امر به معروف و نهی از منکر

 

امر به معروف و نهی از منکر مراتب مختلفی دارد. اما بالاترین مرتبه آن که در ردیف جهاد می باشد، سعی در اصلاح حکومت توسط مردم می باشد، نه اصلاح بزور مردم توسط حکومت! مرتبه والای آن ، فعلی است که امام حسین (ع) انجام داد.

 

فضیلت امر به معروف و نهی از منکر در حد جهاد در راه خدا شمرده شده است. امیرالمومنین می فرماید تمام كارهاى نيك و جهاد در راه خدا در جنب امر به معروف و نهى از منكر چيزى نيست جز به مانند انداختن آب دهان در درياى پهناور. امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مى‏كند، و نه از روزى مى‏كاهد. و بهتر از همه اينها سخن عدل است در برابر حاكم ظالم (افضل الجهاد کلمه الحق عند السلطان جائر) [1]. ایشان در کلامی در معرفی بیشتر جهاد می گویند: جهاد خود بر چهار گونه انجام می گیرد که دو صورت آن امر به معروف و نهی از منکر است....

معاویه در پاسخ نقد که از او شده بود گفت: هیهات ای اهل عراق! علی بن ابیطالب جرات بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند. (اخبار الواقدات من النساء علی معاویه بن ابی سفیان ص 70، العقد الفرید ج 1 ص 346)

در سایت حوزه[2] آمده است چون مردم مصر در مقابل ستم و فساد و تباهی ایستادگی کردند و از رهبران خود در خواست کردند که احکام الهی را رعایت کنند و از ستم خودداری کنند، این کار آن ها که مصداق کامل امر به معروف نهی از منکر، موجب خوشنودی علی علیه السلام شده بود. از این رو آن حضرت هنگامی که مالک اشتر را به عنوان استاندار مصر به آن سرزمین فرستادند، طیّ نامه ای که نوشتند از کار آن ها قدردانی کردند. حضرت در آن نامه فرمودند: این نامه از بنده خدا علی امیرالمؤمنین به سوی آن دسته از مردم مصر است که برای خدا به خشم آمدند، در آن هنگام که در زمین نافرمانی خدا می شد و حقّ خدا رعایت نمی شد و ستم در همه جا شایع بود و نه به معروف عمل می شد و نه از منکر و زشتی جلوگیری به عمل می آمد....

 

امام حسین(ع) هدف قیام خود را در وصیّت‌نامه‌ای که به ‌برادرش محمّد بن حنفیه نوشت، چنین مرقوم فرمودند:

اِنَّما خَرَجْتُ یَطلُبُ اْلاِصْلاح فِی اُمَّۀِ جَدّی مُحَمَّد اُرِیدُ اَنَّ آمرَ بِالمَعرُوفِ وَ اَنْهَی عَنِ الْمُنکُرِ.


این است و جز این نیست که من قیام کردم برای اصلاح امّت جدّم محمّد و بر این اساس قیام کردم که خواستم امر به ‌معروف و نهی از منکر کنم.

 

سعی مردم در اصلاح حکومت است که بسیار سخت و دشوار است، ریسک فراوان دارد و لذا برای همین ثواب بسیار زیادی برای آن شمرده شده است. وگرنه سعی حکومت در اصلاح مردم که سختی ندارد، یک عمل ساده و سهل است، دلیل ندارد در ردیف جهاد شمرده شود.

 

امر به معروف و نهی از منکر آن هنگام ثواب فراوان دارد و در ردیف جهاد فی سبیل الله می باشد که مظلومانه برای دفاع از حقی، در برابر ظالمی قدرتمندتر از خود باشد، ملکوت این پاراگراف را کاملا تایید می نمایند.

 

جهاد بسیار ارزشمند و ثواب بالایی دارد، چون فرد از جان خود برای حفظ حق می گذرد. امر به معروف و نهی از منکر هم در مراتب ارزشمند آن همینطور است. فرد خطر می کند، موقعیت و منافع خود را برای حفظ حق به خطر می اندازد. هر كس نسبت به كس ديگر سه موقعيت دارد. يا موقعيت برابر يا پايين تر و يا بالاتر. مرتبه ارزشمند امر به معروف و نهی از منکر هنگامی است که فرد خطر کند و فردی با موقعیت بالاتر از خود را انذار کند.

 

همچنین اگر امر به معروف و نهی از منکر دارای صواب فراوان و در حکم جهاد است، پس در مقابل حکومت اسلامی، در قبال فردی که سعی می کند امر به معروف و نهی از منکر کند، نباید طاغیانه عمل کند و سعی کند وی را محدود کند، به زندان بیندازد و ....

 

در ایام محرم، بسیحیان و سپاهی شروع به تبلیغ امر به معروف و نهی از منکر می کنند. حال جمهوری اسلامی، در برابر امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، در برابر منتقدان خود چگونه عمل می کند. غیر از این است که همچون یزید زمان، آنان را به زندان می اندازد. وکلای مدافعشان هم بعد از مدتی زندانی می کند. احکام های سنگین زندان برای آن ها می بُرد. غیر از این است که یزید هم بطور مشابه، منتها وحشی تر مطابق با زمانه خود، با امام حسین (ع) رفتار کرد. می گویند یزید باطل بود، ما بر حق هستیم.

 

آیا خود ، معیار و میزان معتبری در تشخیص حق و باطل بودن خود است؟ مسلما خیر. این ها نتایج ساده عقلانی است. یزید هم خود را بر حق می دانست و امام حسین (ع) را باغی. غیر از این است که چون یزید زمان عمل می کنند؟ آیا این وارونه فهمیدن و عمل کردن اسلام نیست؟ آیا آنوقت تبلیغ امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت در ایام محرم حسینی، ستاد تشکیل دادن وقیحانه محسوب نمی شود.

 

آیا در جرایمی که شاکی حکومت و نفع حکومت محکوم شدن متهم باشد که مثال روشن آن جرایم سیاسی است. خاموش کردن منتقدان، مدافعان حقوق بشر، حقوقدان های مستقل، معترضان مدنی و صنفی و ... به هر نحوی، منفعت حکومت های خودکامه است. بدیهی است که در تصمیم گرفتن در گناهگار بودن یا نبودن این ها حاکمان نباید نقش داشته باشند. کشورهای غربی گفته اند هیات منصفه ای باشد متشکل از مردم عادی، آنها رای به گناهکار بودن یا نبودن بدهند. نتایج ساده عقلانی!

 

اکنون در کشور ما قانون جرم سیاسی مصرحه در قانون اساسی تصویب شده و اجرا می شود؟ چند سال طول کشیده است؟ چرا باید این قدر طول بکشد؟ چون نفع حکومت در آن نیست. تازه فرض کنید هیات منصفه هم تشکیل بشود. مثلا هیات منصفه مطبوعات استان تهران از چه کسانی تشکیل شده است؟ تا قبل از فوت حبیب الله عسگر اولادی، ایشان سال ها رییس هیات منصفه مطبوعات بود. آیا ایشان جزء حاکمان محسوب می شد یا مردم بی طرف. این خود نقض غرض هیات منصفه است.

 

نتیجه چه می شود؟ اینکه روزنامه ای مثل روزنامه کیهان، هر چقدر می خواهد می تازد، یا اصلا جرم اعلان نمی شود یا رای به برائت می گیرد. روزنامه ای که اساس کار وی جواز مباهته، جوازهای غیبت و دیگر روش های تبلیغی کثیف شیطانی می باشد. بنده زمانی در دوران آقای خاتمی، بعضا روزها، یک، دو یا سه روزنامه مختلف از گروهها و احزاب مختلف جامعه می خریدم و می خواندم. بنده معتقدم انسان برای نیل به حقیقت، درستی و راستی باید سخنان همه طرفهای مختلف و درگیر را بشنود. نباید انسان مغز خود را در وضعیت فیلتر فقط در جهت گفتمانی که خود می پسندد قرار دهد. مغز انسان خود، ناخودآگاه مطالب را در جهت پسند انسان فیلتر می نماید. دیگر عامدانه خود نباید اینطور عمل نماییم. شرط انصاف اینطور حکم می کند.

 

یکی از روزنامه هایی که بنده می خواندم روزنامه کیهان بود. ارزیابی بنده از مطالب این روزنامه تا مدت ها معلق بود. تا اینکه متوجه ستون خوانندگان آن شدم. چه دروغ های کودکانه ای در آن به اسم خوانندگان نوشته بودند! نزد بنده رسوا شد. روزنامه ای که دروغگو باشد، دیگر هیچ کدام از مطالبش را نمی توان اعتبار داد و مستند دانست.

 

آیا در اسلام و شرع تهمت نزدن، غیبت نکردن اصل است یا جواز مباهته و استثناء های جواز غیبت. من و شمای بچه مسلمان باید اصل را بچسبیم و استثناء ها را بگذاریم برای خواص. تازه اگر مباهته درست باشد که اما و اگر دارد؟ بر فرض درست بودن، این ها شیوه های مَلِکی عمل کردن هستند. فقط و فقط برگزیدگان، اولیاء الهی حق بهره بردن و استفاده از آن ها تحت شرایط خاص را دارند. پروردگار غیر رسمی کل پاراگراف را کاملا تایید می نمایند.

 

سردبیر روزنامه کیهان، مستقیما از سوی رهبر جمهوری اسلامی منصوب و تعیین می شود. پس حتما ایشان از روند روزنامه کیهان راضی هستند که ایشان را سرکار نگه داشته اند. سفره ای پهن کرده اند، همانطور که عثمان پهن کرد و ....

 

این ها ناشی از هوای نفس، شهوت قدرت است. هوای نفس کلمه مبهمی شاید به نظر برسد. به زبان خودمانی یعنی هوای خودت را بخواهی داشته باشی. دنبال نفع خودت باشی. ما یک علت داریم. می تواند درونی و نهانی باشد. اگر علت خواسته، ناخواسته هوای نفس، نفع خود، اثبات حقانیت خود باشد، شروع به خواندن قران کنید، احادیث کتب معتبر شیعه را بخوانید. غیر از این نیست که انبوه دلایل، شامل آیات و احادیث در اثبات حقانیت و نفع خود پیدا می کنید. هوای نفس اکثرا آگاهانه صورت نمی گیرد. انسان ناخواسته و نادانسته تحت تاثیر هوای نفس قرار دارد.

 

برای امر به معروف و نهی از منکر شرایطی گفته اند:

 

شرط اول آن است که آمر به معروف و نهی کننده از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد و همچنین بداند که فاعل منکر عمدأ و بدون عذر شرعی مرتکب آن می‌شود.

 

واژه معروف مقام خاصی دارد زیرا نمایانگر اندیشه ای است که ریشه در دل گذشته ای بس دور دارد . در تفسیر های قرون متاخر اسلامی می بینیم که واژه معروف اغلب چنین تعریف شده است «آنچه قوانین شرع تایید وتصدیقش کرده است ». معروف در لغت به معنی «دانسته شده است». پس یعنی آنچه معلوم و دانسته شده و آشناست ، و بنابراین از نظر اجتماعی ، پذیرفته وتایید شده است .[4]

 

یکی از شروط دیگر آن است که احتمال بدهد که امر و نهی او تأثیر داشته باشد، پس اگر احتمال عقلایی ندهد که امر و نهی او اثر دارد، وجوب آن ساقط می‌شود.

 

از شروط دیگر این است که در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس با احتمال عقلایی به ضرر و مفسده، ساقط می‌شود.[3]

 

امر به معروف و نهی از منکر را گفته اند مراتبی دارد: اول: انکار قلبی دوم: اظهار کردن به زبان  (تذکر)، سوم: متالم کردن معصیت کار (اقدام عملی)

 

در آیه 71 سوره توبه داریم:

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ

 

و مردان و زنان با ایمان ، دوستان یکدیگرند ، که به کارهای پسندیده وا می دارند ، و از کارهای ناپسند باز می دارند ، و نماز را بر پا می کنند و زکات می دهند ، و از خدا و پیامبرش فرمان می برند. آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد ، که خدا توانا و حکیم است.

 

در ایه سخن از دوستی میان مردان و زنان مومن می باشد و سپس از امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته شده است. امر به معروف و نهی از منکر در اصل ارشادی و دوستانه می باشد.

 


 

مراجع

[1]  نهج البلاغه ، حکمت 374

[2] https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5142/46709

[3] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%B1_%D8%A8%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81_%D9%88_%D9%86%D9%87%DB%8C_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%DA%A9%D8%B1

[4] http://www.fa.islamic-sources.com/article/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81-%D9%88-%D9%86%D9%87%DB%8C