مجید نواندیش، چکیده: خمس یکی از تکالیف واجب بر مسلمانان می باشد. اما میان موارد مشمول آن میان سنیان و شیعه اختلاف جدی وجود دارد. علمای شیعه و سنی متفق القول هستند که منفعت کسب در زمان پیامبر اسلام مشمول خمس نبوده است. بعدها در زمان ائمه برای شیعه بر منفعت کسب خمس قرار گرفته شده است. در این مقاله بر اساس علم هرمنوتیک به بررسی خمس و تغییرات موارد مشمول آن می پردازیم. با استفاده از هرمنوتیک شرایط آن روز را با امروز مقایسه می نماییم. همچنین به تضاد موجود میان قوانین جدید مالیات برآمد و خمس نیز پرداخته می شود.
يكي از تكاليف شرعي كه خداوند در قرآن كريم بر مسلمانان واجب كرده، پرداخت خمس است. برپايه ديدگاه اهلسنت، مصداق خمس در آيه 41 سوره انفال تنها غنايم جنگي است، اما براساس ديدگاه شیعه، مصداق خمس تنها غنايم جنگي نبوده، بلكه تمامي منافع و عوايد ساليانه را شامل ميشود[1]. فقهای شیعه مصرف خمس را نصف آن سهم امام یا مجتهد جامع الشرایط و نصف دیگر آن را سهم سادات می دانند.
در آیه 41 سوره انفال آمده است:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید ، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [ او ] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است ، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی [ حقّ از باطل ] - روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل کردیم ، ایمان آورده اید. و خدا بر هر چیزی تواناست.
در توضیح المسائل مجهتدین شیعه با کمی اختلاف و تفاوت آمده است که بر هفت چیز خمس واجب می شود: اول: منفعت کسب دوم: معدن. سوم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهری که بواسطه غواصی یعنی فرورفتن در دریا بدست می آید. ششم: غنیمت جنگ. هفتم: زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد[26].
گفته اند آیه 41 سوره انفال دلالت بر پرداخت خمس به سادات و خویشاوندان پیامبر ندارد. در پاسخ گفته اند، پیامبر اسلام دریافت زکات و صدقه را بر بنی هاشم و سادات بطور مسلم حرام نمود. لذا بايد احتياجات آنها از طريق ديگرى تأمين گردد و اين خود قرينه مى شود بر اينكه منظور از آيه فوق در خصوص نيازمندان بنى هاشم است. لذا، در احاديث مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) مى فرموده خداوند هنگامى كه زكوة را بر ما حرام كرد خمس را براى ما قرار داد بنابراين زكوة بر ما حرام است و خمس حلال. بعضی روایات وارد شده که خمس به عنوان بدل از زکات جعل شده و در اختیار بنی هاشم قرار گرفته است؛ چون زکات و صدقه بر بنی هاشم حرام بوده است، پس این در اختیار أقرباء پیامبر قرار گرفت[2]. به همین دلیل بعضی خمس را نشانه نژاد پرستی اسلام دانسته اند. شخصا امروزه مشاهده نمی کنم که سادات از دریافت کمک و صدقه خودداری کنند.
همچنین در آیه مذکور خمس سهم امام معرفی شده است. چرا در غیبت امام باید خمس به مجتهد جامع الشرایط تعلق گیرد. در پاسخ به حدیث واقعه رجوع می کنند که می فرمایند در حوادث رزوگار به روات حدیث ما مراجعه کنید. سوال ایجاد می شود که از کجای این حدیث استنباط می شود که خمس جزء حوادث روزگار هستند.
غنیمت در لغت به معنای بدست آوردن چیزی است بدون سختی. بعضی دیگر به معنای هر سود و هر فایده معنی کرده اند. در كتاب مفردات راغب مىخوانيم غنيمت از ريشه غنم به معنى گوسفند گرفته شده و سپس مىگويد در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مىآورد به كار رفته است. حتى كسانى كه يكى از معانى غنيمت را غنائم جنگى ذكر كردهاند انكار نمىكنند كه معنى اصلى آن معنى وسيعى است كه به هر گونه خيرى كه انسان بدون مشقت به آن دست يابد گفته مىشود.
در روایات، از خمس به وجه الامارة (حق حکومت) تعبیر شده است[3]. مرجع [4] می گوید خمس به منظور تأمین هزینه های امام (علیه السلام) به عنوان رئیس حکومت ،برای پیشبرد نظام اسلامی و اداره جامعه واجب گردیده است. از این رو در روایت از خمس به عنوان “وجه الاماره” یاد شده است[4]. از این روایات می توان دریافت که خمس بواقع نوعی مالیات می باشد که توسط امام یا حکومت اسلامی قابل دریافت می باشد.
بر اساس روایت کتاب مقدس» بخش عهد عتیق«، حکم و دستور «خمس» در زمان حکومت یوسف نبی به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» - نخستین کتاب تورات و همچنین نخستین کتاب عهد عتیق - آمدهاست که در دوره هفت ساله برکت - پیش از دوره هفت ساله قحطی - خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهار پنجم را به مصرف خانوادههایشان رسانده و یک پنجم - خمس - آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یک پنجمها، مردم مصر توانستند ۷ سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شدهاست.[5]
در عصر پیامبر طبق گزارش كلبي برخي از مسلمانان از همان آغاز هجرت كه در درگيري با مشركان غنيمتي را به دست مي آوردند، طبق رسم هاي پيش از اسلام غنايم را نزد رسول خدا صل الله عليه و آله آورده و مي گفتند: اي رسول خدا صل الله عليه و آله آنچه مخصوص شماست و يك چهارم را بگير و باقى را به ما واگذار نما، پس همان طور كه ما در جاهليت رفتار مي كرديم يك چهارم از غنايم و صفاياى آن، و حُكم، فرمان شماست[6]. بطور خلاصه رسول خدا در جنگ ها بعد از گرفتن غنایم، خمس اموال را جدا و مابقی را بین مسلمانان حاضر در جنگ تقسیم می کرد. در زمان ائمه، خاندان بنی هاشم در وضعیت مالی خوبی بسر نمی بردند. موید این سخن، سخنان عمر است که می گفت: اگر خمس عراق دریافت شود، مشکل ازدواج و خدمت گذاری به هاشمیان از میان می رود[7]. طبق گزارش منابع تاریخی و روایی خلفا دیگر به ذی القربی و خویشاوندان پیامبر خمس پرداخت نمی کردند. زمانی از امام باقر (ع) درباره خمس سوال شد، فرمودند: خمس برای ماست اما از آن منع شدیم[8].
امیرالمومنین خمس گنج و معدن را نیز از مسلمانان دریافت می کرد. امام علی با توجه به مشکلات مالی شیعیان، گاهی با تاکید بر پرداخت خمس و بیان آثار منفی عدم پرداخت آن، کسانی را که در پرداخت خمس کوتاهی می کردند مواخذه می فرمود[9]. در زمان امام صادق (ع) ایشان در پاسخ به سوال شخصی درباره آیه خمس فرمودند: خمس به فایده هر روز تعلق می گیرد[10]. همچنین ایشان در نامه ای خطاب به شیعیان پرداخت خمس طلا و نقره را که یکسال از آن گذشته باشد واجب دانسته اند[11]. لازم به ذکر است در دوران امام صادق وضعیت مالی مسلمانان مناسب شد. بگونه ای که امام صادق لباس های فاخر می پوشیده اند. صریح ترین حدیث که ذکر کرده است خمس به منافع کسب و فایده هم تعلق می گیرد در زمان امام صادق بیان شده است. در زمان امام صادق و در دوران رونق حضرت یوسف که خمس به فایده تعلق گرفته است، هر دو زمان رونق مالی بوده است.
امام کاظم در حدیثی خطاب به شیعیان خود فرمودند: خمس در پنج چیز واجب است: غنیمت، غوص، گنج هایی که بجویند، معادن، نمک زارها و از همه این انواع خمس دریافت می شود[12]. امام جواد علیه السلام، با توجه به شرایط سیاسی موجود، برای جمع آوری خمس و دیگر اموال شیعیان سازمان وکالت را تقویت کرد. بطور کلی امام جواد تاکید زیادی بر پرداخت خمس و اهتمام شیعیان به پرداخت آن داشت[1]. در عصر امام حسن عسکری با توجه به فشار دستگاه خلافت عباسی، نهاد وکالت با قدرت بیشتری به پیگیری امور شرعی مردم می پرداخت و خود امام نیز تاکید داشت تا شیعیان به پرداخت وجوه شرعی اهتمام ورزند.
احادیثی وجود دارد که ائمه اطهار خمس را در زمان غیبت امام، به شیعیان بخشیده و بر آنان حلال نموده اند. در فقه به آن اخبار تحلیل خمس می گویند[13]. در این راستا طرفداران تحلیل خمس می گویند: مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص ۲۱۰ و در شرح ارشاد ص ۲۷۷ بکلی خمس را ساقط نموده. همچنین ملامحسن الفیض در کتاب وافی ج ۲ جزوه ۶ ص ۴۸ فرموده : سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۴۴۲ سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است. الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی در خراجیه خود ص ۱۰۱ تا ص ۱۱۶ شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم و خمس و انفال را ائمه حلال و مباح نمودهاند[14]. محمد محمدی ریشهری در درس خارج فقه خود روایات زیادی را معرفی میکند که دال بر حلال شدن خمس بر شیعیان است که با وجوب پرداخت آن تنافی دارند، از نظر وی، این روایات چالشیترین بحث میان شیعیان و اهل سنت شدهاست.[15] وی تعداد روایات تحلیل خمس ارباح مکاسب در زمان غیبت را دوازده روایت میداند[16]. مخالفان در مقابله به احادیثی علی الخصوص از امام رضا استناد می کنند که با کسانی که خواستار بخشش خمس بوده اند مخالفت شده است و وعده عذاب خداوند داده شده است. بطور کلی بنظر می آید خمس برای عده ای که وضع مالی خیلی مناسبی نداشته اند و بخاطر نیازمندی تقاضای بخشش داشتند، بر حسب اشخاص حلال شده است و برای عده ای ثروتمند طمعکار که بر اساس طمع خواستار بخشش آن شده اند بخشیده نشده است. اما بخشی از این روایات که مربوط به تحلیل در زمان غیبت می باشد که قابل بررسی بطور جدی می باشد.
در گروهی از این روایات، واژة امام آمده است و بیان فرمودهاند که این اموال به امام تعلّق دارد؛ مثل روایتی که از امام صادق(ع) وارد شده که از ایشان در مورد حق امام پرسیدند که حضرت در پاسخ فرمودند: «فئ و انفال و خمس... از آن امام است»(همان [17])
تعلق گرفتن خمس بر معدن، گنج، جواهری که از دریا پیدا شود، نشان میدهد علی الظاهر خمس می تواند ارتباطی به انفال داشته باشد. گفته اند انفال شامل معادن، اموالی که بدست مسلمین برسد، جنگلها و شیلات می باشد[18]. طبق دیدگاه فقها، معادن، گنج های زمین و جواهر دریا جزء انفال محسوب می شوند. فقها از انفال به عنوان ما یختص بالنبی و الامام استفاده کرده اند. دقت فرمایید آنچه که به امام و نبی اختصاص دارد آن را نام نهاده اند.
در آیه 1 انفال داریم:
[ ای پیامبر ، ] از تو در باره غنایم جنگی می پرسند. بگو: «غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده [ او ] دارد. پس از خدا پروا دارید و با یکدیگر سازش نمایید ، و اگر ایمان دارید از خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
حتی به غنائم جنگى نیز «انفال» گفته شده است، یا به جهت این است که یک سلسله اموال اضافى است که بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجویان مى افتد، در حالى که مالک خاصى براى آن وجود ندارد[19]. حتی فقها غنايمى كه مجاهدان بدون اذن امام از كافران بدست مىآورند، برگزيده غنايمى كه در جنگ از دشمن بدست مىآيد[21][20]. فی اشیایی است که بدون جنگ و نبرد از دشمن گرفته می شود و ویژه پیامبر و پس از او امامان می باشد.
مصارف انفال در آیه 7 سوره حشر آمده است:
آنچه خدا از [ داراییِ ] ساکنان آن قریه ها عاید پیامبرش گردانید ، از آنِ خدا و از آنِ پیامبر [ او ] و متعلّق به خویشاوندان نزدیک [ وی ] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است ، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [ او ] به شما داد ، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت ، بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است.
بطور خلاصه سهم خداوند، سهم رسول، سهم خویشاوندان پیامبر و بنی هاشم، یتیمان و مسکینان و در راه درماندگان از بنی هاشم می باشد. همانطور که مشاهده می شود شباهت قابل توجهی میان مصارف انفال و خمس وجود دارد.
در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر عدم جواز تصرف در انفال بدون اذن امام تاکید شده است[22]. عدهای از فقها معتقدند که تصرف در تمام مصادیق انفال برای شیعیان در زمان غیبت امام، مباح شده است و مردم میتوانند در انفال بهطور مطلق تصرف کنند. این قول به مشهور علما نسبت داده شده است. مرحوم نراقی (مستندالشیعه، ج2، ص95)، صاحب ریاض؛ سیّدعلی طباطبایی(ریاضالمسائل، ج5، ص270)، شهید اول(الروضة البهیة، ج4، ص312)، شهیدثانی(مسالکالافهام، ج1، ص475)و... از قائلین به این قول میباشند.[23] همانطور که مشاهده می شود مشهور علما معتقد به مباح شدن انفال در زمان غیبت امام هستند. بنده دلیلی برای تعلق کردن سهم انفال به مجتهد جامع الشرایط نمی بینم.
منفعت کسب را اصطلاحا در فقه ارباح مکاسب می نامند. بر خلاف زکات که به درصدی از درآمد تعقل می گیرد. خمس بر تفاوت میزان درآمد و مخارج و هزینه های سالانه تعلق می گیرد که اصطلاحا ارباح مکاسب نامیده می شود که خود نشانگر رفاه اقتصادی در آن زمان می باشد.
مشخص نیست چرا فقها زکات را فقط بر نه مورد اولیه که توسط پیامبر واجب گردیده است قرار داده اند و بر مثلا اسب و برنج و ... واجب نگردانیده اند. اما خمس را بر گسترش های دایره شمولیت آن در زمان ائمه واجب گردانیده اند.
متاسفانه بعضی فقها معتقدند، خمس بر سرمایه و رشد قیمت بر اثر تورم هم تعلق می گیرد. بنظر نویسنده چنین مشمولیتی کاملا بی معنا می باشد. مرجع [24] می گوید تورم و اثر آن بر خمس مسائل جدیدی است که جای بررسی بیشتری دارد. اگر کالای تجاری مخمس رشد قیمت داشته باشد بر ارزش افزوده آن خمس تعلق می گیرد. همچنین اگر سرمایه شخصی رشد داشته باشد به رشد آن نیز خمس تعلق می گیرد. این مرجع می گوید: بله بر اساس محاسبه تورم در پرداخت خمس می توان مقدار تورم را از افزایش کالا یا افزایش سرمایه کسر کرد و سپس خمس را محاسبه کرد. مرجع [25] هم به بررسی این مسئله پرداخته است. نظرات مبهم بیان شده است، من هیچ دلیل روایی بر این مساله ندیدم. همانطور که مشخص است خمس تفاوت میزان درآمد و مخارج سالانه است و نشان دهنده رونق و ثروتمندی بیش از حد است و در احادیث هم بر فایده تعلق گرفته است نه رشد سرمایه بر اساس تورم که بی واقع بی ارزش شدن پول می باشد.
اخیرا ردیف های درآمدی جدیدی در قانون مالیات های مستقیم تحت عنوان مالیات بر درآمد و مالیات بر سرمایه تعریف نموده اند. مالیات بر سرمایه مشمول مستغلات و املاک و خودروهای گرانبها می باشد که در معاملات باید مالیات به ازای میزان رشد سرمایه ( بر اثر تورم) پرداخته گردد.
ابهام جدی و سوالی که مطرح می شود آیا باید مقیدان مذهبی، هم خمس واجب را بر درآمد و بر رشد سرمایه پرداخت نمایند و هم مالیات را ؟ اکنون این مالیات با خمس در مواجهه و تناقض قرار گرفته است[27].
این لینک ببین
از نظر علم هرمنوتیک با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان گفت، در زمان ائمه کم کم از زمان امام صادق علیه السلام به بعد، جامعه دارای رفاه و ثروت قابل توجهی بوده است. اما بنابر فشار حاکمان وقت، سادات و تعدادی از شیعیان از نظر فشار مالی در مضیقه بوده اند. همچنین امامان به منابع مالی اضافی برای اهداف خیر نیاز داشته اند. لذا منفعت کسب نیز مشمول خمس قرار داده شده است.
در زمان پیامبر اسلام و ائمه دریافت صدقه و خیرات توسط سادات حرام بوده است و لذا سادات که بر خلاف زمان امروزه شناخته شده و مشهور بوده اند حتی با وجود تنگدستی از دریافت صدقه و خیرات و زکات امتناع می کرده اند. سادات از زکات نیز طبق احکام اسلام بهره مند نبوده اند. حال آنکه امروزه ممکن است متکدیانی وجود داشته باشند که سید هم باشند و گذران زندگی از طریق دریافت خیرات و کمک ها حتی زکات نمایند. در آن روزها بخشی از شیعیان در رفاه مالی خوبی قرار داشته اند و بخشی فقیر و مستمند بوده اند. برای متوازن کردن درآمدها و توزیع ثروت ارباح مکاسب و درآمد مشمول خمس قرار گرفته است و امام خود مسئول توزیع آن گردیده است. در این سال ها ائمه اطهار به دلیل فشار حاکمان وقت و عدم امکان تبلیغ آشکار، دارای یک شبکه از شیعیان مورد اعتماد تحت عنوان شبکه نیابتی و وکالتی داشته اند. در این حالت ائمه اطهار با شیعیان خاص خود ارتباط داشته و پیام های آن ها را آنان به مردم می رساندند. این شبکه همچنین پاسخگویی به سوالات شرعی مردم، رفع نیازهای شیعیان و در کنار آن دریافت و پخش مال خمس نیز انجام می داده است.
اما در زمینه خمس بر موارد مشمول انفال، انفال مختص امام و نبی می باشد. امام و نبی خلیفه خداوند بر روی زمین محسوب می گردند. بدین دلیل اختصاص به امام و نبی دارد. تعلق به عالم فقیه، حتی حکومت اسلامی ندارد. یک معدن متعلق به همه مردم عام یک سرزمین است نه حکومت! چه اسلامی چه غیراسلامی. امروزه خمس درباره غنایم جنگی نیز موضوعیت ندارد، چون جنگ در جبهه های نبرد صورت می گیرد و دیگر اموال متجاوزین مگر اندکی مورد تعدی قرار نمی گیرد و پیروزشدگان صاحب زن و اموال شکست خوردگان محسوب نمی گردند. اکنون عرف زمانه نسبت به رسوم زمان ظهور اسلام در عربستان تغییر کرده است.
پروردگار و ملائکه درباره خمس توضیحات و حکم زیر را می گویند:
بطور خلاصه خمس مالیاتی است که از مسلمانان توسط حکومت اسلامی دریافت می شود. در صورت وجود حکومت غیر اسلامی توسط امام یا عالم عادل بر حسب ضرورت می تواند دریافت گردد. موارد مشمول خمس، بعضی موارد انفال در زمان حضور امام و منفعت کسب در مواقع رفاه عموم جامعه بر حسب ضرورت می تواند باشد. امروزه در حال حاضر هیچکدام موضوعیت ندارد.
[1] http://tarikh.nashriyat.ir/node/691
[2] http://www.m-noormofidi.com/data.asp?gid=1383&id=2804
[3]وسائل الشیعة، ج 9، ص 490
[4] https://www.tazkerah.ir/content/26
[5] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%85%D8%B3
[6]طبرسي، 1372، ج 9، ص 392
[7] ابويوسف، 1420ق، ص 352
[8] ابن شهر آشوب، بي تا، ج 2، ص 210
[9] صدوق، بي تا، ج 2، ص 377
[10] كليني، 1362، ج 1، ص 544
[11] طوسي، 1407ق، ج 4، ص 142
[12] كليني، 1362، ج 1، ص 540
[13] http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa22262
[14] http://www.askdin.com/showthread.php?t=54387
[17] حر عاملی، 1391ق، ج6، ص373
[18] https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=237007
[19] https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61874&lid=0&mid=20088
[20] http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%A7%D9%84
[21] مصباح الفقيه، ج14، ص237ـ254؛ النهايه، ص199ـ200؛ تذكرة الفقها، ج5، ص438ـ440
[22] وسائل الشيعه، ج9، ص525ـ526؛ مستدرك الوسائل، ج7، ص298ـ301
[24] http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa8796
[26] رساله توضیح المسائل آیت الله محمد علی اراکی
[27] https://kadivar.com/10396/