اصحاب کهف (اولین نمایشنامه نویسی در تاریخ)

ابهام و سوال: آیا واقعا اصحاب کهف 309 سال تمام خواب بودند؟

 

چکیده

آقای نیما حق پور مقاله ای تحت عنوان »اصحاب کهف؛ مصداق ایمان منفعلانه« با لینک زیر در سایت نیلوفر منتشر نموده اند.  انگیزه ای شد تا درباره این داستان اسطوره گونه، شرحی خدمتتان بیان نمایم.

http://www.neeloofar.org/nima-haghpor/1863-190897.html

حقیقت داستان اصحاب کهف این است که افرادی بودند که از ظلم جور روزگار و حاکم به غاری پناه بردند، در آن ماوا گزیدند و در آنجا همچون بعضی معدود انسان های جنگلی در زمان امروز ما گذران زندگی می کردند. در نقل برای ما گفته اند آنان به غاری پناه بردند و در آن به خوابی دایم فرو رفتند، حال آنکه اینطور نبوده است.

باید دانست که داستان اصحاب کهف در حقیقت معکوس است. اصحاب کهف در خواب نبودند، در بیداری بودند. قوم اصحاب کهف در ضلالت و تاریکی مصطلحا خواب بودند.

 

اصحاب کهف بعد از روبرو شدن با مردم شهر خود، به آنها به کنایه گفتند ما همه این مدت در خواب بودیم. کنایه از اینکه ما بیدار بودیم، شما در خواب غفلت و گمراهی این مدت به سر می برده اید. لذا داستان در نقل اینگونه بیان شده است که اصحاب کهف سالها در خواب بوده اند.

 

در بازنگری، ملکوت، روایت مرا خطا و تایید نمی نمایند!!! البته بخش روایت قران چون فیلم های امروزی صحیح می باشد!!

 

روایت داستان اصحاب کهف در قران کریم، بسیار زیبا و نحوه ای اعجاز گونه دارد. امکان برداشت دو روایت وجود دارد.

اعجاز آن در این است که روایت آن همچون فیلم  های امروزی ساخت بشر بیان شده است!

 

مقدمات

داستان اصحاب کهف بعد از عیسی مسیح روی داده است. اولین روایت داستان اصحاب کهف مربوط به نخستین داستانی است که در میراث دینی مسیحی زیر عنوان (خفتگان هفتگانه) وارد شده است. از آنچه گیپون درباره (خفتگان هفتگانه) نقل کرده است بر می آید که شمار آنها هفت تن بوده و خواب عمیق آنها یک صد و هشتاد و هفت سال به طول انجامید. بنابراین احتمالا در زمان رسول اکرم (ص) تقریبا چنین چیزی از داستان اصحاب کهف نقل بوده است.

تاریخ به عصرهای متفاوتی تقسیم بندی می شود، از جمله عصر کتابت و ماقبل آن. در عصر ماقبل کتابت، راه حفظ داستان ها، انتقال شفاهی، زبان به زبان بوده است. راه حفظ ترغیب انتقال شفاهی، اسطوره سازی، مبالغه و بزرگنمایی بوده است. اسطوره ها بواقع یک نوع آگراندیسمان وقایع تاریخی بوده که باعث ضبط واقعی دارای پیام در اذهان می شده است تا بماند.

بنابراین در زمان پیامبر اسلام (ص) و هنگام وحی قران کریم، داستان پیامبران در نقل، اسطوره مانند و معجزه مانند نقل می شده است. حال آنکه آنچه در حقیقت بوقوع پیوسته با نقل داستان اسطوره و معجزه مانند تفاوت هایی داشته است.

در بیان داستان پیامبران، معجزات آنان در قران کریم و وحی توسط پروردگار متعال، بنا بر بیان همان نقل رایج میان مردم گذاشته شده است.

 

اما قران کریم کلام پروردگار متعال است و پروردگار از حقیقت داستان نیز آگاه بوده اند. لذا در قران کریم هنگام بیان داستان پیامبران بصورت اسطوره ای و معجزه مانند، نشانه هایی هم برای اشارت به حقیقت نیز ماجرا گذاشته شده است. بطور مثال سعی شده است داستان در عین آنکه مطابق با نقل بیان می شود، نشانه ها و گزاره هایی برای کشف حقیقت یا حداقل ایجاد احتمالات مختلف گذاشته شود. شاید بعدا این مطلب بیشتر تشریح گردد.

 

بطور مثال همانطور که در مقاله آقای نیما حق پور آمده است، در آیات مربوط به اصحاب کهف، از کلمه متداول خواب در عربی (نوم یا ...) استفاده نشده است. واقعیت هم این است که خوابیدن دائمی 309 سال بدون خورد و خوراک هم با زیست انسانی و عقل امروز سازگار نمی باشد.

 

شرح آیات داستان اصحاب کهف

بررسی آیات سوره کهف (آیات 9 تا 25) مربوط به این داستان بسیار زیبا و نشان از اعجاز دارد. در این آیات ابتدا خلاصه ای از داستان و سپس مشروح آن بیان شده است. برای فهم درست تر داستان  و آیات سعی می شود آن شبیه یک فیلم و تصویر سازی توصیف گردد.

9 - مگر پنداشتی اصحاب کهف و رقیم [ خفتگان غار لوحه دار ] از آیات ما شگفت بوده است؟ 

10 - آن گاه که جوانان به سوی غار پناه جستند و گفتند: «پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتی بخش و کار ما را برای ما به سامان رسان

11 فَضَرَبْنا عَلَي آذانِهِمْ فِي الْکَهْفِ سِنينَ عَدَداً

ترجمه: پس در آن غار ، سالیانی چند بر گوشهایشان پرده زدیم.

عبارت فَضَرَبْنا عَلَي آذانِهِمْ کنایه از فرورفتن در بی خبری باشد. شما گوش هایتان را بگیرید، از محیط اطراف، از جمله احوالات قوم خود بی اطلاع می شوید. دقت نمایید از عبارت نوم، به خواب بردن استفاده نشده است.

میزان واقعی زمان در این آیه بیان شده است، سِنينَ عَدَداً، سالیانی چند، در آن غلو، بزرگنمایی و کوچکنمایی وجود ندارد لذا میزان واقعی عزلت نشینی اصحاب کهف است.

12- ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصي‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً

ترجمه: آن گاه آنان را بیدار کردیم ، تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته ، مدت درنگشان را بهتر حساب کرده اند.

در این آیه به دو دسته بطور کلی اشاره شده است که در تاویل می تواند شمول و گستره ای بالاتر از قوم و اصحاب کهف داشته باشد. بَعث هم در تاویل می تواند اشاره به قیامت داشته باشد.

منظور تقسیم بندی افرادی است که این دنیا را لهو و لعب فرض کرده، عمر خود را به بطالت گذرانده و مقابل آنان، استفاده کنندگان و بهره برندگان از عمر می باشد.

13- ما خبرشان را بر تو درست حکایت می کنیم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و بر هدایتشان افزودیم.

14- و دلهایشان را استوار گردانیدیم آن گاه که [ به قصد مخالفت با شرک ] برخاستند و گفتند: «پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند ، که در این صورت قطعاً ناصواب گفته ایم

مردان نیک روزگار خود بوده اند.

15- این قوم ما جز او معبودانی اختیار کرده اند. چرا بر [ حقانیت ] آنها برهانی آشکار نمی آورند؟ پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد؟ 

16- و چون از آنها و از آنچه که جز خدا می پرستند کناره گرفتید ، پس به غار پناه جویید ، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد.

17- و آفتاب را می بینی که چون برمی آید ، از غارشان به سمت راست مایل است ، و چون فرو می شود از سمت چپ دامن برمی چیند ، در حالی که آنان در جایی فراخ از آن [ غار قرار گرفته ] اند. این از نشانه های [ قدرت ] خداست. خدا هر که را راهنمایی کند او راه یافته است ، و هر که را بی راه گذارد ، هرگز برای او یاری راهبر نخواهی یافت.

آیه در حال تصویرسازی از غار است. در نگاه اول ارتباط آیه با آیات پیشین و دلیل بیان آن نامشخص است. افعال از حالت ماضی در آیات پیشین به مضارع تبدیل شده اند! خطاب آیه اکنون بنظر می رسد با محمد مصطفی (ص) است: و آفتاب را ببینی .....

 با تامل و تتبع می توان دریافت، آیه مانند یک فیلم در حال تصویر سازی از غاری است که در آن پناه گرفته اند. غار در طول زمان ثابت است. از نقطه نظر فیلم برداری، آغاز یک فلش بک زمانی است. فیلم دارد فلش بک می زند از گذشته به آینده. اما چطور؟

 

 از آنچه که هم در گذشته (زمان اصحاب کهف) و هم زمان حال (زمان رسول) پابرجا و ثابت است. دوربین بر روی غار فوکوس می کند و طلوع خورشید تا غروب خورشید کنایه از گذشت زمان به تصویر کشیده می شود. اکنون از زمان گذشته در زمان حال زمان رسول اکرم (ص) بسر می بریم. افعال مضارع شده اند. در انتهای آیه اشاره به هدایت یافتگان و رها شدگان در گمراهی که می تواند شامل قوم اصحاب کهف باشد می شود.

دقت کنید انتهای آیه از رهاشدگان در گمراهی سخن گفته شده است.

18 - وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً

ترجمه: و می پنداری که ایشان بیدارند ، در حالی که خفته اند و آنها را به پهلوی راست و چپ می گردانیم ، و سگشان بر آستانه [ غار ] دو دست خود را دراز کرده [ بود ] . اگر بر حال آنان اطلاع می یافتی ، گریزان روی از آنها برمی تافتی و از [ مشاهده ] آنها آکنده از بیم می شدی.

کماکان در ابتدای آیه، در فلش بک زمانی و در زمان حال (زمان رسول اکرم) به سر می بریم. نشانه آن این است که آیه با کلمه تحسبهم (می پنداری) خطاب به محمد مصطفی (ص) آغاز می شود.

ایشان در عصر اصحاب کهف نبوده اند که بخواهند اصحاب کهف را که ببینند!

مترجمان و مفسران همگی آیات را مرتبط به اصحاب کهف دانسته اند. حال آنکه در زمان حال بسر می بریم. آیه خطاب به پیامبر اکرم (ص) است. همچنین آیه با حرف اتصال "و" آغاز شده است.

منظور از وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ اصحاب کهف نمی باشد. درباره انتهای آیه قبل، رهاشدگان در گمراهی بطور کلی با رسول اکرم (ص) سخن گفته می شود. آنان دارند توصیف می شوند.

بر خلاف ترجمه ها در تاویل، منظور هنوز رهاشدگان در گمراهی از جمله قوم اصحاب کهف است. ذات الیمین و ذات الشمال دارای معنای تاویلی اهل بهشت و اهل جهنم می باشد. صاحب غیاث از لطائف نقل کند مراداز ذات الشمال گنه کاران و کافران باشند چرا که نامه اعمال ایشان را بدست چپ آید، و صاحب آنندراج نیز عین آن را نقل کرده است. منظور این است که رهاشدگان در گمراهی پروردگار بعضی از آنان را هدایت و اهل بهشت و بعضی گمراه و اهل جهنم می شوند. 

این توصیف شامل قوم اصحاب کهف هم می شود. آنان هم رهاشده در گمراهی بوده اند. بیدارند در حالی که خفته اند و در غفلت بسر می برند! قوم اصحاب کهف، رها شده در گمراهی بودند در آخر هدایت شدند و جز هدایت شدگان اصطلاحا ذات الیمین احتمالا قرار گرفتند.

تکرار ذات الشمال و ذات الیمین در دو آیه 17 و 18 در دو معنای متفاوت صنع ادبی است!

اکنون در فیلم فلش بک تمام می شود، بقیه آیه برگشت به زمان و باز توصیف وضعیت اصحاب کهف در گذشته است. گریزی به زمان حال زده شد و درباره رها شدگان در گمراهی همچون قوم اصحاب کهف توضیحاتی داده شد و حال دوباره به توصیف وضعیت اصحاب کهف برگشته می شود. سگی به تصویر کشیده می شود که در آستانه در غار دو دست خود را گسترده است که نشان از حفاظت از اصحاب کهف توسط وی در هنگام در غار بودن می کند. در ادامه آیه می گوید: اگر بر آنها اطلاع می یافتی، گریزان روی از آنها بر می تافتی و از ]مشاهده[ آنان آکنده از بیم می شدی. باز خطاب به محمد مصطفی (ص) باز می گردد. فیلم برای محمد مصطفی (ص) دارد تصویرسازی می کند و دو مقصود دارد اول اینکه بیان این مطلب برای ایشان که  اصحاب کهف وضعیت مطلوبی نداشته اند احتمالا دچار غفلت از زمان و گذران عمر همچون دیگر انسان های رها در طبیعت، ترس بیش از حد و ناامیدی از قوم خود شده بوده اند، به دنبال پی گیری وضعیت و تغییرات قوم خود نبوده اند. مقصود دوم گسترش این تصویر سازی به زمان گذشته و مردم زمان اصحاب کهف می باشد، اینکه پروردگار از اصحاب کهف محافظت نموده اند و کافران و دست اندرکاران حاکم ظالم زمان اصحاب کهف، جرات نزدیک شدن به محل آنان نداشته اند. اشاره به سگ در آستانه و تصویر سازی هر دو معطوف به حفاظت پروردگار از اصحاب کهف می باشد.

19 - و این چنین بیدارشان کردیم ، تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند. گوینده ای از آنان گفت: «چقدر مانده اید؟» گفتند: «روزی یا پاره ای از روز را مانده ایم.» [ سرانجام ] گفتند: «پروردگارتان به آنچه مانده اید داناتر است ، اینک یکی از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید ، تا ببیند کدام یک از غذاهای آن پاکیزه تر است و از آن ، غذایی برایتان بیاورد ، و باید زیرکی به خرج دهد و هیچ کس را از [ حال ] شما آگاه نگرداند.

دقت کنید، در آیه 19 اشاره به بیدار شدن از خواب نمی نماید. می گوید روند بیدار شدن آنان از غفلت و ناآگاهی اینگونه بود که از همدیگر سوال کنند چقدر در اینجا مانده ایم و ... و بالاخره تصمیم گرفتند از وضعیت شهر و مردم خود و میزان گذشت زمان آگاه شوند و در کنار آن غذایی برای خود تهیه کنند. (طبق ترجمه دقیق مهدی فولادوند). بنابراین منظور بیدار شدن آنان از غفلت و ناآگاهی از وضعیت و تغییرات مردم شهر خود در اینجا می باشد.

در آیه 19 مطلبی شگفت آور، تعجب برانگیز از طرف پاره ای از اصحاب کهف بیان می شود. روزی یا پاره ای از روز را مانده ایم!.

از نظر علمی امروزه می دانیم که زمان نسبی است. در دین و مفاهیم دینی نیز زمان نسبی است. در سوره محمد آیه 47 آمده است و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هایی است که شما می شمارید!

چرا این سخن از نظر بنده شگفت آور و تعجب انگیز است. چون فرض این است که حقیقت این بوده که اصحاب کهف بیدار بوده اند. گذران زندگی داشته اند. گذران شب و روز را دیده اند. در نقل میان مردم هم بعید است که چنین گفتگویی وجود داشته باشد. چرا فیلم نامه نویس (پروردگار متعال) این را در متن آورده است؟ تعجب برانگیز است. خوب منطقی این بود که گفته می شد شاید چند روز ، چند ماه. عبارت پاره ای از روز سخنی شگفت آور است. منطقی هم نیست. حتی اگر اصحاب کهف هم طبق نقل خواب طولانی مدت می داشتند و فرض ما بکل غلط باشد، گذران خورشید ، فرسودگی و تغییر وضعیت بیرون و درون غار پس از سال ها، تصور یک انسان معمولی بعد از مدت طولانی خواب، نمی تواند پاره ای از روز باشد.

این که نویسنده چنین سخن شگفت آوری در فیلم نامه گذاشته است، یعنی مقصود دارد از گذاشتن آن. مفهوم و معنایی می خواهد برساند. اشارتی دارد. فکر می کنم منظور بنده را نقادان فیلم متوجه شوند. خوب چه معنایی؟ باید برویم متن قران را بررسی کنیم.

نیما حق پور در مقاله خود این بررسی را نموده است: مشابه سخن پاره ای از اصحاب کهف در قران در سوره مومنون آیات واقع میان 103 تا 115 آمده است که پروردگار از جهنمیان می پرسند «قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِى الْأرْضِ عَدَدَ سِنِينَ»، خدا گفت چقدر درنگ کردید در زمین به تعداد دوره‌ها، «قالُوا لَبِثْنا يَوْمًا أوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْألِ الْعآدّينَ»، گفتند درنگ کردیم روزی یا بخشی از روز را، پس بپرس از شمارندگان! «قالَ إن لَّبِثْتُمْ إلَّا قَليلًا لَّوْ أنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»، خدا گفت: که درنگ کردید مگر اندکی؟! چنانچه بوده‌اید دانندگان! یعنی شما با وجودی که می‌دانید که چگونه عمر خود را تلف کردید می‌گویید اندکی درنگ کردید؟! «أفَحَسِبْتُمْ أنَّمَا خَلَقْناكُمْ عَبَثًا وَأنَّكُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»، آیا پنداشتید که ما شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازنمی‌گردید؟! عبارت «فَسْألِ الْعآدِّينَ» گویای این است که جهنمیان خود می‌دانند که چون عمر خود را به بطالت و دنیاخواهی گذرانده‌اند برایشان مثل یک چشم به هم زدن گذشته است،

 

این مطلب در آیات مربوط به اصحاب کهف نشان از غفلت از زمان و عمر تعدادی از اصحاب کهف دارد. نشانه است تا بیان نماید پاره از آنان از گذران عمر و زمان نیز غافل شده بودند.

اگر خاطرتان باشد در آیات ابتدایی (آیه 12)، صحبت از دو دسته شده بود و منظور از آن را در آنجا بیان نمودیم.

20 -  چرا که اگر آنان بر شما دست یابند ، سنگسارتان می کنند یا شما را به کیش خود بازمی گردانند ، و در آن صورت هرگز روی رستگاری نخواهید دید.» 

21 - و بدین گونه [ مردم آن دیار را ] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و [ در فرا رسیدن ] قیامت هیچ شکی نیست ، هنگامی که میان خود در کارشان با یکدیگر نزاع می کردند ، پس [ عده ای ] گفتند: «بر روی آنها ساختمانی بنا کنید ، پروردگارشان به [ حال ] آنان داناتر است.» [ سرانجام ] کسانی که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: «حتماً بر ایشان معبدی بنا خواهیم کرد

مردم  شهر از اصحاب کهف سوال می کنند این مدت چگونه بودید؟ آنان به کنایه در توصیف قوم خود می گویند تمام این مدت خواب بودیم. داستان اینگونه نقل می شود. بعد هم با طولانی شدن زمان خواب و افزایش آن به بیش از 100 سال اسطوره سازی می شود. پروردگار در این آیه، نقل آنان در خواب بودن در تمام این مدت را، نشانه ای برای حق بودن وعده پروردگار و عدم وجود شک و شبهه در قیامت برای آن قوم می شمارند. دقت کنید گفته نشده است برای تمام مردم برای تمام زمان ها مانند داستان عُزیز (للناس). برای آن قوم گفته آنان نشانه ای شده است در اثبات قیامت و حق بودن وعده پروردگار برای آن قوم.

22 - به زودی خواهند گفت: «سه تن بودند [ و ] چهارمین آنها سگشان بود.» و می گویند: «پنج تن بودند [ و ] ششمین آنها سگشان بود.» تیر در تاریکی می اندازند. و [ عده ای ] می گویند: «هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگارم به شماره آنها آگاه تر است ، جز اندکی [ کسی شماره ] آنها را نمی داند.» پس درباره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو.

23 - و زنهار در مورد چیزی مگوی که من آن را فردا انجام خواهم داد.

24- مگر آنکه خدا بخواهد ، و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: «امید که پروردگارم مرا به راهی که نزدیکتر از این به صواب است ، هدایت کند.» 

25- و سیصد سال در غارشان درنگ کردند و نُه سال [ نیز بر آن ] افزودند. 

درباره اعداد آقای نیما حق پور اشارت جالبی در مقاله خود دارند. در گذشته اعداد معنا و مفهوم داشته اند. واقعیت این است که ریاضیات مفهوم اعداد را در نزد انسان ها تغییر داده است. امروزه اعداد ترتیبی و شماره گونه شناخته می شوند. بزرگتر، کوچکتر شناخته می شوند. در گذشته در عصر ما قبل از ریاضیات اینطور نبوده است.

بیان 309 سال، معنا و مفهوم کثرت دارد و احتمالا افاده افراط در عزلت نشینی اصحاب کهف می نماید که احتمالا ناشی از ترس بیش از حد و ناامیدی از رستگاری قوم توسط اصحاب کهف بوده است.

 

پند و اندرز، سیاق آیات

داستان اصحاب کهف، داستان موسی و بنده‌ای از بندگان خدا(خضر)، حکایت ذوالقرنین و داستان باغستان دو نفر، از مهمترین حکایاتی است که سوره کهف بیان شده است. گفته شده سوره کهف هنگامی نازل شد که عده‌ای از قریش قصد آموختن مسائلی از یهودیان برای آزمودن پیامبر(ص) را داشتند. این مسائل، پرسش از سه داستان گفته ‌شده و زمان برپایی قیامت بود

 

سیاق آیات مربوط به جدال و نزاع کلامی می باشد. آنچنان که درباره نزاع بر بنا نهادن ساختمان یا معبد میان مردم آن دیار بیان شده است یا بزودی تیر در تاریکی انداختن درباره تعداد اصحاب کهف و نهی پیامبر از اینکه درباره آنها جدال نماید مگر آنچه به صورت وحی گفته شده است.

 

تذکر: استفاده از مفاهیم فیلم، فیلم نامه نویس برای تقریب به ذهن و فهم بهتر مطلب بیان شده است نه به قصد جسارت یا اسائه ادب به پروردگار متعال یا قران کریم.

 

از نظر بنده تصویر سازی آیات، اعجاز گونه و بسیار زیبا بود. از عالم شهود غیررسمی می فرمایند این آیات واقعا بر مبنای فیلم های امروزی شما سروده شده است. باشد تا شاید پند گیرید!

 

تامل و تتبع (سخنی با روشنفکران)

واقعا آیا محمد مصطفی (ص) رویا می دیده است و آیات را از روی آن می سروده است!؟ تصور ایشان و ائمه اطهار (علیهم السلام) طبق تصدیق روایات و احادیث داستان نقل و اسطوره ای اصحاب کهف بوده است. از عالم ملکوت طی تجربه ای به بنده فرمودند حقیقیت در داستان اصحاب کهف معکوس است. حقیقت اکنون هویدا شده است. داستانی است که به هر دو صورت قابل برداشت است. در گذشته چون برداشت آن زمان و اکنون چون برداشت فیلم های امروزی ساخت بشر. واقعا آیا می تواند این آیات سروده خود محمد مصطفی (ص) باشد؟ حاشا و کلا. عصر حجت آغاز گردیده است. می فرمایند هیچ مشخص نیست کی به اتمام میرسد. پروانه ای هستم در حال بال زدن، چه شود الله اعلم، یا زمین آباد می شود یا خراب. یا شهید می گردید یا به هلاکت می رسید. والسلام علی من اتبع الهدی