مفهوم امت، ریشه در نگرش و باورهای دینی دارد. این مفهوم برای اولین بار در بستر حکومت نبوی در مدینه در پیمان نامه معروف به صحیفه النبی در عرصه سیاسی اسلامی مطرح شده است. البته اجتماعی که بر محوریت ایمان به خداوند یکتا در بینش اسلامی، اجتماعی از مومنان یا امت را شکل می دهد. در قرآن، امت فارغ از تصور سیاسی و بر مبنای ایمان به خداوند یکتا برساخته می شود؛ اما این مفهوم با هجرت پیامبر از مکه به مدینه و ایجاد حکومت، کاربردی سیاسی به خود می گیرد. در بند اول از پیمان نامه صحیفه النبی آمده: این، نوشته و پیمان نامه ای است از محمد پیامبر تا در میان مومنان و مسلمانان قبیله قریش و مردم یثربی و کسانی که پیرو مسلمانان شوند و به آنان بپیوندند و با ایشان در راه خدا پیکار کنند به اجرا در می آید. آنان در برابر دیگر مردمان، یک امت هستند.
اما مفهوم ملت، ملت در یک عرصه سرزمینی و با وجود یک حاکمیت برآمد از مردمان متعلق به آن سرزمین برساخته می شود. با شکل گیری دولت های مدرن که مرز یکی از مولفه های مقوم آن است، کاربرد مفهوم امت و گرایش به امت گرایی در تضاد با غایت متصور از دولت مدرن دارد. در دولت مدرن، منافع و مصالح عمومی در دامنه مرزها معنا و مفهوم می شوند.
بعبارتی همانگونه که مسلمانان از امکانات یک کشور حق دارند، دیگر اقوام هم حق دارند. مثلاً هر بشکه نفتی که استخراج می شود یک یهودی و نصرانی در ایران هم از آن حق دارد.حکومتها که از جای دیگری ایران را تصرف نکرده اند .بلکه خود مردم ایران اعم از شیعه، سنی، یهود، زرتشت و...یک عده ای را انتخاب کرده اند تا کشور را اداره کنند. لذا مثلاً حکومت حق ندارد از این پول برای شیعه گستری استفاده کند چون حق میلیونها سنی و یهودی و مسیحی را غصب کرده و برعلیه آنها خرج می کند. لذا بحث امت در اداره حکومت غلط است بلکه دولت ملت است.
«امت»، هر چند با «جامعه» در اصطلاح امروزی شباهتهایی دارد، ولی تفاوتهای محسوسی نیز در میان است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. «جامعه» در اصطلاح جامعهشناسی، گروه سازمانیافتهای از اشخاص و افراد انسانی هستند که با هم در سرزمین مشترک زندگی میکنند و با همکاری در گروهها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تأمین مینمایند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز میشوند(مساواتی، بیتا، ص142)؛ اما «امت» به تعبیر علامه طباطبایی، «گروهی از انسانهاست و گاهی به مناسبتی به یک نفر هم اطلاق میشود... اصل کلمه از «ام» به فتح همزه بهمعنای «قصد» است و لذا به گروهی از مردمان اطلاق نمیشود، بلکه به جمعیتی گفته میشود که دارای مقصدی واحد بوده و بهواسطه آن با یکدیگر مربوط و متحد شده باشند (مساواتی، مجید، مبانی جامعهشناسی، تبریز: احرار، بیتا).
علامه طباطبایى در تفسیر «المیزان»، «امت» را بهگونهای تعریف کرده است تا قلمرو مفهومی آن ظرفیت توسعهیافتن را داشته باشد؛ «امت گروهى است که هدفى واحد آنان را گرد هم آورده است» (طباطبایى، 1394ق، ج14، ص322؛ همو ، ج4، ص173-172). مطابق این تعریف میتوان برداشت موّسعی از امت داشت؛ چنانکه روشن است علامه، عنصر مشخصی همانند اشتراک در عقیده را در مقصدبودن و هدفبودن ملاک ندانسته و به صورت کلی، اشتراک در هر مقصد و هدفی را برای صدق عنوان امت کافی انگاشته است. بنابراین، هدف و مقصد واحد میتواند اعم از امور دنیوی و معنوی باشد.
بعضاً واژگان «امت» و «ملت» بهجای هم بهکار میروند و حال آنکه این دو مفهوم از منظر برخی اندیشمندان سیاسی ماهیتاً متفاوت هستند (حسین بشیریه، آموزش دانش سیاسی، تهران: مؤسسه نگاه معاصر، چ2؛1380، ص29-28؛ پیروز مجتهدزاده، «جغرافیا و سیاست در دنیای واقعیتها»، ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش120-119، مرداد و شهریور 1376، ص43). در خصوص تفاوت ماهوی «امت» و «ملت» میتوان گفت که بر خلاف واژه «ملت» که با عنصر سرزمین و قلمرو جغرافیایی خاصی همراه بوده و معنا و مفهوم پیدا میکند و اینک در عرف حقوق داخلی و خارجی به رسمیت شناخته میشود، «امت» با عنصر عقیده و آرمان، پیوند خورده است؛ در حالی که «ملت» با ویژگیهایی چون فرهنگ، زبان، تاریخ و نژاد، قومیت مشترک تعریف میشود. امت بر وحدت عقیده، تأکید دارد و دیگر مبانی تقسیمبندی را از مختصات جوامع «جاهلی» میداند (محمد علی قاسمی،«دیالکتیک امت و ملت در آراء امام خمینی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش49، 1389، ص18).
احمد زیدآبادی در پاره نوشتاری می نویسد: با تشکیل پدیدهای به نام کشور یا ملت-دولت در قرون اخیر، این دو واژه به کلی دستخوش تحولِ مفهومی شدهاند، بهطوری که امت مصداق سیاسی و حقوقی سابق خود را از دست داده و ملت نیز به اتباع یک دولت در درون مرزهای جغرافیایی خاص، صرفنظر از دین و عقاید آنان، اطلاق میشود. بنابراین، اگر روزگاری در جهان، امت عیسی (ع) یا امت محمد (ص) به معنای وحدت سیاسی و جغرافیایی پیروان هر یک از این دو پیامبر و ضرورت حکمرانی واحد بر آنها بود، امروزه با تشکیل ملت-دولتها، این معنا زمینه عینی خود را از دست داده و ملتهای مستقل از یکدیگر، جای آن را گرفتهاند. برای مثال، تا چند صد سال پیش، در دنیای مسیحیت، اسقف اعظم رم به عنوان پاپ مدعی حکمرانی بر تمام قلمروی کاتولیکنشین اروپا بود و دیانت واحدِ مردم آن سرزمین را مبنای مشروعیت ادعای خود میدانست. بعدها اما اروپا به دهها کشور مستقل از یکدیگر تقسیم شد و پاپ حق هرگونه مداخله سیاسی یا حقوقی در هر کدام از کشورهای کاتولیکنشین قاره یا هر نقطهای دیگر از جهان را از دست داد و حیطه اقتدارش به بیان رهنمودهای اخلاقی و ارشادات معنوی پیروان کاتولیسیسم محدود شد.در دنیای اسلام اما تا پیش از جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی با اتکا به نظریه خلافت بر بخش عظیمی از جمعیت مسلمان در محدوده جغرافیایی واحد و بسیار بزرگی حکومت میکرد؛ اما در پایان جنگ، این قصه عملا به سر رسید و بقایای بهجا مانده از امپراتوری، هر کدام به نحوی در جغرافیای آسیای صغیر و خاورمیانه ظاهر شدند و ملت-دولتهای مستقل از یکدیگر را تشکیل دادند[1].
قانون اساسی جمهوری اسلامی بر اساس امت اسلامی شکل گرفته است.
در اصل سوم قانون اساسی که مشتمل بر 16 بند مى باشد و يكى از اصول بسيار مهم قانون اساسى است كه به بيان سياستهاى مختلف دولت مى پردازد. در آخرين بند اين اصل، دولت جمهورى اسلامى ايران موظف شده است همه امكانات خود را براى «تنظيم سياست خارجى كشور بر اساس معيارهاى اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بى دريغ از مستضعفان جهان» به كار گيرد.
احکام مربوط به امت اسلام و یک ملت ولو با اکثریت مسلمان، تفاوت می نماید. ملت، مشابه قاعده فقهی ملک مشاع با مالکین مشاع می باشد. یک سرزمینی وجود دارد که تعداد زیادی افراد در تملک آن شریک هستند و سهم هر یک بر قسمت خاصی از آن نامعین است. همه ازین سرزمین سهم دارند با هر مذهب و عقیده ای. بطور مثال احتمالا در زمینه ارتداد، جمعی از اهل کتاب توطئه نموده بودند که جمعی صبح اسلام بیاورند و عصر از اسلام برگردند تا مسلمانان را متزلزل گردانند!
وَقَالَتْ
طَائِفَةٌ
مِنْ أَهْلِ
الْكِتَابِ
آمِنُوا
بِالَّذِي
أُنْزِلَ
عَلَى الَّذِينَ
آمَنُوا
وَجْهَ
النَّهَارِ
وَاكْفُرُوا
آخِرَهُ
لَعَلَّهُمْ
يَرْجِعُونَ ﴿آل
عمران ۷۲﴾
و جمعي از
اهل كتاب (از
يهود) گفتند:
(برويد در ظاهر)
به آنچه بر مؤ
منان نازل
شده، در آغاز
روز ايمان
بياوريد، و در
پايان روز،
كافر شويد (و باز
گرديد)! شايد
آنها (از آيين
خود) باز
گردند! (زيرا
شما را، اهل
كتاب و آگاه
از بشارات
آسماني پيشين
ميدانند، و
اين توطئه
كافي است كه
آنها را
متزلزل سازد). (۷۲)
حد بالای ارتداد مرگ تعیین شده است. مرتد ناچارست امت اسلام را رها نموده و بگریزد! این برای امت اسلامی منطقی بنظر می رسد ولی برای یک ملت که همه سهم دارند خیر!
مراجع
[1] https://akharinkhabar.ir/analysis/8759099/