به امید خدا در یک مقاله سه بخشی به احکام مالی اسلام پرداخته می شود. در بخش اول زکات و ربا، در بخش دوم قمار و جزیه و در بخش انتهایی خمس مورد بررسی قرار می گیرد.
هر کس اندکی با اسلام و احکام آن آشنایی داشته باشد، اهمیت زکات و جایگاه رفیع آن را در اسلام به خوبی می داند. قرآن کریم در28 آیه زکات را در کنار نماز آورده و پرداخت آن را مورد تأکید و سفارش قرار داده است. زکات در لغت به معنای رشد, نماء و زیادتی است[1]. فقهای شیعه بر این عقیده اند که زکات مال فقط در موارد نه گانه گندم، جو، خرما، کشمش، طلا و نقره مسکوک، شتر، گاو و گوسفند واجب است. از نظر اهل سنت، زکات بر مال التجاره هم واجب می باشد.
در خصوص زکات در آیه 60 سوره توبه آمده است:
صدقات ، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدّیان [ گردآوری و پخش ] آن ، و کسانی که دلشان به دست آورده می شود ، و در [ راه آزادی ] بردگان ، و وامداران ، و در راه خدا ، و به در راه مانده ، اختصاص دارد. [ این ] به عنوان فریضه از جانب خداست ، و خدا دانای حکیم است.
موارد نه گانه زکات در زمان پیامبر و زمان های نزدیک به آن از منابع اصلی ثروت مردم بوده است. در زمان ائمه مواردی به زکات اضافه شده است.
امام علی، زکات از اسب هم اضافه نموده است. شهید صدر در این زمینه ضمن تقسیم احکام اسلامی به احکام ثابت و متغیّر و اختیاراتی که حاکم اسلامی در خصوص احکام متغیر دارد، این عنصر متحرّک در احکام اسلامی آشکار می سازد که زکات به عنوان یک نظریه اسلامی به مال خاصی اختصاص ندارد، بلکه ولیّ امر مسلمین می تواند بر هر چه ضروری بداند، آن را انطباق دهد[2].
ابابصیر وقتی از امام صادق(ع) می پرسد: آیا در برنج زکات است؟ امام پاسخ می دهند: بلی ولی به این پاسخ اکتفا نکرده و در ادامه می فرماید: «در مدینه در آن روز برنج نبود تا در آن زکات قرار داده شود، آری در آن زکات است، چرا نباشد در حالی بیشتر خراج عراق از برنج است» .[3]
محمد بن مسلم گوید از امام(ع) سوءال کردم به چه حبوباتی زکات تعلّق می گیرد؟ فرمودند: گندم، جو، ذرّت، ارزن، برنج، جو پوست کنده، عدس و کنجد، به همه اینها و مانند آن زکات تعلّق می گیرد. سند این روایت صحیح است و دلالت آن بر وجوب زکات در حبوباتی مثل برنج، عدس، کنجد و... که خارج از موارد نه گانه است، آشکار است؛ زیرا این حبوبات در کنار غلات چهار گانه آمده، از این رو حمل برخی بر وجوب و حمل سایر موارد بر استحباب، بسیار بعید است[4]. همچنین روایاتی وجود دارد که ائمه اذعان کرده اند زکات توسط پیامبر غیر از موارد نه گانه بخشیده شده است[5].
مرجع [6] می گوید موارد نه گانه در زمان پیامبر و زمان های نزدیک به آن از منابع اصلی ثروت مردم بوده است ولی امروزه این گونه نیست. امروزه در معاملات به جای درهم و دینار، انواع مختلف پول رایج است، شتر، گاو و گوسفند بیابان چر، هم به ندرت یافت می شود؛ غلاتی مانند خرما و کشمش در بسیاری از مناطق کشت نمی شود و بر فرض آنکه کشت شود، مقدار آن در برابر ثروتهایی مانند املاک و مستغلاّت گران قیمت، کارخانجات و شرکتهای بزرگ، مزارع و باغات بزرگ میوه، درآمد شغلهای آزاد و... بسیار ناچیز است.
در احادیث داریم که هر چیزی دارای زکات می باشد. امیرالمومنین علم را هم دارای زکات می داند. وقتی یک نفر عالم شد و به توانایی رسید که بتواند از علم خودش ببخشد و به دیگران بهره برساند، لازم است که اینکار را انجام دهد. درباره مال هم همینطور می باشد وقتی فردی به توانگری رسید لازم است که زکات مال خود را بدهد. در حدیث داریم:
یعنی همانا خداوند در مالهای ثروتمندان برای نیازمندان به مقدار کفایتشان واجب کرده و اگر دانسته بود که به آنان نمی رسد، آن سهم را زیادتر کرده بود. بنابراین گرفتاری آنان از طرف فریضة خداوند نیست، بلکه از طرف کسانی ست که آنان را از حقوقشان منع کردهاند. و اگر مردم حقوقشان را ادا کرده بودند، زندگی خوبی داشتند[7]
درباره زکات حکمی بنظرم رسید. مشابه آن در بازنویسی توسط ملائکه از جانب پروردگار چنین بیان گردید:
اما زکات بر افرادی که از نظر دهک اقتصادی جز دهکهای برخوردار (6 به بالا) قرار می گیرند، موظفند بسته به میزان درآمد و دهکی که در آن قرار می گیرند بخشی از اموال خود را به فقرا، مساکین، در راه ماندگان، بچه های یتیم، وامداران اعم از سادات و غیر سادات ببخشند. اینکار از طریق موسسات خیریه عمومی یا خصوصی قابل اعتماد یا بطور مستقیم می تواند صورت بگیرد. میزان بخشی از اموال که واجب است بخشیده شود را مجتهدان می توانند مشخص نمایند. پروردگار مقدار مشخصی تعیین نمی کند. هر چه بیشتر بهتر به حد تکلف.
بررسی ها نشان میدهد علی الظاهر، در یکی دو سال اخیر آمار مشخصی از متوسط هزینه کل ده دهک اقتصادی منتشر نشده است که لازم است برای فراهم کردن امکان اجرای این حکم، آمار دقیقی در این زمینه منتشر گردد. آخرین آمار یافت شده توسط من مربوط به شهریور سال 95 در لینک [8] می باشد.
لازم به ذکر است برای محاسبه میزان هزینه، اگر مثلا در خانه ای ساکن هستید که هزینه اجاره نمی پردازید، باید هزینه اجاره ای که پرداخت نمی کنید را هم به هزینه های خود اضافه کنید و بعد جای خود را در دهک های جامعه مشخص کنید. این در مورد تمام هزینه هایی که نمی پردازید مصداق پیدا می کند [8].
آنچه برای سال 96 مشخص می باشد متوسط هزینه و درآمد کل خالص سالانه خانوارهای شهری و روستایی می باشد که بر حسب ضرورت فعلا، این متوسط می تواند بر مشخص نمودن خانوارهای مشمول زکات مورد استفاده قرار گیرد[9]. بهرحال برای تعیین خانوارهای مشمول زکات، می توان بر حسب داده های آماری موجود، از دقیق ترین آنها برای مشخص کردن خانوارهای توانگر و دارای درآمد بالای متوسط جامعه استفاده نمود.
اما ربا و رباخواری به مفاد صریح آیات قران حرام است. چرا؟ کافی است یکبار رباخواری را امتحان کنید. رباخواری باعث رشد طمع به پول اندوزی در انسان می شود. رحم و انصاف را نسبت به همنوعان کاهش می دهد. تمایل به انفاق و بخشش اموال را کم می کند. همانطور که می دانید ربا پدر به پسر حلال است. چون این نوع ربا ناشی از رحم و مهربانی پدر می باشد. ربا اگر حرام شده است بخاطر این تاثیرات بر روی فرد بوده است که حرام شده است. هدف از دین حفظ افراد و اخلاق آنها بوده است. بنابراین ربا در مفهوم دینی شخصی است نه سازمانی. دین مربوط به حوزه فردی و تربیت اخلاقی اشخاص می باشد. این بدین معنی نیست که سیستم بانکی اگر بهره بالا دریافت کند به نفع اقتصاد می باشد. خیر، دریافت بهره بانکی بالا نابود کننده تولید و تضعیف کننده اقتصاد یک کشور می باشد. اما اینها به حوزه دین ارتباطی پیدا نمی کند.
در مرجع [10] آمده است، علت تحريم ربا اين است كه:
امام رضا عليه السلام درباره علت تحريم ربا می فرماید چون خداوند نهی فرموده از ربا و چون موجب فساد اموال مي شود چون وقتی انسان يك درهم را به دو درهم بفروشد پول برابر يك درهم يك درهم است و يك درهم ديگر باطل است پس خريد و فروش ربوی بر زيان فروشنده و خريدار است پس از اين جهت كه موجب فساد اموال مي شود خداوند حرام نموده[11].
هشام ابن حكم از امام صادق عليه السلام سؤال كرد در باره علت تحريم ربا حضرت در جواب فرمودند اگر ربا كار حلالی بود مردم از تجارت دست بر می داشتند و آن چه به آن (از صنايع وحرفه ها) محتاج بودند ترك می كردند لذا خداوند ربا را حرام نمود تا مردم از حرام به حلال و تجارت و خريد و فروش رو بياورند و بين ايشان قرض باقی بماند.[12]
حکم جدیدی از پروردگار توسط ملائکه بیان گردید:
قرض دادن افراد، اگر میزان سود آن به اندازه میزان تورم کمی بالاتر تعیین شود، ربا محسوب نمی شود.
بیانیه و تذکر: همانطور که در مقاله روایت تجربه معنوی وحی[13] گفته شد باور دارم نیروهای خیر و شر با من در ارتباط هستند. همانطور که مشاهده شد در این مقاله و در مقاله های بعدی احکامی و مطالبی از جانب پروردگار که توسط ملائکه بیان گردیده است، اعلام می گردد. آنان که تجربه بنده برایشان قابل باور نیست، می توانند فرض کنند، این سخنان از جانب خودم می باشد و آن را از نظر عقلانی بودن بررسی کنند. اما آنان که تجربه بنده برایشان قابل باور است، دقت داشته باشند که نیروهای شر نیز با بنده در ارتباط هستند و این احتمال وجود دارد که حکم صادره بواقع توسط نیروهای شر و شیاطین بیان شده باشد. لذا موظفند خیر بودن حکم صادره مورد ارزیابی عقلانی قرار دهند. هر چند تصور میکنم ملائکه عموما سعی می کنند از اشتباه کردن در این موارد من را حفظ نمایند.
[1] https://hawzah.net/fa/article/view/81071
[2]الاسلام یقود الحیاة، ص4352
[3]کتاب الزکاة، ج1، ص153
[4] وسایل الشیعه ج 6، ص 40
[7] وسائل الشيعه، کتاب زکات، باب 1 ، حديث 2
[10] وسائل الشيعة، ج18، ص117
[11] من لايحضره الفقيه، ج3، ص565
[12] من لايحضره الفقيه، ج3، ص567
[13] http://www.neeloofar.org/critic/123-notation/1816-110397.html