا را خلق کرده باشد! به عقیده خود من داستان مسلما سمبلیک و آموزشی می باشد. متاسفانه بعضی ها تصور کرده اند خداوند قاتل و جانی می باشد.
در روایات بنظر می آید که از آدم و حوا به عنوان دو شخص معلوم نام برده شده است و به آنها اشاره شده است. به احتمال زیاد پیامبر اسلام و ائمه نمی دانستند که داستان آدم و حوا سمبلیک می باشد. آنان تصور می کردند که واقعا انسان ها از آدم و حوا آفریده شده اند. فرشتگان و ملائکه و همچنین ائمه در احادیث برای جنبه های اخلاقی و هدایتی و تبلیغی از دو شخص معلوم آدم و حوا بهره و استفاده برده اند و از آنها نام برده اند.
فرض کنیم در
1400 سال قبل قرار
داریم و آیاتی
از قران نازل
می شد که به
فرگشت اشاره
می کرد. مثلا می
گفت ای انسان
ها همانا شما
از نسل بوزینه
ها هستید.
مسلما اگر این اتفاق می افتاد امروزه همه مردم مسلمان بودند. البته به شرط آنکه اسلام به پایداری و رشد و توسعه دست می یافت. اما آیا مطمئنا این اتفاق می افتاد؟ ممکن بود همین ادعا سبب تغییر سرنوشت اسلام شود و امروزه اثری از اسلام نباشد. امروزه با وجود همه فسیل ها و شواهد کثیر، بسیاری حاضر به پذیرش فرگشت بدلیل اینکه از جنس شامپانزه ها می شوند نیستند. چگونه اسلام می تواند بدون وجود گواه و شواهد در 1400 سال قبل ادعایی کند و انتظار داشته باشد که مردم آن زمان این ادعا را بپذیرند؟ البته اسلام در زمینه معاد ادعای مشابه ای کرده است و از مردم هم خواسته است که آن را بپذیرند. اما ادعای وجود معاد برای مردم آن زمان مسبوق به سابقه بوده، یعنی قبل از آن ادیانی بوده اند که ادعای وجود حیات دیگر و اخروی کرده اند. آیا ادعای فرگشت نمی توانست باعث شود تعدادی اسلام را بدلیل این ادعای عجیب یا حتی شاید توهین آمیز نسبت به آنها نپذیرند و از طرف دیگر طعن و انتقادات منتقدان نسبت به ادعاهای اسلام را تقویت نمی کرد؟
آیا هدف از ارائه اسلام، تقویت علم و دانش بشر بود؟ یا ارائه مطالبی که بشر امروزه با وجود همه پیشرفت های علمی قادر به اثبات وجود آنها نمی باشد بود؟ هدف تعالی اخلاق، هدایت معنوی انسان بود یا رشد علمی انسان یا شاید هر دو؟ آیا بیان یک نظریه علمی بسیار پیچیده و غامض از نظر درک، در 1400 سال پیش برای انسان ها بدون وجود شواهد مدارک، درست بود؟ انصاف، درک متقابل دو صفتی هستند که بنظر من امروزه کیمیا بوده و ما باید سعی کنیم این دو صفت علی الاخصوص انصاف را تا حد امکان در خود تقویت کنیم.
اما اگر دقت کنید به نحو قابل توجهی، اسلام قابلیت انعطاف بسیار بیشتری در پذیرش فرگشت و حتی بینگ بنگ نسبت به مسیحیت پیدا کرده است و این خود نشان از یک دور اندیشی و برنامه ریزی هوشمند دارد.
مقاله دارای ادامه و بخش دیگری می باشد که در این مجموعه منتشر نگردیده است.
[1] http://forum.p30world.com/showthread.php?t=62719&page=3
[2] به نقل از استادی گمنام