مجید نواندیش : ائمه شیعه جز امام حسین همه سازشکار بودند. امام حسین یک استنثاء می باشد. استثناء نباید یک قاعده شود. بنظر ما در این مورد خاص مرحوم احمد قابل حرف صحیح می زند. متن سخنرانی شامل متن و لینک را در پایان یادداشت گذاشته ام. ایشون به درستی می گوید که در گزارش حسین (ع) انقلابیون ما تقطیع می کنند. یعنی نصف خطبه ایشان را می خوانند و بقیه اش را نمی خوانند. حرف وی صحیح است، نه حرف شریعتی. علی شریعتی سعی کرد این استثناء را در پارادیم انقلابی چپ مارکسیستی قاعده کند. در حالیکه استثناء نباید یک قاعده شود.
کاری که امام حسین کرد، عبدالله بن زبیر هم کرد. یعنی او هم بین مرگ و بیعت مرگ را انتخاب کرد. منتها او عده ای زیادی از مکیان را بدون اختیار آنها به کشتن داد. بر خلاف امام حسین که گفت بروید و چراغ را هم خاموش کرد و کسی خجالت نکشد. روش امام حسین کاملا غیرخودخوانه می باشد و کسانی که راضی نیستند به مهلکه نمی برد. بلکه به اراده آنها واگذار می کند. این کار را هیچوقت در حکومت داری نمی توان کرد مگر اینکه اپوزیسیون باشی
گفته اند یزید شرابخوار بود، طبق اسناد تاریخی اکثر خلفای عباسی که امامان ما با آنها بیعت کردند شراب خوار بودند. همچنین بعضی ائمه شیعه با آدم هایی که خونریزتر از یزید دایم الخمر بودند مجبور به سکوت شدند. در یکی از توقیعات امام زمان آورده شده است هر یک از پدرانم بیعتی از طاغوت زمان خود را بر گردن داشتند، ولی هنگامی که من ظهور کنم هیچ بیعتی از طاغوت های زمان را به گردن ندارم (احتجاج، توقیع امام زمان)[1]
معاویه نقض قرارداد با امام حسن را کرد و جانشین تعیین کرد. فرض بگیریم که بین بیعت با یزید و مرگ شخصی بیعت با یزید را انتخاب کند، آیا کار غیرفقهی انجام داده است؟ بر خلاف نظر رایج خیر. چون از ابواب تقیه است. کار امام حسین یک کاری بود مثل جود و ایثار. امام حسین اگر از باب تقیه مانند امام رضا بیعت هم می کرد هم سرزنش نمی شد.
اما عدم بیعت به علت اولا نقض عهد معاویه، دوما عدم صلاحیت عقلانی یزید به عنوان یک آدم دایم الخمر و همچنین اثبات اینکه نه صلح امام حسن نه عدم بیعت امام حسین برای دنیا نیست بلکه برای خدمت به مردم می باشد آن شهادت اتفاق افتاد. لازم به ذکر است که شرابخواری با دایم الخمر بودن که به معنای عدم داشتن صلاحیت عقلانی می باشد تفاوت دارد. بعضی منتقدان گفته اند بیعت امام حسن در ازای خراج داربگرد، عدم تعیین جانشین و عدم حمله و طعن به امام علی بخاطر طمع قدرت بود. این شهادت اثبات این بود که طمع قدرت ما را هدایت نمی کند. آن صلح و این شهادت هر دو برای مردم و بخاطر صلاح مردم بود. مهم این است که این دو برادر بعنوان فرزندان علی فعلشان برای ناس بود نه برای خودشان.
امام حسین می توانست بیعت کند اما کار بالاتر را انتخاب کرد که برمی گردد به اصل حاکمیت بر سرنوشت خویش. امام حسین می گفت من را رها کنید، من با شما کاری ندارم. اما آنها حق حیات او را می خواستند بگیرند و قصاص قبل از جنایت بکنند. در حالیکه امام حسین هیچوقت در نه در شعار و نه در عمل چنین کاری نکرده بود و نقض عهد معاویه کرده بود.
مراجع
[1] http://tebyan-mobaleghin.ir/?p=2631